نکته این جاست که واکنش والدین در برخورد با بچه ها و موافقت یا مخالفت با آن ها بسیار اساسی است. بعضی اوقات والدین پس از ابراز مخالفت بچه ها با نظر آن ها، قهر می کنند،
دعوا راه می اندازند، صدایشان را بالا می برند، تهدید می کنند.
روزگارنو: شکی نیست که برخی مشکلات در خانواده های چند فرزندی دیده می شود مانند مشاجره بین خواهرها و برادرها.
گاهی والدینی که چند فرزند دارند تصور می کنند جنگی که در خانه شروع شده است هیچ وقت تمامی ندارد و نمی توان صلحی بین خواهر و برادر متصور شد.
کوچک ترها معمولا فکر می کنند که بزرگ ترها هر کار دوست دارند انجام می دهند و بزرگ ترها می گویند که مانند کوچک ترها مورد توجه نیستند.
وقتی بچه ها با هم کنار نمی آیند، در واقع نوعی رقابت خانگی در جریان است که البته حدی از آن طبیعی است اما گاهی این رقابت ها بالا می گیرد و باعث بروز مشکلاتی در خانواده می شود.
رقابت و حسادت
رقابت به خودی خود بد نیست. در واقع رقابت باعث می شود بچه ها برای بهتر بودن تلاش بیشتری کنند اما وقتی رقابت با
دعوا و جار و جنجال همراه باشد، نمی توان دست روی دست گذاشت. این جاست که سر و کله حسادت پیدا می شود. البته حسادت به خودی خود طبیعی است اما اگر باعث اختلال در کارکرد فردی و گروهی شود، مانع از رشد و پیشرفت می شود. در این میان واکنش والدین به رقابت بچه ها با یکدیگر نقش اساسی دارد. والدین آگاه و هوشیار محیطی را فراهم می کنند که امکان رقابت در آن وجود داشته باشد؛ محیطی که تحت نظارت و مراقبت آن ها، رقابت به تعامل و رشد بچه ها منجر شود.فراهم کردن این محیط برای بچه ها مستلزم چند گام ضروری است که در ادامه مطلب به آن اشاره می کنیم.
قانون و اجرای آن
یکی از ویژگی های اساسی خانواده وضع قانون است و خانواده بدون قانون اصلا وجود ندارد. این قوانین باید با بچه ها وضع شود تا در اجرای آن همه به یک اندازه متعهد باشند، وقتی بچه ها را به مشورت بگیریم و از آن ها برای وضع قوانین کمک بخواهیم، این « قانون ماست » که در خانواده حاکم است. بنابراین آن ها تعهد بیشتری در قبال آن خواهند داشت.
این که در خانواده باید چگونه با هم برخورد کنیم و هرکسی چه وظایفی دارد، در قالب قوانین خانواده ارائه می شود.خوب است بدانید یکی از رویکردهای « خانواده آدلری » که توسط روان شناس معروف، آدلر معرفی شده است، تشکیل جلسات خانوادگی است که در آن اعضای خانواده درباره قوانین گفت وگو می کنند و قوانین متناسب با دوره های رشدی بچه ها تغییر می کند.
به عنوان مثال در یک خانواده که ۲ فرزند نوجوان و خردسال دارند، قوانین نباید برای آن ها یکسان باشد. فرزند خردسال نمی تواند دیرتر از ۶ بعداز ظهر به تنهایی بیرون بماند اما فرزند نوجوان می تواند. وقتی این موضوع به صورت شفاف بین اعضای خانواده مطرح شود و آن ها در تنظیم آن نقش داشته باشند، کمترین درگیری و تنش بین آن ها ایجاد می شود. همچنین می توان قوانین احترام آمیزی بین اعضای خانواده وضع کرد که همه باید به آن پای بند باشند.
در واقع یکی از بهترین روش های کم کردن تنش و درگیری بین فرزندان وضع قوانین احترام آمیز است. آرام صحبت کردن، احترام به حریم خصوصی دیگران، فاش نکردن اسرار دیگری از جمله ساده ترین قوانین احترام آمیز است که پای بندی به آن از سوی والدین و فرزندان در رشد شخصیت کودکان بسیار موثر است.
نکته این جاست که واکنش والدین در برخورد با بچه ها و موافقت یا مخالفت با آن ها بسیار اساسی است. بعضی اوقات والدین پس از ابراز مخالفت بچه ها با نظر آن ها، قهر می کنند،
دعوا راه می اندازند، صدایشان را بالا می برند، تهدید می کنند. بنابراین بچه ها یاد می گیرند برای این که از خود محافظت کنند یا دچار تنش نشوند باید با مخالفان خود همین رفتار را داشته باشند. در صورتی که فرزندان باید یاد بگیرند نباید دیگران را به دلیل مخالفت با آن ها تنبیه کنند. همین اصل بسیاری از تنش ها و درگیری ها بین اعضای خانواده و خواهر و برادرها را از بین می برد.
راهکارها
در اولین گام بهتر است والدین احساسی عمل نکنند. بیشتر والدین به جای برخورد منطقی با مشکلات بچه ها واکنش احساسی نشان می دهند و از همین ناحیه ضربه می خورند. بنابراین والدین باید در گام اول از واکنش احساسی به بچه ها پرهیز کنند و سپس همین انتظار را از بچه ها داشته باشند. والدین باید به آن ها بیاموزند که اگر با کسی مشکل دارند به رفتار او توجه کنند نه به احساسی که نسبت به وی دارند. یاد بگیرند آن چه را باعث رنجش آن ها شده است عنوان کنند. این که چه رفتاری از خواهر یا برادر یا دوستش باعث ناراحتی اش شده است. سپس از او بخواهیم آرام و شفاف حرفش را بگوید او باید بداند اگر موضوع را به آرامی بیان کند بهتر نتیجه می گیرد تا این که بخواهد
دعوا راه بیندازد.
در مورد بچه های کوچک تر بهتر است به رفتارهای غیرکلامی دقت کنیم و از او بخواهیم حرکات بدنش را کنترل کند. از سوی دیگر سعی کنیم به آن ها یاد بدهیم با « من » جملاتش را شروع کند و بدون این که خواهر یا برادرش را سرزنش کند، از خودش بگوید مثلا به خواهرش بگوید « من از این که وسایلم را برداشتی، خیلی ناراحت شدم » نه این که « تو به وسایل من دست زدی و... ». همین راهکارهای ساده باعث می شود که کودک به حریم خصوصی دیگران احترام بگذارد و بتواند آن چه باعث ناراحتی اش شده است، بیان کند. همچنین باید یاد بگیرد در هر شرایطی مودب بماند و حق ندارد در مقابل بی احترامی دیگران بی ادبی کند.
بچه ها را با پیامد رفتارشان مواجه کنید
یکی از مهم ترین راه های کاهش تنش بین خواهر و برادرها در خانواده مواجه کردن بچه ها با پیامد رفتارشان است.
والدین آگاه، والدینی هستند که اجازه می دهند بچه ها بی کم و کاست پیامد کارشان را ببینند نه این که با دلسوزی و دل رحمی بی جا، فرصت رشد را از او بگیرند.در واقع بچه ها طی دوران رشد و تکامل خود باید محدودیت را تجربه کنند و در تعامل با خواهر و برادر نخستین تجربه ها را درباره عواقب کارهایشان کسب کنند.یعنی به طور عملی ببینند که رفتارها یا اعمالشان چه پیامدهایی دارد.هنربخش تاکید می کند والدین باید بدانند رشد و تکامل شخصیت بچه ها گاهی با درد همراه است اما این درد و رنج لازمه تکامل است. والدینی که اجازه نمی دهند کودک پیامد رفتارش را ببیند، نمی توانند امیدوار باشند که وی در آینده از پس دشواری های زندگی برآید.