این پرندگان بهدلیل تغذیه از حشرات و لاروها میتوانند موجب تعادل طبیعت و کاهش خسارات زراعی و همچنین باعث حاصلخیزی اراضی از لحاظ کشاورزی شوند. هماکنون یکی از شاخصهای مهم مطلوب بودن سلامت زیستگاههای تالابی، حضور پرندگان مهاجر است.
مطمئنا وجود یا نبود یک قطعه پرنده، تاثیر چندانی روی وضع یک زیستبوم تالابی ایجاد نمیکند؛ ولی نکته مهم در پرندگانی مانند درنای سیبری (Siberian Crane: (Grus leucogeranusبحث انقراض است؛ اصولا انقراض یک پدیده تاسفبار است، زیرا یک موجود بیهمتا که از نظر زیستی هویت ژنتیکی منحصربهفردی دارد و هیچگاه نمیتواند دوباره خلق شود، از بین میرود.
انقراض یک گونه به معنی نابودی بخشی از زیستبوم است که ما در آن زندگی میکنیم. در باور ایرانیها، دیدن دستههای منظم درنای سیبری در آسمان، همیشه خبر از فرا رسیدن فصل سرد میدهد.
درنای سیبری صفاتی برجسته و توانایی بینظیری بین پرندگان دارد ولی بیش از دیگر پرندگان در خطر انقراض قرار گرفته است. در حال حاضر این پرنده به عنوان گونه پرچم در میان پرندگان مهاجر آبزی شناخته میشود.
درنای سیبری ظاهر ویژهای دارد، به نحوی که از دیگر پرندگان براحتی قابل تشخیص است؛پرندهای بزرگ با قدی نزدیک به ۱٫۵ متر. بدن این پرنده یکدست سفید است؛ پاهای بلند سرخرنگی دارد و منقار بلند سیاهی روی صورت قرمزرنگ آن که مانند ماسکی آن را پوشانده قابل مشاهده است. صدای این پرنده آرام، آهنگین و شبیه کروک کروک است.
تلاشها و اقدامات بینالمللی در مورد حفاظت از درنای سیبری بعد از آوریل ۱۹۷۰ بهطور چشمگیری گسترش یافت.
از ۱۱ کشوری که درناهای سیبری بهطور منظم در آنجا دیده میشود، پنج کشور چین، هند، ایران، پاکستان و روسیه توافقنامه کنوانسیون رامسر را امضا کردهاند.
از اوایل دهه ۱۹۸۰ اطلاعات علمی در مورد درنای سیبری در سطح بینالمللی مبادله شد. جلسات آموزشی با شرکت زیستشناسان و متخصصان در زمینه درنای سیبری و طرفداران حفاظت از آنها از روسیه، هند، چین، ایران، ژاپن، آلمان و ایالات متحده در کشورهای مختلف برگزار شد.
پس از سال ۱۹۹۲ گروه بهبود درنای سیبری نیز شامل نمایندگانی از کشورهای محل عبور درنای سیبری تشکیل شد. تلاش برای حفاظت از درنای سیبری و تالابهایی که به آنها وابسته است، باعث اجرای پروژهای در ایران به منظور حفاظت و بهبود یکپارچگی بومشناختی شبکهای از تالابهای مهم برای درنای سیبری و سایر پرندگان مهاجر آبزی شد.
همچنین سعی بر آن شد تا راهکارهای قانونی برای حفاظت از زیستگاه زمستانگذرانی اینگونه در ایران صورت گیرد و همکاریهای بیشتری میان مردم بومی و کارشناسان دولتی برقرار شود.
زیستگاه زادآوری درنای سیبری، سیبری و زیستگاه زمستانگذرانی آنها سه منطقه در آسیاست. درنای سیبری در مناطق قطبی و مجاور قطب در آسیا از KaninPeninsula به طرف شرق سیبری در ناحیهای که تالابهای آب شیرین به وسعت زیاد وجود داشتهاست، زادآوری میکردند؛ مکانی آرام که زیستگاه خوبی برای آنها بهشمار میرفت.
درنای سیبری از جمله پرندگانی است که مسیرهای مهاجرت طولانی دارد و در ارتفاعات بالا پرواز میکند. جمعیتهای درنای سیبری از نظر مسیر مهاجرت به سه دسته تقسیم میشوند؛ گلههای غربی که وارد ایران میشوند، گلههای مرکزی که به هندوستان مهاجرت میکنند و گلههای شرقی که وارد چین میشوند.
این پرندگان حداقل ۵۰۰۰ کیلومتر (حدفاصل نواحی زادآوری در شمال سیبری تا محل زمستانگذرانی در جنوب آسیا) را میپیمایند.
مهاجرت درنای سیبری به جدول زمانی و فصلی وابستگی کامل دارد. تاریخ رسیدن به محل زمستان گذرانی و حرکت از آنجا از سالی به سال دیگر متفاوت است و بستگی به فاکتورهایی چون آب و هوا، اقلیم، سن پرنده و شرایط تولیدمثلی دارد.
گله غربی در شمال مرکزی تایگا در روسیه زادآوری میکند. مهاجرت در طول ساحل غربی دریای خزر به طرف قسمت شرقی یعنی زمینهای کمارتفاع جنوب دریای خزر صورت میگیرد.
گله درناهایی که وارد ایران میشوند دامگاه فریدونکنار را برای زمستانگذرانی انتخاب میکنند. در سال ۱۹۷۸ این تالاب هنگامی که پرندهشناسان وقت سازمان حفاظت محیط زیست ایران جمعیتی کوچک از اینگونه در معرض انقراض را در آن یافتند به شهرت جهانی رسید.
درناهای سیبری در مهر یا آبان وارد این منطقه میشوند و در اواسط بهمنماه آن را به مقصد مناطق جوجهآوریشان ترک میکنند.
سابقه ثبت حضور درنای سیبری در جنوب دریای خزر به ۶۰ سال پیش بازمیگردد. از سال ۱۹۷۸ همهساله گلههایی که وارد این قسمت از ایران میشوند، سرشماری شدهاند.
در اولین سال سرشماری توسط سازمان محیطزیست ایران ۱۱ قطعه درنای سیبری در دامگاه فریدونکنار شمارش شد، با وجود این سال ۲۰۱۰ تنها یک قطعه درنای سیبری به منظور زمستانگذرانی وارد دامگاه فریدونکنار شد.
بهطور کلی عواملی چون استفاده بیش از اندازه سموم و تجمع آنها در محیط زیست پرندگان، شکار بیرویه، تبدیل و تخریب زیستگاهها، ایجاد مزاحمت و ناامنی در زیستگاه پرندگان و استفاده از تخم آنها باعث کاهش جمعیت پرندگان در دنیا شده است.
از آنجایی که درنای سیبری نسبت به سایر گونه خانواده درناها وابستگی بیشتری به آب داشته و منحصرا از تالابها برای لانهسازی، تغذیه و استراحت استفاده میکند؛ لذا بیشتر با این مشکلات مواجه بوده است. دشتهای تالابی که زیستگاه درنای سیبری است هنگامی که زهکشی شده و زیر کشت میرود، با به کار بردن وسیع سموم و کودهای شیمیایی بهگونهای درمیآید که دیگر مطلوب درناها نیست.
همچنین بهدلیل طولانی بودن مسیر مهاجرت، در بین راه ممکن است با اتفاقات گوناگونی از قبیل شکارچیان، تگرگهای ناگهانی، کولاکهای برف، سیمهای دارای ولتاژ زیاد و هواپیماهایی که در ارتفاع پایین پرواز میکنند، مواجه شوند.
درناها پرندگانی تکهمسری بوده و انتخاب همسر در آنها دائمی است و جفتها تا آخر عمر در کنار یکدیگر میمانند و یکدیگر را رها نمیکنند.
در گذشته نه چندان دور تعداد درنای سیبری شمارش شده در ایران بین هفت تا ۱۴ قطعه نوسان داشته است. برای نمونه در ژانویه ۱۹۹۲، ۱۱ قطعه که دو تا از آنها نابالغ بودند شمارش شد. در سال ۱۹۹۱ هشدارها جدیتر شد.
چرا که چهار یا پنج درنا، شکار یا برای نگهداری در باغوحشها صید شدند. ۱۱ قطعه درنا در زمستان ۹۳ – ۱۹۹۲و ۹ قطعه در زمستان ۹۱ – ۱۹۹۰ در جنوب دریای خزر شمارش شد. روند نزولی تعداد درناهای سیبری که به ایران مهاجرت زمستانی دارند همچنان ادامه داشت تا این که بیست و هشتم آذر سال ۱۳۸۸ تنها یک قطعه درنای نر در تالاب سرخرود فریدونکنار دیده شد؛ سپس بدون نشستن به طرف منطقه دیگر یعنی دامگاه از باران پرواز خود را ادامه داد. این پرنده که با تاخیر زمان نسبتا زیادی نسبت به سالهای قبل وارد ایران شده بود، شور و شوق مردم محلی را برانگیخت.
مشاهدات این پرنده در سالهای قبل تمایل آن را برای حرکت و جابهجایی بین سه تالاب فریدونکنار، از باران و سرخرود نشان داده است.
سال ۱۳۸۸ تالاب فریدونکنار پذیرای هیچ درنای سیبری نبود. برخی کارشناسان شکار درنا در سال قبل توسط شکارچیان را عامل اصلی نیامدن درناها به ایران در سال ۸۸ عنوان کردهاند.
با این حال پس از یک سال غیبت در سوم آبان سال ۱۳۸۹ همزمان با موسم مهاجرت درناهای سیبری، تنها درنای نر سیبری، باز هم تنها به فریدونکنار بازگشت تا همچنان امید طبیعتدوستان برای احیای نسل درناهای سیبری باقی بماند.
از سال ۱۳۸۹ آخرین درنای سیبری که جامعه طبیعت دوستان و مردم محلی فریدونکنار آن را «امید» نامیدهاند برای پنج سال پیدرپی دوران زمستانگذرانی خود را در تالاب فریدونکنار سپری کرد. این پرنده آخرین بازمانده از جمعیت غربی این گونه است که بشدت در خطر انقراض است.