داستان آلودگی هوای
تهران آنقدر كهنه شده كه در هزارتوی مشغلههای فكری مردم پایتخت، اهمیت خود را از دست داده است، و دیگر نهتنها كسی منتظر هوای سالم نیست، بلكه حتی از كنار هوای آلوده هم بی تفاوت عبورمیكنند.
این جریان شاید ساده به نظر برسد اما واقعیت این است كه بیتفاوتی مردم و به تبع آن مسئولان به قیمت سنگین جان و سلامتی شهروندان تمام میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ذرات ریز معلق، منواكسید كربن، اكسیدهای نیتروژن، اكسیدهای گوگرد و... تنها بخش از گازهای سمی است كه هر روز خوانده و ناخوانده در اعماق ریههای مردم جاخوش میكند و برایش فرقی نمیكند كه قربانی كیست و چند سال دارد، كودك است یا پیر، سالم است یا بیمار، تهرانی است یا شهرستانی بالا شهری است یا پائین شهری.
به واقع مسئله آلودگی
هوا و راهكارهای مدیریت آن بیهیچ تعارفی مورد غفلت مردم و مسئولان است. مردم از این جهت، كه هر روز با وجود آن كه میدانند مواد سمی كه تنفس میكنند، تولید اتومبیلهای خودشان است باز از وسایل نقلیه شخصی استفاده میكنند و مسئولان از آن جهت كه تا آژیر قرمز آلودگی هوای هشدار و اضطرار به صدا در نیاید، توجهای به این مسئله ندارند و اگر هم توجه میكنند تنها به راهحلهای مقطعی و موضعی و حتی مضحك و خندهدار روی میآورند.
ولی سوال اینجاست كه مگر مشكل آلودگی هوا، یك شبه به وجود آمده كه یك شبه حل شود؟ به واقع راه حل چیست؟ مگر دهلی و مكزیكوسیتی چه كردهاند كه به این مشكل فائق آمدند و توانستند كیفیت هوایشان را تا حد مطلوب كاهش دهند.
واقعیت این است كه ما برای مدیریت آلودگی هوا،كمبود قانون و مقررات نداریم. گرچه ممكن است قوانین ما نیاز به روز آمد شدن و استفاده از تجارب موفق جهانی داشته باشد. اما آنچه ابزار قانونی برای مدیریت آلودگی
هوا است دارای پشتوانهای قوی است.
به نظر میرسد آنچه حلقه گم شده این كلاف تودرتوست، برنامهریزی است، به یاد داشته باشیم كه مركز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی خود اعلام كرده بود كه 75% برنامه چهارم توسعه عملی نشده است و برنامه جامع كاهش آلودگی
هوا یكی از اجزا این برنامه بوده كه موجب غفلت واقع شده است.
هنگامی كه ما شورای عالی محیطزیست را با آن قدرت كه یكی از وظایف عمده آن نظارت در برنامه جامع كاهش آلودگی
هوا است، منحل میكنیم و جایگاه آن را به یك كمیسیون در دولت تقلیل میدهیم، چگونه انتظار داریم قوانین و مقررات در این زمینه به خوبی اجرا شود.
در درجه بعد كمیته اجرایی بررسی آلودگی
هوا كه وظیفه آن پیگیری و نظارت به حسن انجام برنامه جامع آلودگی
هوا است و بایستی هر دو هفته یك بار تشكیل شود، تنها هنگامی كه وضعیت
هوا بحرانی است تشكیل جلسه میدهد و در آن هنگام هم نماینده یك وزارت خانه كه نقش اساسی دارد مانند وزارت بهداشت هفتهها غایب بزرگ این جلسه است. باز هم جای
شكرش باقی است كه وضعیت هوای
تهران هشداری و اضطراری است و بحرانی نمیشود.
واقعاً چه كسی مسئول این كم كاریست، چرا دستگاههای نظارتی بیتفاوت از كنار این كم كاری میگذرند، این كه مسئله سیاسی و امنیتی نیست، این مسئله،مقولهای است كه مستقیماً با جان مردم در ارتباط است. و یك مقوله كاملاً شفاف و روشن و كارشناسی است.
بیگمان راه حل آن است كه دستگاههای اجرایی و مسئول مسئله آلودگی
هوا از وضعیت انفعالی به وضعیتی پویا برسند. و به جای اینكه به مسئله آلودگی هوای
تهران به عنوان یك «رخداد» نگاه شود به آن عنوان یك «رویكرد» نگرش شود.
به عقیده كارشناسان اگر به آلودگی هوای
تهران به عنوان یك رویكرد نگریسته شود نزدیك به 7 محورباید مورد توجه قرار گیرد. 7 محوری كه نگاه رویكردی دارد و نه رخدادی.
بحث خودروهای جدید چه بنزینی و چه دیزلی، بحث خودروهای مستعمل، حمل و نقل عمومی، سوخت از صرفهجوی تا استاندارد، معاینه فنی و مدیریت ترافیك و رعایت قوانین و مقررات، و بحث آموزش 7محوربا نگاه رویكردی است كه برای مدیریت آلودگی
هوا مورد بررسی قرارگیرد.
این 7 محور اساس طرح جامع آلودگی
هوا تهران هستند كه متاسفانه علیرغم تلاش كارشناسان و در زمانهایی نه چندان دور به دست فراموشی سپرده شد.
اگر ما امروز در
تهران آلودگی
هوا نداشته باشیم اصلاً منطقی نیست. كجای دنیا بدون برنامهریزی آلودگی كم میشود؟
كجای دنیا بدون انجام محورهای یك برنامه جامع میتوان به وضعیت مطلوب در آلودگی
هوا رسید؟ چرا اطلاعات در مورد خساراتها و تلفات آلودگی
هوا در اختیار مردم قرار نمیگیرد؟ مگر خود این مردم این آلودگی
هوا را تولید نكردهاند.
مردم در بحث آلودگی
هوا مشاركت نمیكنند چون مردم به خوبی اطلاعرسانی نمیشوند، چون نگرش و رفتار مثبت در این زمینه ندارند. جای خالی صدا و سیما در این میان به خوبی به عنوان یك رسانه ملی و فرهنگسازی به خوبی احساس میشود.
امروز همه به دنبال مقصرند، درحالی كه همه مقصراند. چون براساس قانون همه الزام به رعایت مقررات زیست محیطی و حفظ محیطزیست دارند. هیچ كس مجاز به تخریب محیطزیست نیست.
باید الزام و اعتقاد به رعایت قانون به وجود بیاید. نه تنها در تصمیمگیرندگان، بلكه حتی در مردم.
به نظر میرسد با این دیدگاه فرافكنانه و بخشینگر هیچ گاه نمیتوانیم، مسئله آلودگی هوای
تهران را حل كنیم. برای مثال در بحث خارج كردن خودروهای فرسوده براساس قانون، این وظیفه به سازمان حفاظت محیطزیست محول شده پس چرا وزارت كشور متولی این كار است.
مسلم است كه دیدگاه سازمان حفاظت محیطزیست با وزارت كشور متفاوت است.
با وجود اینكه همه دستگاهها گمان میكنند كه در رابطه با برنامه جامع كاهش آلودگی
هوا به وظایف خود عمل كردهاند اما هیچكدام از این سازمانها پاسخگو نیستند. چه كسی باید پاسخگوی اجرائی نشدن برنامه جامع كاهش آلودگی
هوا باشد. این مسئله هنوز به درستی مشخص نیست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، امروز روز هوای پاك است در حالی كه هوای
تهران پاك نیست، سمینار و همایش برگزار میشود اما این مراسمهای همه چیز دارد جز فایده. دراین همایش تنها حرف زده میشودولی از عمل خبری نیست. هركس دیگری را متهم به كمكاری میكند. ولی براستی یک عامل باعث آلودگی هوای
تهران نیست و سیاستی برای مبارزه با آلودگی هوای
تهران موثر است که ترکیبی از ابزارهای بازار و مقررات را به کار گیرد و گرنه شهروندان دلیلی برای همیاری با این سیاستهای ندارند و بدون این همیاری این سیاستها محکوم به شکست هستند.