امسال برای سومین بار فرش خاکی با 90 رنگ در ساحل زیبای خلیج فارس نقش بست.
اینجا که ما هستیم، جزیره هرمز، مهمترین جای دنیاست برای آنها که از سیاست و اقتصاد سر در میآورند. آنها، به اینجا که برسند، میروند دم ساحل، پشت به خاک، رو به آب، دست بالای چشم میگیرند، روی پنجه میایستند، و حواسشان به نیمی از سوخت تمام زمین است که دارد از تنگه میگذرد، میرود به همه جا. و اگر نرود، چراغ خانه نصف مردم زمین، خاموش میشود! سیاستمدارها و دوستانشان، به این طور جاها میگویند؛ نقطه استراتژیک.
اینجا که ما هستیم، جزیره هرمز، برای ما هم مهمترین جای دنیاست، ما که هیچ سَری از سِرِّ سیاست درنمی آوریم. ما به اینجا که رسیدیم، از دریای بزرگوارمان پوزش خواستیم، پشت به آب، رو به خاک، زیر آسمان آبی خدا ایستادیم، کشتی و نفت و انرژی و چراغ را بیخیال شدیم، و چیره دستیِ مشاطهای دلمان را بُرد که این همه رنگ را بر چهره عروس زمین نشانده است. اگر یک مو از سر این عروس کم شود، دلِ تمام قبیله ما میلرزد...
اینجا که ما هستیم، جزیره هرمز، ما را به خود خوانده است، نود گونه رنگِ بر خاک نِشسته را ارزانی داشته است و بر تن خویش، بوم نقاشی گسترده است، تا برایش نقش بزنیم؛ نقشِ فرشِ خاکی، با خاکهای رنگی هرمزِ عزیز. اینجا، سه سال است که گروهی از هنرمندان مملکت جمع میشوند، و برای هرمز، که نمودار هنر طبیعت است، فرش خاکی میسازند. فرش خاکی میسازند، تا شما را به هرمز بیاورند و به این بهانه با هنری آشنایتان کنند، که طبیعت ورزیده است، و با مردمانی آشنا کنند، که دستانشان هنربار است. اینجا یعنی هرمز، خودِ خودِ مرزِ پرگُهر است، و این خاک، به معنای واقعی سرچشمه هنر.
امسال که سومین سال است، فرشی به مساحت 1600 متر، بر زمین هرمز نقش بست. فرشی که طرحش از فرهنگ مردم هرمزگان برگرفته شده، و تمام نود رنگی که بر آن است، از سرخ و سبز و آبی و زرد و بنفش و نیلی و رنگهای دیگری که من اسمشان را نمیدانم، با بیل، از در و دشت هرمز جمع شده است.
بخشداری هرمز و استانداری هرمزگان، در این سه سال، به طرح فرش خاکی یاری رساندهاند و هنرمندان بیادعای هرمزگانی را که به ساحل امن هرمز پناه آوردهاند، حمایت کردهاند. تا شاید با آمدن گردشگران هنردوست از هرجای دنیا، وضعیت اقتصادی مردم جزیره هم کمی بهتر شود.