9 شهریور روزملی یوز ایرانی بود به همین مناسبت پست جامعی در باره یوز ایرانی ارسال میکنیم
نهم شهریور در ایران به عنوان روز یوزپلنگ نامگذاری شده است. این سریعترین پستاندار خشکی که اخیراً توانست رکورد دو صد متر جهان را با اختلاف قابل ملاحظه ای جابجا کند، در فهرست گونه های آسیب پذیر IUCN قرار دارد و جمعیت آن در سراسر جهان بین ۷۵۰۰ تا ۱۰ هزار قلاده تخمین زده می شود که از این تعداد حدود ۴۵۰۰ قلاده در کشورهای بوتسوانا، آنگولا و مالاوی واقع در جنوب افریقا و حدود ۲۵۷۰ قلاده در کشورهای سودان جنوبی، اتیوپی، اوگاندا، کنیا، نامیبیا و تانزانیا در شرق افریقا زندگی می کنند. از قرن ۱۹ میلادی تا به حال جمعیت یوزپلنگ به دلیل نگهداری در اسارت، کاهش مساحت و تغییر کاربری زیستگاه ها، کاهش میزان صید در دسترس، شکار توسط انسان، نرخ بالای مرگ و میر نوزادان، عدم امکان تولید مثل در اسارت و … به یک دهم کاهش پیدا کرده است.
همانگونه که گفته شد این حیوان سریعترین پستاندار خشکی است که بسیاری از اتومبیل ها نمی توانند به گرد آن نیز برسند، چرا که قادر است در مدت زمان ۳ ثانیه سرعت خود را از صفر تا ۹۶ کیلومتر در ساعت افزایش دهد. یوزپلنگ معمولاً در دشتها و علفزارهای وسیع زندگی می کند و از معدود گربه سانانی است که در طول روز شکار می کند. بدین ترتیب که برای شکار نخست به کمک پوست طرحدار خود در میان علفزارها کمین کرده و با چشمان تیزبین خود شکارش را انتخاب و تا حد امکان به آن نزدیک می شود و سپس با جهشی برق آسا شروع به تعقیب آن می کند. معمولاً این تعقیب و گریز بیشتر از یک دقیقه به طول نمی انجامد زیرا باعث صرف انرژی بسیاری می شود. قدرت مانور قابل توجه این حیوان در سرعت بالا به آن کمک می کند شکار خود را به دام بیاندازد. اگر شکار موفقیت آمیز باشد، یوزپلنگ آنرا به زیر سایۀ درختی می کشد تا بتواند دور از فرصت طلبانی نظیر کفتار و شیر شکار خود را بخورد. چرا که هر قدر هم که یوزپلنگ شکارچی قابلی باشد، اما توان دفاع از شکار خود را در برابر این حیوانات بزرگتر ندارد.
با توجه به سنگواره های موجود تخمین زده می شود قدمت یوزپلنگ بر روی کرۀ زمین به ۵/۳ تا ۴ میلیون سال قبل باز گردد یعنی از همۀ گونه های گربه سانان قدمت بیشتری دارد. این حیوان به پنج زیر گونه تقسیم می شود:
A.j. hecki Hilzheimer در شمال غربی افریقا
A.j.fearsoni در شرق افریقا
A.j. jubatus در جنوب افریقا
A.j. soemmerringi در شمال افریقا
A.j.renaticus در شمال افریقا تا مرکز هند
یوزپلنگ که آنرا پلنگ شکارچی نیز می نامند معمولاً بین ۸ تا ۱۲ سال عمر می کند و طول بدن آن به ۱/۱ تا ۴/۱ متر می رسد. وزن یک یوزپلنگ بالغ بین ۳۵ تا ۶۵ کیلوگرم است و به طور کلی یوزپلنگ در مقایسه با سایر گربه سانان لاغرتر است و دست و پاهای کشیده تری دارد.
نخستین بار ۳ هزار سال قبل سومریها سعی کردند یوزپلنگ را اهلی کرده به عنوان یک حیوان خانگی از آن نگهداری کنند. در مصر باستان یوزپلنگ را الهۀ مافدت (Mafdet) می نامیدند و بر این باور بودند که روح فرعون توسط یوزپلنگ به جهان بعد از مرگ برده می شود. به طور کلی در بسیاری از مناطق یوزپلنگ سمبل وقار و سلطنت به شمرده می شده است.
خانواده های سلطنتی و اشراف زادگان در روم باستان (قرن ۵ میلادی) و روسیه (قرون ۱۱ و ۱۲ میلادی) نخستین بار از این حیوان برای شکار استفاده می کردند و با تداوم این سنت در دورۀ رنسانس (قرون ۱۴ تا ۱۶) نیز شکار با یوزپلنگ یا همان پلنگ شکارچی نمادی از اشرافیت در ایتالیا و فرانسه به شمار می آمد.
مارکوپولو در سفرنامۀ خود به نگهداری صدها قلاده یوزپلنگ توسط کوبلای خان بنیان گذار سلسلۀ مغول در چین اشاره کرده است. گفته می شود، در قرن ۱۶ میلادی اکبرشاه مغول در هند ۹ هزار قلاده یوزپلنگ را نگهداری می کرده است اما از آنجا که این حیوان در اسارت به خوبی قادر به تولید مثل نیست همۀ آنها از بین رفته اند.
علاقه خانواده های سلطنتی به نگهداری یوزپلنگ و ناتوانی این حیوان در تولید مثل در اسارت سبب شد جمعیت یوزپلنگ آسیایی به شدت کاهش پیدا کند به طوری که اشراف و ثروتمندان مجبور بودند از افریقا یوزپلنگ وارد کنند. در هند در سال ۱۹۵۲ رسماً نسل یوزپلنگ منقرض اعلام شد و در شرایطی که این حیوان روزگاری در ۱۱ کشور آسیایی در محدودۀ مابین دریای مدیترانه در غرب، شبه جزیرۀ عربستان در جنوب، دریاچه های آرال و خزر در شمال و هند در شرق یافت می شد، امروزه تنها بازماندگان یوز آسیایی به تعداد حدود ۲۰۰ قلاده در ایران زندگی می کنند که آن هم در زمره گونه های به شدت در معرض خطر فهرست قرمز اتحادیۀ بین المللی جهانی حفاظت از طبیعت قرار دارد.
چند سالی است که بحث حمایت از حیوانات در ایران شکل جدی تری گرفته است، چند ماه پیش انتشار فیلمی که در آن کسانی با پُتک الاغی را می کشتند!! هر انسانی را به حیرت وا می داشت و ایرانیان شگفت ماندند که آیا ما همان مردمانی هستیم که شاعر بزرگ مان حتی حرمت مورچه را نگه می داشت و می سرود: میازار موری که دانه کش است…
بسیاری علاقه دارند در فعالیت هایی چون حمایت و حفاظت از حیوانات مشارکت کنند اما به دلیل اینکه تبلیغ چندانی در این خصوص وجود ندارد و به نظر می رسد چیپس و پفک نمکی از حامیان قوی تری برخوردارند نمی دانند از کجا و به چه طریقی عمل کنند. اما در هر گوشه از کشور می توان جوانانی را یافت که با عشق و علاقه و حتی هزینه شخصی از گونه های گیاهی و جانوری حمایت می کنند. در این میان انجمن یوزپلنگ ایرانی یک مؤسسه غیردولتی زیست محیطی، مستقل و غیرانتفاعی فعال می باشد که توسط تعدادی دانشجوی علاقمند به طبیعت و حیات وحش، از مرداد ماه سال ۱۳۸۰ با شماره ثبت ۱۳۶۴۰ به صورت رسمی فعالیت خود را آغاز نموده است. محل دفتر مرکزی این انجمن در تهران واقع گردیده و حوزه فعالیت آن در سرتاسر کشور می باشد. همچنین، این انجمن به همکاری با سایر نهادهای فعال در زمینه حیات وحش در سطح بین الملل نیز می پردازد.
انجمن درحال حاضر یوزپلنگ ایرانی را به عنوان پرچمی برای حفاظت در ایران می داند و درکنار آن اهمیت زیادی برای سایر گونه های حیات وحش کشورمان بخصوص گوشتخواران قائل می باشد. به عبارت دیگر، حیطه فعالیت انجمن متمرکز بر “حیات وحش” ایران بوده و در زمینه پژوهش و مطالعه روی آنها و تنویر افکار جوامع محلی درباره آنها و درنهایت حفاظت از آنها تلاش می نماید.
درحال حاضر، بیش از ۲۰ نفر به عنوان پرسنل یا داوطلب فعالانه با این انجمن همکاری نموده و نمایندگانی نیز در بسیاری از شهرهای کشور به فعالیت می پردازند. این انجمن از هیچ سازمان یا ارگانی بودجه مشخصی دریافت ننموده و تمامی مخارج آن از محل حق عضویت افراد و کمکهای مالی افراد علاقمند تأمین می گردد. همچنین، این انجمن به منظور انجام فعالیتهای خود در راستای اهداف سازمانی، در قالب توافقنامه های رسمی با نهادهای مختلف ملی و بین المللی به همکاری می پردازد.
علاقمندان در این انجمن دست به کارهای خلاقانه ای می زنند از آن جمله نمایش آموزشی با عنوان “دردسرهای یوزپلنگی” است که اعزای آن به روستاها و شهرهای اطراف زیستگاه های یوزپلنگ در ایران می روند و به رایگان تئاتر اجرا می کنند. این نمایش آموزشی که در ارتباط با خطرات تهدید کننده زندگی یوزپلنگ های ایران است محصول بخش آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی است که اولین بار در تهران اجرا شد و پس از آن در بسیاری از نقاطی که در مجاورت زیستگاه یوز ایرانی وجود دارند روی صحنه رفت.
بهرحال اگر دلتان برای این آب و خاک و گونه هایش می تپد، اگر از جنجالی که این روزها برای موضوع خلیج فارس به پا شده خشمگین هستید این گوی و این میدان! به جای غصه خوردن و غرولند کردن همین امروز بلند شوید و گامی بردارید! عضویت در انجمن یوزپلنگ ایرانی از طریق مراجعه حضوری به دفتر انجمن، پر کردن فرم عضویت و پرداخت حق عضویت سالانه امکان پذیر می باشد. دوستانی که ساکن شهرهایی غیر از تهران می باشند می توانند با ارسال ایمیل، نوشتاری فرم عضویت را دریافت و حق عضویت خود را به حساب انجمن واریز نمایند. اطلاعات تکمیلی را از سایت این انجمن به نشانی www.wildlife.ir به دست آورید.
یوزپلنگانی که با من دویده اند
این کتاب زیست محیطی نیست، اما نامش شاید پرتکرار ترین نام کتاب، با عنوان “یوزپلنگ” در ایران باشد، به همین منظور این کتاب که نامش و طرح روی جلدش با این جانور زیبا گره خورده است را برای خواندن پیشنهاد می کنیم.
مجموعه «یوزپلنگانی که با من دویده اند» یکی از بهترین مجموعه داستانهای بعد از انقلاب اسلامی است که تاثیری به سزا در رشد ادبیات داستانی داشته است، کتابی از بیژن نجدی که کمتر کسی نام متفاوت اش را نشنیده است یا آن را نخوانده است. این مجموعه که به لحاظ استفاده از عنصر تخیل و شکار موضوعات بکر و ساخت و ساز بدیع فضاهای داستانی در مقایسه با کارهای دیگر حرف اول را میزند به تنهایی توانست نام نویسنده اش را بر سر زبان ها بیندازد و بخشی دیگر از جهان بی انتهای داستان را به علاقه مندان معرفی کند.
او در سال ۱۳۲۰در خاش متولد شده و پنجاه و شش سال بعد با مدرک کارشناسی ارشد ریاضیات و چندین سال سابقه تدریس در لاهیجان فرو خفته است. نجدی مردی بود که سه سال قبل از مرگش اولین و مطرح ترین اثرش را چاپ کرد و با «یوزپلنگانی که با من دویده اند» آدم مهمی شد، جایزه «گردون» را که عباس معروفی به راه انداخته بود، گرفت و بعدها جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات هم نصیب او شد . کتاب مجموعه ای از ده داستان کوتاه از بیژن نجدی است .
شعر پشت جلد این کتاب هم در نوع خودش خواندنی است:
دفتر خاطرات
بیست و چهارم پاییز :
دیروز به دنیا آمدم
عاشق شدم ، دیروز
و دیروز بود
که من مردم
بیست و پنجم پاییز :
امروز ، زاده شدم
ظهر ، عاشق خواهم شد
و غروب نخواهم مرد تا…
بیست و ششم پاییز :
که در من زاده شوی ،
با تو هستم عشق پاییزی عشاق
و … آنگاه
هرگز پاییز نخواهد شد