کمتر کسی را میتوان سراغ گرفت که سریالهای دهه 60 را در خاطر داشته باشد و بازی شیرین مهدی هاشمی در «سلطان و شبان» را به یاد نیاورد، حضوری که پس از گذشت بیش از دو دهه همچنان در ذهنها باقی است.
روزنامه بانی فیلم در ویژهنامه نوروزی خود گفتوگویی مفصل با این بازیگر دوستداشتنی سینمای ایران انجام داده است که بخشهایی از آن را در زیر میخوانید.
با 1200 تومان پادشاهی میکردیم
از سال 50 تا 52 جزو گروه بازیگران شهر بودم که خانم فهیمه راستکار، داریوش فرهنگ، سوسن تسلیمی و خیلی از بازیگران مطرح در آن گروه بودند. حقوق من در آن زمان 1200 تومان بود. در آن زمان یادم میآید بعد از اجرای نمایش گاهی در رستورانهای هتلهای گرانقیمت با خیال راحت شام میخوردیم. دغدغه مالی نداشتیم و آن حقوق برای ما کافی بود. الان هر چقدر هم که حقوقت بالا باشد باز میبینی اجاره آپارتمان را نمیتوانی بپردازی و نمیتوانی یک زندگی معمولی داشته باشی. از این جهت ناخودآگاه جزو کمیت سالاران میشوی، در سریالهای سطحی بازی میکنی تا بتوانی منبع درآمدی داشته باشی و زندگیت را بگردانی.
مهرجویی تک است
اگر بخواهیم پنج کارگردان شاخص تاریخ سینمای ایران را نام ببریم یکی از آنها مهرجویی است که چندین و چند فیلم خوب در ژانرهای مختلف در سینمای ایران ساخته است. مهرجویی کارگردان با سوادی است، کارگردانی مسلط به جزئیات است و همه بازیگران فیلمهایش خوب هستند. از کیفیت و قدرت فیلم «اجارهنشینها» مگر میتوانی صحبت نکنی. «پری»، «لیلا»، «گاو»، «هامون» و... حساب مهرجویی را باید جدا کنیم. کارگردانان بزرگی مثل مهرجویی، کیارستمی، بیضایی نمیتوانند فیلم پایین بسازند.
به زور نمیشود کسی را بازیگر کرد
اگر خانوادهای شغلشان جذاب نباشد، مثلاً وصل و پینه کفش یا چترسازی، این شغلها آنقدر جذاب نیست که پدر و مادر و والدین از فرزندانشان بخواهند در این حیطه قدم بردارند. اما سینما شغل جذابی است و والدین دوست دارند فرزندانشان در این شغل فعالیت کنند که چه فیلمبرداری، چه کارگردانی و ... بازیگری، اما بازیگری خیلی شغل سفارشی نیست اگر فرزند یک بازیگر، جنمش را داشته باشد که خیلی خوب از استعدادش استفاده میشود. اما اگر آن قدرت و خلاقیت بازیگری را نداشته باشد به زور نمیتوان او را مجبور به فعالیت در این حیطه کرد.
میخواستم کارگردان شوم اما...
هیچگاه تصور بازیگر شدن نداشتم. من به ادبیات علاقهمند بودم، اما کارگردانی تئاتر میکردم. کمکم کارگردانان تشخیص دادند که من در بازیگری بیشتر جواب میدهم و از آن به بعد چون در تئاتر، سینما و تلویزیون به من نقش زیاد پیشنهاد شد و من پشت سر هم کار کردم و به تدریج کارگردانی را رها کردم.
با تلهفیلم خوب مشکلی ندارم
بازیگری حرفه من است. الان دو روز است که بازی در یک تله فیلم را تمام کردم. تله فیلم خوب باشد من قطعاً بازی میکنم. من فکر میکنم کارهایی که با آقای قاسمزاده اصل، مهرداد خوشبخت و ... کار کردم بسیار خوب بوده و حتی از یک کار سینمایی هم بهتر بود. من بازیگرم و حرفهام بازیگری است و قطعاً برای سینما، تئاتر، تله فیلم، سریال پیشنهادهای خوبی داشته باشم میپذیرم.
«قیصر» اصالت لوکیشنی دارد
ساختار بسیار شکیل «قیصر» را دوست دارم. مدام این فیلم را میبینم به خاطر بازیگرانش، به خاطر لوکیشنهایش. «قیصر» اصالت لوکیشنی دارد. این فیلم حالت نوستالژیک برای ایرانیها دارد. بهروز وثوقی یکی از شکیلترین بازیگران سینمای ایران است. بازی درخشانش در فیلم «گوزنها» قابل تحسین است. من کیمیایی را جزو کارگردانهای مهم سینمای ایران میدانم و را به خاطر شخصیتش دوست دارم.
«سلطان و شبان» حاصل 10 سال تجربه بود
«سلطان و شبان» بعد از 10 سال فعالیت مداوم من در تئاتر برایم اتفاق افتاد. آشنایی با آثار بزرگ تئاتر جهان چون برتولت برشت، لورکا و کار در چند نمایش ایرانی و بودن در گروههای تئاتری مختلف و گروه تئاتر امروز که آقای داود رشیدی سرپرست آن بودند حاصلاش «سلطان و شبان» شد. من در نگارش فیلمنامهاش هم همکاری داشتم. ما برای نوشتن آن داستان (که داستان هم نبود) بیشتر افسانه چند خطی بود در خصوص شاه عباس و اصلا قابل باور هم نبود، از این 4 یا 5 خط استفاده کردیم و با داریوش فرهنگ از همه تجربیات تئاتریمان استفاده کردیم و حاصل کار شد «سلطان و شبان». نوع صحبت کردن سلطان با شبان و تفاوت رفتار آن دو حاصل 10 سال کار در تئاتر بود که آنگونه نشان داده شد.
خودکشی را به بازی در فیلم بد ترجیح میدهم
من آمادگی کامل دارم برای اینکه در مزرعه کار کنم و حتی بیل بزنم تا اینکه فیلم بد بازی کنم چون همیشه در ذهن دارم که وقتی در جوانی وارد این حیطه شدم و درس این حرفه را میآموختم با ایدهآلهای بسیار بالا وارد کار شدم. من با بزرگانی چون بیضایی در تئاتر کار کردم و با آثار بزرگ تئاتر جهانی پرورش یافتم. چطور به خودم بقبولانم در یک فیلم نازل با کارگردانی که هدفش فروش فیلمش است همکاری کنم. در آن صورت از زندگی بیزار میشوم و ممکن است دست به خودکشی بزنم.
کمدی در من مرده است
من عاشق فیلمهای موزیکال و کمدی خیلی خوب هستم. اینکه میگویند اگر در جزیرهای محبوس شوی چه فیلمی با خود میبری، من هیچ فیلم جدی با خود نمیبرم. من آثار درخشان موزیکال مثل «آواز در باران» و فیلمهای کمدی ناب باستر کیتون، چارلی چاپلین و همه بزرگان سینمای ایران را میبرم. دوست دارم جدیترین موضوعات در سینما با زبان خنده بیان شود. در من یک بازیگر کمدی مخفی شده که عرصه بروز پیدا نکرده. فکر میکنم در من کمدی هست، اما این به تدریج دیگر در من مرده. از «سلطان و شبان» شروع شد ولی بعد در من مرد و من در کمدی کار نکردم. چون کمدیها نازلند. 99 درصد کمدیها برای ارضاء سطح سلیقه تماشاچی مبتذل درست میشود.