پرشین پت > > بيچاره مرنجاب، بيچاره کوه سفيد آب

بيچاره مرنجاب، بيچاره کوه سفيد آب

تاریخ ایجاد 1389/01/22
مشاهده 3908
بازگشت

چندين سال پيش در حاشيه جنوبي درياچه نمک،‌ مرنجاب،‌ مکاني براي دسترسي سريع عاشقان ماسه و سکوت و باد ،‌ به خلوت يک کوير بود. هر گاه مجال رفتن به دورتر ها نبود؛ مرنجاب، مانند دارويي بود که براي مدتي درد سرگرداني در بيابان ها را التيام مي بخشيد. در آن جا موبايل آنتن نمي داد و از امکاناتِ گاه خسته کننده بشري چيزي نبود.
تنها يک نگهبان بود به عمار ، بچه آران، که از کاروانسراي مرنجاب و فضا سازي هاي اطراف آن حفاظت مي کرد. عمار براي ميراث کار مي کرد ولي روز مزد بود و هميشه آرزو داشت که او را بيمه کنند. من با ديدن او به ياد واژه پر کاربرد استثمار مي افتادم. عمار تنها بود ، آنقدر تنها که اسم بسياري از رهروان کوير را حفظ بود. به او که سر مي زدم سراغ خيلي ها را مي گرفت.
مرنجاب واحه اي بود به زيبايي يک رويا، در ميان توهم گسترده بر حاشيه درياچه نمک. کاروانسرايي مرمت شده، آب قناب کوه هاي مجاور در‌ يک استخر آجري و چند مرغابي که هميشه پذيراي تکه نان ها بودند. يک پل کوچک در انتهاي استخر بود و چند درخت خميده کالاي ناياب سايه را به رايگان تقديم مسافران مي کردند. تعارف چاي براي عمار به مثابه تعارف به غذايي گران قيمت در شهر بود. آيا ما به هر کسي غذاي خود را تعارف مي کنيم؟ عمار به همه چاي تعارف مي کرد و بعد با لبخندي مي گفت: ((ماشين رو ميذاري کي بر مي گردي که اگه دير شد پيجور صدا کنم؟! تو ماسه ها گم نشي! ))

چهارشنبه تلفن دستي ام زنگ خورد. امسال کوير نرفته بودم. دل و دماغ نداشتم. تلفنم را برداشتم: ((ايمان نه نيار، مي خواي ما رو تنها بذاري ،‌ دلت مياد ،‌ بيا)) دعوت اينقدر صميمانه بود که نتوانستم نپذيرم چرا که مدتي مي شد که مي دانستم با زياد شدن حرکت تورهاي يک روزه کوير مرنجاب،‌ديگر رفتن به آنجا آن التيام سابق را ندارد. تازه از دوستي هم شنيده بودم که پل کنار استخر مرنجاب هم فرو ريخته است. پل کوچک و دلنوازي که منظره عبور مرغابي ها از زير آن را ديگر تنها در عکسها بايد ديد.

به مرنجاب رسيديم. کاروانسرايي که تابلو کوچک و بي سليقه اي خبر از واگذاري آن به بخش خصوصي مي داد! هوا گرگ و ميش بود. انبوهي از ماشين و چادر در اطراف پراکنده بود. با داربست فلزي ! اطراف کاروانسرا را حصاري کشيده بودند. سکوه هاي اطراف کاروانسرا شکسته و از هم پاشيده بود . استخر را رنگ آبي !! زده بودند- مثل استخر هاي شنا در تهران – و اطراف آن را نيز با توري حصار کشيده بودند. در هر جا تکه هاي پلاستيک و کاغذ پخش بود و انبوهي از زباله در کنار دو برج جلويي کاروانسرا روي هم تلنبار شده بود. پشت کاروانسرا مکان مناسبي براي فرار از توالت هاي کثيف کاروانسرا براي مردمي بود که تورها با خود به اينجا آورده بودند. من راه مي رفتم و مانند کسي که که قتل عامي از معصوميت را به نظاره نشسته است، اطراف را نگاه مي کردم. از همسفرانم که مشغول آماده کردن صبحانه بودند جدا شدم تا براي تنفس و تحمل اين شوک، يک ساعتي به سمت جنوب کاروانسرا بروم و برگردم. در راه تعداد بطري هاي پلاستيکي و قوطي هاي رها شده کمتر از تعداد خارها نبود. عده اي درختچه تاقي را آتش زده بودند تا گرم شوند. تحمل ديدن نداشتم؛ گويي دشمن به يک معبد مقدس حمله کرده است. در آن شرايطِ سخت عمر آن تاق حداقل ده سال بود. از تصميم خود پشيمان شدم، برگشتم.

ديگر همه بيدار شده بودند ، صداي موسيقي هاي پر استرس شهري همه جا شنيده مي شد و کسي را ديدم که با موبايل حرف مي زد. با تعجب تلفنم را از کيف کمري ام بيرون آوردم و روشنش کردم. تلفنم آنتن داشت و من هجوم امواج را به مغز بيچاره خود دوباره احساس کردم. جمعيت لحظه به لحظه بيشتر مي شد و من به همراهانم پيشنهاد دادم که زودتر به سمت تپه هاي ماسه اي برويم تا شايد بتوانيم کمي به خلوت کوير فرو رويم و بياساييم.
جمعيت بر روي تپه هاي ماسه اي موج ميزد. اين مهم نبود و چه بسا خوشحال هم شدم که اين همه آدم با کوير دوست شده اند و براي گذران لحظاتي به اينجا آمده اند. اما داستان باز حکايت زباله بود و نگه نداشتن آداب سکوت کوير و آتش زدن بوته. اما اندکي به ظهر مانده به ما حمله شد! لشکري از موتورهاي کراس و ماشينهاي تپه پيما به سمت ما آمدند. دود روغن آغشته در بنزين موتورها در فضا مي پيچيد و صداي مهيبشان گوش را آزار مي داد. دلم به حال موشها و سوسک هاي زيباي صحرايي؛ دلم به حال مار ها در خواب زمستاني؛ دلم به حال تپه ها سوخت. با خود فکر کردم که شايد اگر به يک شهر بازي در تهران رفته بودم راحت تر بودم چرا که قتل عام طبيعت را ديگر نمي ديدم. تنها پس از اندک زماني شيارهاي زيباي باد بر روي ماسه ها با اثر لاستيک موتورها جايگزين شد و مردم هم به جاي تماشاي کوير و اينکه فرصتي يافته باشند تا به خود فرو روند و خلوتي کنند، به عمليات آکروباتيک موتور سواران نگاه مي کردند. من جزيره سرگردان را نگاه کردم که به نظرم جزيره اي پريشان آمد. کوه سفيدآب آرام و متين و با وقار در دورتر هاي ماسه ها ايستاده بود . من به اين فکر کردم که چند سال ديگر مانده است تا اين لشکر خشن به او برسند؟

به کاروانسرا برگشتيم تا به سمت تهران برگرديم. جمعيتي بيشتري به کاروانسرا هجوم آورده بودند. درِ کاروانسرا باز بود. داخل شدم. براي هجره ها در کمال بي سليقه گي و نا آگاهي درهاي آهني گذاشته بودند و باز زباله در همه جا بر روي زمين ريخته شده بود. به ياد روزگاراني افتادم که در خلوت پاک اين کاروانسرا با دوستان عاشق تاريخ و طبيعت چگونه راه مي رفتيم و نفس مي کشيديم.در اين ميان ناگهان چشم به کسي افتاد که در ميان ازدحام مردم مانند جن زده ها ايستاده بود. جلوتر رفتم، عمار بود. من را شناخت: (( سلام ايمان،‌خيلي وقت بود که سر نمي زدي)) او را به رسم دوستي در آغوش گرفتم و گفتم: ((تو خوبي؟ چقدر اينجا عوض شده! )) سري به تاسف تکان داد و گفت : ((من دارم از اينجا مي رم. هفت سال اينجا بودم ولي ديگه دارم مي رم)) با هم از افرادي که هر دو مي شناختيم حرف زديم. وقت خداحافظي چند قدمي که از او دور شدم برگشتم و به او گفتم: ((راستي تو آخر بيمه شدي؟)) در حالي که برايم دستي بلند کرد و لبخندي نثارم ، گفت : ((نه))

ما از کاروانسرا دور مي شديم و من به اين فکر مي کردم که در مسير برگشت به امامزاده هلال بروم تا شايد زيارت آن آرامگاه صميمي مرا کمي آرام کند.
برگشتم و آب سفيد را نگاه کردم. امروز بيچاره مرنجاب، ‌فردا بيچاره کوه آب سفيد

(ایرن) ايمان نصرتي

The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.

نظرات کاربران

ارسال به دوستان

نام شما

ایمیل شما

ایمیل گیرنده

توضیحات

کد امنیتی

کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید

کاربران با این تگها این مقاله را پیدا کرده اند :

◄ عکس سگ های خندان
◄ چرخ ورزش گربه
◄ هدفون‌های خلاقانه بی‌سیم ژاپنی
◄ ماهی مرکب غول پیکر در پرتغال
◄ کوله پشتی لاک پشتی
◄ کیبورد بتمن
◄ سگ ربات ابتکاری
◄ جعبه کنترلر Wolverine Xbox
◄ مجسمه کبوتری بزرگ
◄ لامپ LED قابل شارژ با الهام از پرندگان
◄ مکانی جذاب برای حیوان خانگی
◄ میز اداری نوآورانه با خانه سگ یکپارچه
◄ خانه سگ یکپارچه
◄ تخت گربه یکپارچه
◄ نور شب توتورو دیوراما
◄ صندلی اختاپوس
◄ مبل کرگدن
◄ لانه پرنده غول پیکر
◄ وزغ نگهبان
◄ خانه درختی گنبدی
◄ پهپاد مینیاتوری
◄ گیره قابل توسعه گیاه ماریو پیرانا
◄ صندلی چوبی به شکل زرافه
◄ lمیز کار مشترک با گربه
◄ ک زنبور رباتیک
◄ تخت راحت با آکواریوم
◄ تخت توتور
◄ چراغ شب به شکل حیوانات که شبیه یک گوسفند
◄ صندلی چوبی توسط جویس لین
◄ جا عسلی بامزه
بعدی 1 قبلی

صفحه نخست » رفتارشناسی عمومی » روزانه های پرشین پت

خبر های روز حیوانات خانگی

معرفي نژاد گربه

اخبار ومقالات - گالری

نمایش متن مقالات

بيچاره مرنجاب، بيچاره کوه سفيد آب

مرنجاب

آنتن

موبايل

آيــا

سفيد 31

کوه 16

بيچاره 1

حیوانات

بازی

رژیم

سازمان

ملی

مهم

ساله

قبل

باغ

سگ

10 خبر اخر سایت

جدیدترین مقالات

◄ عکس سگ های خندان مجموعه عکس های زیبا دارای پرتره هایی از سگ های بامزه است که برای دوربین لبخند می زنند . پروژه "نمایش سگ" توسط الکساندر خوخلوف و ورونیکا ارشووا . ◄ چرخ ورزش گربه چرخ دویدن داخلی که برای گربه ها و حیوانات خانگی کوچک طراحی شده است را می توان بر روی یک دیوار محکم در خانه یا آپارتمان مدرن نصب کرد . چرخ ورزش گربه ساخته شده از چوب و فولاد ضد زنگ توسط HolinDesign . چرخ همستر بزرگ به گربه شما کمک می کند تا در شرایط فیزیکی عالی بماند. ◄ هدفون‌های خلاقانه بی‌سیم ژاپنی هدفون‌های بی‌سیم Neko که توسط شرکت ژاپنی Radius طراحی شده‌اند ، از گربه‌ای الهام گرفته شده‌اند که در تخت خود جمع شده است. کیس شارژ گربه ای دارای سه نشانگر LED روشن به شکل ماهی است که با محبت "ال ای دی ماهی" نامیده می شود. هنگامی که آنها چشمک می زنند، این نشانه ای است که هدفون گربه شما باید تغذیه شود، فقط کابل شارژ را وصل کنید و اجازه دهید غذای الکتریکی جریان یابد. ◄ ماهی مرکب غول پیکر در پرتغال مجسمه تعاملی یک ماهی مرکب قرمز غول پیکر که در اطراف ساختمان Fábrica da Cerveja در فارو، پرتغال پیچیده شده است ، که در ابتدا به عنوان آبجوسازی عمل می کرد. با گذشت زمان، Fábrica da Cerveja تغییر کاربری داده و اکنون به عنوان یک مکان فرهنگی عمل می کند و میزبان رویدادها، نمایشگاه ها و جشنواره های مختلف است. ماهی مرکب غول پیکر لومی طراحی شده توسط موراداواگا برای جشنواره مارس 2024 که در فارو، پرتغال برگزار شد، هنر، فرهنگ و خلاقیت را جشن می گیرد. ◄ کوله پشتی لاک پشتی کوله پشتی چشم نوازی که به گونه ای طراحی شده است که شبیه لاک لاک پشت واقعی باشد، سرها را تبدیل می کند و شما را به یک لاک پشت نینجا تبدیل می کند . کوله پشتی لاک پشتی ساخته شده توسط Lisbanoe از چرم طبیعی دباغی شده گیاهی 5 تا 6 اونس. کوله پشتی خلاقانه فوق العاده بزرگ را می توان به عنوان بخشی از لباس TMNT استفاده کرد . ◄ کیبورد بتمن صفحه کلید کامپیوتری به شکل خفاش چاپ سه بعدی سفارشی با الهام از ظاهر و طراحی نمادین ابزارهای افسانه ای بتمن. صفحه کلید بتمن نسخه Vengeance ساخته شده توسط rain2 ، علاقه مندان به چاپ سه بعدی و عضوی از جامعه کیبوردهای مکانیکی. مکمل صفحه کلید Vengeance، ماوس کامپیوتر Batmobile است که برای مطابقت با زیبایی شناسی کیبورد با مضمون بتمن طراحی شده است. ◄ سگ ربات ابتکاری سگ ربات ابتکاری مجهز به نازل های خلاء در هر پا که برای تمیز نگه داشتن سواحل، پارک ها و کوچه های ما طراحی شده است. ربات سگ جاروبرقی VERO می تواند زباله ها، به ویژه ته سیگارها را از زمین هایی که برای ربات های چرخ دار چالش برانگیز است جمع آوری کند. با استفاده از تشخیص زباله پیشرفته و عملکرد مستقل، VERO به زباله ها نزدیک می شود و جاروبرقی ها را فعال می کند. ◄ جعبه کنترلر Wolverine Xbox کاور قابل چاپ سه بعدی کنترلر Xbox شما را به لباس زرد نمادین می پوشاند و پنجه هایی به پشت کنترلر اضافه می کند. جعبه کنترلر Wolverine Xbox طراحی شده توسط Do3D از فیلم مورد انتظار "Deadpool & Wolverine" الهام گرفته شده است. کاور Wolverine کاملاً با " Cheeky Deadpool Xbox Controller " جفت می شود و طرفداران را تشویق می کند که از لوازم جانبی مضمون با هم استفاده کنند. ◄ مجسمه کبوتری بزرگ در اکتبر 2024، های لاین شهر نیویورک مجسمه کبوتری بزرگ 21 فوتی را به نمایش می گذارد که متن را بر روی بناهای سنتی تغییر می دهد. مجسمه "دایناسور" از یک کبوتر که توسط هنرمند با استعداد ایوان آرگوت طراحی شده است . دایناسور که برای تداعی در مقیاس عظیم و تبار باستانی خود نامگذاری شده است، در مورد انقراض و بقا منعکس می شود. این به آینده‌ای اشاره می‌کند که در آن، مانند دایناسورها، انسان‌ها ممکن است ناپدید شوند و بقایای انعطاف‌پذیری مانند کبوتر را پشت سر بگذارند. کبوتر غول پیکر مجسمه های غول پیکر به جای ارج نهادن به شخصیت های تاریخی، کبوتر روزمره را که شهرنشینی همه جا حاضر اما اغلب نادیده گرفته می شود، بالا می برد. کبوتر دایناسور در نیویورک اینستالیشن هنری گذشته داستانی کبوتر را به عنوان یک حیوان اهلی و پرنده پیام رسان زمان جنگ جشن می گیرد. دایناسور ایوان آرگوت این به طنز نشان می دهد که کبوترها، با مقاومت شهری و ریشه های مهاجر خود، به اندازه هر شخصیت تاریخی، سزاوار جایگاهی بر روی پایه هستند. ایوان آرگوت کبوتر دایناسور "دایناسور" وعده می دهد که پرها را به هم بزند و عمیقاً در بین مردم نیویورک طنین انداز شود. ایوان آرگوت کبوتر مجسمه کبوتر غول پیکر توسط ایوان آرگوت توسط های لاین سفارش داده شد . کبوتر در نیویورک مجسمه کبوتر فوق واقع گرایانه «دایناسور» در ماه اکتبر در های لاین فرود می آید. ایوان آرگوت کبوتر غول پیکر ◄ لامپ LED قابل شارژ با الهام از پرندگان لامپ LED قابل شارژ با گیره یکپارچه از لطف و زیبایی پرندگان در طبیعت الهام می گیرد. قسمت پایینی CLIPPY به صورت گیره طراحی شده است که به نور پرنده اجازه می دهد به راحتی به سطوح مختلف متصل شود. قطعه ای از طبیعت در خانه شما. برای نورپردازی فوری آن را در هر جایی گیره دهید. CLIPPY Mood Light توسط Junyoung Jang و Joonhyeok Heo طراحی شده است
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 بعدی آخرین (1 - 10) / 29355 \| صفحه 1 از 2936