عمر دنیا در دین زرتشت دوازده هزار سال است.در سه هزار سال نخست،
اهورا مزدا و
اهریمن در كنار هم بودند. جهان روشنایی در بالا و عالم تاریكی در زیر و هوا بین آن دو فاصله بود.اهورا
مزدا نخست اشیای بهشتی و ارواح پاك را آفرید. دنیایی كه او آفرید دنیای روشنایی و خوبی بود،فساد و زشتی در آن راه نداشت.هیچ یك از كارهای زشت و ناپسند اهورایی نیستند. وقتی
اهریمن مخلوقات
اهورا مزدا را دیددر صدد ویرانی و آلوده نمودن آنها بر آمد،در سرزمین های مسطح در اثر تكان های شدید،كوهها و دره ها را بوجود آورد.خورشید را از جایگاه صحیح خود منحرف نمود،آتش را به دود آلوده نمود. جنگ بین
اهورا و
اهریمن آغاز شد كه به شكست
اهریمن منتهی شد. و سه هزار سال در تاریكی بی حركت افتاد.
اهورا مزدا در این مدت گاو و جانوران سودمند و انسان را آفرید.سپس دوره سه هزار ساله آمیزش نورو ظلمت،جنگ بین خیر و شردوباره آغاز شد.بعد معجزه ای رخ داد.در انسان و گاو كه فنا پذیر شده بودند نطفه بوجود آمد.از نطفه گاو گله ها پدیدار شد و از نطفه انسان درختی رویید كه برگهای زیادی داد و از برگ های این درخت اولین زن ومرد رشد كردندو با محیط زیست خود جدایی ناپذیر شدند.
«اورمزد اولین مرد و اولین زن را در اقامتگاه بهشتی شان آفرید و به آنها گفت: شما انسان نامیده خواهید شد و شما بر پا سازندة بشریت خواهید شد.بدانید كه من اندیشه های نیك، گفتارهای نیك و رفتارهای نیك را هدیه شما كردم.پس از
اهریمن بپرهیزید، نه او را ستایش كنید و نه دیوها را.آنها از این سفارش تبعیت كردند تا روزی كه
اهریمن به آنها وارد شد و وادارشان كرد تا بگویند كه اوست كه زمین و آب و گیاهان و جانوران را خلق كرده است.آنان به این ترتیب مرتكب گناه شدند و ارواح شان تا پایان جهان به لعنت دچار آمد.از اقامتگاهشان رانده شدند، خود را با برگ درخت پوشاندند و سی روز به حالت روزه گذراندند و در پایان آن بخشوده شدند.بعدها صاحب هفت قلو شدند، هر یك مركب از یك نرینه و یك مادینه كه به نوبت خود تولید مثل كردند.»(بندهشن پانزدهم، 1-7،دینكرات،سوم،80،4،داتستان دینیك،سی وهفتم،82،شصت و پنج82و 2هفتادوهفتم،4)
اهریمن خواست از جهان بگریزد اما متوجه شد كه در تله افتاده است.به این ترتیب نبرد بین خوبی و بدی،زشتی و زیبایی صورت ابدی به خود گرفت.سه هزار سال پس از پیدایش اولین آدم زرتشت برای راهنمایی مردم ظهور كرد.در هنگام ظهور او سه هزار سال بیشتر به پایان جهان باقی نبود.درپایان هر هزار سال، از نطفه زرتشت و از شكم دختر باكره ای كه از آب دریاچه بارور شده موجودات خارق العاده ای به نام هوشیدر و هوشیدر ماه و سوشیان به دنیا خواهند آمد.پس از تولد سومین موجود،نبرد نهایی بین خیر و شر آغاز می شود.همه مردگان بر می خیزند و قیامت بر پا می شود.ستاره دنباله داری به نام كوچهر بر زمین می افتد.
زمین شعله ور می شود و همه معادن فلزات گداخته و چون سیل بر فراز زمین به سمت دوزخ جاری می شوند.هرچه در بستر سیل باشد،طعمه فلزات مذاب می گردد.آنچه از عناصر بدی و دروغ در نهاد آنها موجود است می سوزد.ولی برای راستگویان و نیكوكاران سیل فلزات مذاب گواراتر از شیر است.اهریمن و دیوان مددكاراو در كام فلزات مذاب فرو خواهند رفت و نابود می شوند.
آنان كه از این تصفیه عمومی به سلامت جسته اند در كمال خرمی و خوشی زندگی جاوید خواهند داشت.در زمین و آسمان، نو مردان چهل ساله و نو رسان 15 ساله با همسالان خود به شادی زندگی خواهند كرد.هر كس را زن خویش دهند و فرزندان به او باز گردانند. همان گونه كه در دنیا زندگی می كردند! ولی فرزند زایی نخواهد بود.همه با صدای بلند به مدح
اهورا مزدا و فرشتگان اعظم او خواهند پرداخت.اهورا
مزدا در آن وقت كار خود را تكمیل می كند.سوشیان هم همراه با باران خود آداب پزشن را به جا می آورد. گاو نر را سر می برند و از چربی آن هوش می سازند و به همه افراد می دهند. به این ترتیب همگی جاودانه و ابدی خواهند شد.زمین به ماه بالا می رود و به بهشت كه در ماه جای گرفته،متصل خواهد شد