انسان جایز الخطاست . این جمله ایست که بیشتر ما حداقل یک بار آن را در زندگی بکار برده ایم برخی هم معتقدند انسان جایز الخطا نیست بلکه ممکن الخطاست به این معنی که وقوع اشتباه از انسان قابل فرض است اما این بدین معنی نیست که ما به خودمان اجازه بدهیم هر روز و درهر زمانی اشتباه کنیم.
هر اشتباهی از سوی ما عواقب خاص خودش را به همراه خواهد داشت و هر قدر مسئولیت ما بیشتر عواقب خطاهای ماهم بزرگتر خواهد شد .دراین گزارش شمارا با چند خطای اقتصادی و عواقب آن آشنا می کنیم.
1.بحران سال ۱٨۵٧(بحران زیبا!)
کارل مارکس بحران را زیبا نامید: ورشکستگی، فقر و بیکاری در پاییز ۱٨۵٧ جهان سرمایه داری را دربرگرفت. نخستین بحران در تاریخ اقتصاد جهان فراگیر شد. در ایالات متحد آمریکا بانکها تعطیل شدند، در بریتانیای کبیر شرکت های بازرگانی اعلام ورشکستگی کردند. تا شیلی و هند و اندونزی می شد اثر بحران را مشاهده کرد. برای نخستین بار انسان ها درمی یابند که قاره ها چگونه پس از نیم سده صنعتی شدن تنگاتنگ به همدیگر چسبیده اند.در این بحران اغلب تاجران به ویژه تاجران هامبورگی آسیب دیدند.
بحران از روسیه آغاز شد.محصولات کشاورزی که روس ها به آمریکا صادر می کردند روی دستشان ماند,شرکت ها و بانک ها ورشکسته شدند وبحران به سرعت به همه جا سرایت کرد.
البته این بحران به سرعت اصلاح شد اما با این وجود اثرات مخرب زیادی به جا گذاشت.
2.بحران سال ۱٨٧٣
هینریش کویستروپ از سال ۱٨٧۱ سی شرکت سهامی را وارد بازار بورس کرده بود. این بانکدار قصد داشت از طریق ساخت ویلا در محله وستند برلین پول درآورد. اما ارزش سهام در بازار بورس برلین سقوط کرد؛ این بانکدار به آخر خط رسید. بعنوان نخستین بانک آلمان در «بحران پایه گذاری»بانک متحد کویستروپ و شرکا در ۱۵ اکتبر ۱٨٧٣ ناچار به اعلام ورشکستگی شد.
برای دومین بار یک بحران اقتصادی با سرعت شتابان در سراسر دنیا گسترش یافت. از طریق بوداپست، وین و فیلادلفیا این بحران به آلمان رسید.
آلمانی ها رباخواران یهودی را مقصر می دانستندو احساسات ضد یهودی در این کشور شدت گرفت.در سال ۱٨٧۹ جمله ای را به صورت زیر فرمولبندی کرد که نیم سده بعد نازی ها آن را بر درفش خود حک کردند:
«نحوست ما از یهودی ها است.»
3.بحران سال ۱۹٢۹
٢۵ اکتبر ۱۹٢۹ هنگامی که سهام در بازار بورس نیویورک تا ۱٣% سقوط کرد، روزی است که بحران شروع شد. از این روز پنجشنبه در اروپا بخاطر تأخیر زمانی بعنوان «جمعه سیاه» یاد می شود. بسیاری از سوداگران در این روز کل ثروت شان را از دست دادند، پس از آنکه دچار این توهم شده بودند، که ارزش سهام بی وقفه بالا می رود. یک رکود چهار ساله در پی آمد که طی آن بورس Dow-Jones در مجموع نود درصد ارزش خود را از دست داد.
در سراسر جهان سیاستمداران دست به واکنش عاجزانه می زدند، یک برخورد هماهنگ از سوی دولت ها وجود نداشت. ایالات متحد آمریکا حجم پول را کاهش داد، بسیاری از کشورها استاندارد طلا را بعنوان پشتوانه حذف کردند، تقریبا همه محدودیت های تجاری برقرار کردند. به این ترتیب بحران دوره ای به یک بحران ساختاری بدل شد. در سال ۱۹٣٣ رکود بزرگ به نقطه اوج خود رسید.
و سرانجام منجر به شکل گیری نظام های سرمایه داری جدید در جهان گردید.
4.بحران سال 2008
به اندازه کافی هشدار وجود داشت؛ هشدار در مورد اینکه رونق بورس املاک پایان خواهد یافت؛ هشدار در مورد معامله با اعتبارات با ریسک بالا. اما تا موقعی که سود فوران می کرد و آمریکاییان فقیر و ثروتمند می توانستند با بدهی جدید رفاه خود را تأمین کنند، این هشدارها در ایالات متحد و هیچ جای دیگر بگوش گرفته نشدند. نخست در ۱۵ سپتامبر سال ٢٠٠٨ هنگامی که دولت ایالات متحد از نجات دادن بانک برادران لهمان سر باز زد، وضعیت بطور ناگهانی تغییر کرد.
دولت های صنعتی تصمیم به اقدامی هماهنگ گرفتند تا جلوی انقباض پولی و همچنین یک رکود طولانی را بگیرند. آنها ۵ بیلیون دلار در برنامه های رونق بخش و بصورت کمک های مالی برای کشورهای در حال توسعه و بانک های دولتی شده پمپاژ کردند. اما این کار بدهی های دولتی را به مقیاس تا آن زمان ناشناخته ای افزایش دادند. ساعت بدهی ها در نیویورک فاقد جای لازم برای نشان دادن رقم فزاینده این بدهی ها است. خوشبینان از پایان سریع بحران سخن می گویند، بدبینان از فروپاشی نهایی و قطعی سرمایه داری.
5.مين ايل بونگ وزير دارايي سابق کره شمالی
وزير سابق دارايي کره شمالي که بين سالهاي دو هزار تا دو هزار و هشت ميلادي اين سمت را به عهده داشت در پي اصلاح غير ماهرانه واحد پولي کره شمالي سبب افزایش تورم و رکود اقتصادی چشم گیری در این کشور شد.
كره ای ها هم با سخت گیری تمام مين ايل بونگ وزير دارايي سابق اين كشور را به علت اصلاح شتابزده واحد پولي اين كشور در اواخر سال دو هزارو نه ميلادي اعدام كردند.
این سختگیرانه ترین برخوردی است که تا امروز با یک گاف اقتصادی انجام شده است.
6. دولت موگابه در زیمبابوه
زیمبابوه بدترین عملکرد اقتصادی جهان را داشته است . البته فشار ها و تحریم های گسترده غربی ها در اوضاع نابسامان اقتصادی این کشور بی تاثیر نبوده است .
نرخ برابری ۲۵ میلیون دلار زیمبابوه معادل یک دلار آمریکا است!این مرد در حال رفتن به سوپرمارکت برای خرید چند قلم جنس است.
7.اتحادیه اروپا و طرح ریاضت اقتصادی
بحران اقتصادی جهانی و تاثیرات و پیامدهای آن در اروپا به ویژه در کشورهاي اتحاديه اروپا و به خصوص حوزه يورو به صورت کاملا آشکاری بروز کرده و دستمایه بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در این کشورها گردیده است. دراين راستا مراکز پژوهشي اروپايي مکررا به مقامات و رهبران اتحادیه هشدار می دهند که سیاستهای ریاضت اقتصادی که اخیرا بدنبال بحرانهای مالی اتحادیه اروپا به مردم تحمیل گردیده، خطر بازگشت اروپا را به سالیان دهه1930 و بروز بحران هاي گسترده اجتماعي و سياسي رابه همراه خواهد داشت.
وضعیت و ساختار اقتصادی برخي کشور هاي حوزه يورو مانند یونان، اسپانیا، پرتغال و... از شرایط مشابه و یکسانی برخوردار می باشد و این کشورها نتوانستند سیاستهای ریاضت اقتصادی خود را با موفقیت به اجرا بگذارند،راهپیمایی های گسترده خیابانی این روزها تایید کننده این امر است.
8.بحران اقتصادی آمریکا و شانه های اوباما
آمریکا سال گذشته یک تابستان تیره و تار را تجربه کرد. بحران اقتصادی مجددا قدرت خود را به مردم این کشور نشان دادو در آمریکا امید برای بهبود اوضاع اقتصادی از بین رفته است و شهروندان با بی اعتمادی روزافزون به سیاستهای اوباما به چنین وضعیتی در کشورشان واکنش نشان می دهند.
آمریکا بیشترین بدهی های تاریخ خود را داراست و نیمی از شهروندان این کشور هیچ پس اندازی ندارند. مقصر این اوضاع نابسامان مشخص نیست برخی بوش و تصمیمات اقتصادی آن را موثر می دانند دولت آمریکا چین را مقصر می داند و اینجاست که باید پیدا کنید پرتغال فروش را...
هرکسی مقصر باشد سختی ها و دشواری ها به دوش مردم است.
در ایران هم خطاهای محاسباتی و تصمیمات نادرست وجود داشته دارد و خواهد داشت دلیل آن هم اصل ممکن الخطا بودن بشر است اما تنها به دلیل آنکه ذکر هر مثالی باعث پیش داوری های سیاسی می شود قضاوت را به شمایی می سپاریم که در این آب و خاک زندگی می کنید و موفقیت ها و شکست ها را با پوست و گوشت خود احساس می کنید.
|