هنرمندان مینیاتوریست و نگارگر اصولا هنرمندانی گمنام هستند؛ كه هم هنرشان ناشناخته است و هم خودشان. هنرمندان بیادعایی كه سالیان
سال در عین گمنامی به خلق آثار بزرگی میپردازند كه سالهاست زینتبخش موزههای هنرهای سنتی در تمام دنیاست.
استاد حسین اسلامیان كه این روزها در آستانه سالگرد سیامین
سال فقدانش هستیم، یكی از همین هنرمندان است؛ هنرمندی كه از نگاهی دیگر در
سال 90 هجری شمسی یكصد ساله میشود تا هنرمندان جوان حوزه مینیاتور و تذهیب به این بهانه هنر او را ارج گذارند. هنرمندی كه بهعقیده هنرشناسان طی چند قرن اخیر و از عهد صفویه تاكنون بیهمتا بوده است.
هنرآموز 9 ساله
استاد حسین اسلامیان
سال 1290 خورشیدی در شهر اصفهان در خانوادهای كاملا هنری به دنیا آمد. پدرش
حاجمحمد و پدربزرگش
استاد محمد، مجموعهدار هنری و نقاش بودند. استاد در 7 سالگی به مكتب رفت تا آغازگر راه روشن هنریاش از همان سن باشد. او در 9 سالگی در كارگاه قلمدانسازی پدر به كار پرداخت و در 11 سالگی به كارگاه بزرگ مرحوم استاد امامی راه پیدا كرد.
میرزا آقا امامی ابتدا حاضر نبود «حسین» تازه به هنر آمده را به شاگردی قبول كند؛ اما حسین دلباخته هنر و شیفته این امر شده بود. او كه از 7 سالگی به مكتب رفته بود و از 9 سالگی در كارگاه پدر روغنكاری روی بوم را فراگرفته بود، در 11 سالگی خود را آماده
زندگی جدید هنریاش كرد. 18
سال تمام را نزد استاد امامی به یادگیری پرداخت؛ 18 سالی كه از وی هنرمندی ماندگار ساخت تا صد
سال دیگر از او به بزرگی یاد كنند. تلمذ در مكتب استاد را تا به آنجا رساند كه آنقدر در كار خود خبره و كاردان شده بود كه طبق برخی روایتها 10
سال آخر عمر استاد امامی بعضی از كارهای حسین را خود امضا میكرد.
سالها گذشت تا «حسین» به 30 سالگی رسید؛ سنی كه از آن به عنوان نخستین بلوغ فكری آدمها یاد میكنند. سنی كه او خود را در مقام استادی دید تا با برپایی كارگاه كوچكی به خلق آثار هنری در این زمینه بپردازد.
حسین دلباخته هنر بود، اما علاقهمند طبیعت. همین امر باعث شد تا یكباره بعد از گذشت چندی او كارگاه را تعطیل كند و به كشاورزی بپردازد. 6
سال دیگر به این منوال گذشت. هر دانهای كه میكاشت رنگی و نقشی در ذهنش مینشست. نه! حسین دل و جانش را در گرو چیز دیگر نهاده بود. هنرمند است دیگر و تبعات هنرمندی، جستجو كردن. همین عامل باعث شد تا او كشاورزی را كنار بگذارد و به تهران بیاید تا فصل دیگری از
زندگی هنریاش را رقم بزند. فصلی كه از
سال 1334 و با استخدام وی در سازمان هنرهای زیبای آن زمان آغاز شد و تا 21 فروردین ماه 1360 ادامه یافت. روزی كه جسم او برای همیشه از میان ما رفت اما هنرش جاودانه شد.
نقاش كشاورز
استاد اسلامیان جایی درباره رویكردش به كشاورزی گفته است: «در این شغل انسان در رابطه مستقیم با طبیعت قرار میگیرد؛ میان درخت و گل و برگ و گیاه است. میان دشت و تپه و كوه است، همان طور كه تصویرش را من میساختم. این بود كه كار كشاورزی برای من تعلیم مستقیمی بود از روی نقشهای اصلی كه در طبیعت وجود داشت. فكر میكنم هرنقاش و هرمصوری باید كشاورزی كند. رنج كار كشاورزی انسان را صاف میكند، زلال میكند.» این نوع نگاه استاد اسلامیان باعث شد تا سالها وی از نقاشی روی برگرداند، اما براساس مستندات بالاخره پدرش او را از كشاورزی بازداشت چرا كه او نقاش بود. وی دوباره به نقاشی رویآورد و خالق آثاری ماندگار شد كه نگاه جهانیان را به دنبال خویش داشته است.
نابغه هنرهای سنتی
استاد اسلامیان را میتوان نابغه عصر در هنرهای سنتی دانست. هنرمندی بزرگ كه میتوان او را یگانه در هنرهای مینیاتور، تذهیب و تشعیر دانست. اما این پایان كار نبود زیرا او در قلمدانسازی، هنر سوخت، معرق، شبیهسازی، زرنشانكوبیدن به وسیله چرم، كارهای روی چوب و شیشه به نام پشت بدل و تهیه بوم آنقدر مهارت داشت كه در هر یك استادی صاحب سبك بود.
اوج مهارت استاد اسلامیان آنجا بود كه اثری از وی وقتی به موزهای در فرانسه رسید، هنرشناسان فرانسوی با چاپ مقالات مختلفی آن را اعجاز در قلم خواندند. البته این پایان كار نبود زیرا در
سال 1958 میلادی و پس از نمایش یكی از آثار این استاد در نمایشگاه بینالمللی هنر بروكسل، وی موفق به دریافت مدال طلای این نمایشگاه شد.
«جلد آلبوم» كه صحنه شكارگاه با زمینه سبز نقاشی شده و تذهیب اطراف آن با نقشهای اسلیمی پر شده است، یكی از مشهورترین آثار این هنرمند است كه مورد تقدیر بسیاری از هنرشناسان قرار گرفته است. استاد اسلامیان در زمینه تعمیر و اصلاح كامل كارهای تمامی استادان گذشته به شكل اولیه و دوره اسلامی تسلط كامل داشت.
استاد در
سال 1355 خورشیدی ضمن شركت در نمایشگاه هنر اسلامی در لندن به مدت چند ماه از موزههای لندن، پاریس و ایتالیا دیدن كرد و پوستر یكی از كارهای او در نمایشگاه جهانی
پوستر در ایتالیا مقام اول را به دست آورد.
رنگهای روشن طلایی و لاجوردی
از ویژگی اصلی آثار استاد اسلامیان رنگهای روشن و افروخته طلایی و لاجوردی و قلم ظریف و بیتاب او بود كه او را هنرمندی متمایز از متاخران یا معاصران میكرد.
اثر مشهور استاد اسلامیان یك جفت آلبوم بسیار نفیس مركب از مینیاتور ـ تذهیب و تشعیر اسلیمی است كه در تمام جهان بینظیر به شمار میرود. حاصل تلاشهای نزدیك به نیم قرن استاد اسلامیان خلق 400 تابلوی مینیاتور و تذهیب است كه اكثرا در ردیف بزرگترین آثار هنری جهان درآمدهاند. او در سالهای آخر
زندگی چندین سفر به مشهد مقدس داشت تا با طراحی ضریح مطهر امام رضا ادای دینی به این امام همام داشته باشد. اما در همان روزها اجل مهلتش نداد تا در 21 فروردین ماه 1360 برای همیشه با دنیای هنر خداحافظی كند. اكنون از استاد اسلامیان آثار گرانقدری در موزه هنرهای زیبا و هنرهای سنتی و چند موزه دیگر در داخل و خارج از ایران از جمله موزه لوور فرانسه وجود دارد كه زینتبخش این موزههاست.
رنگینكمان مینا
به مینا هم قدر بود و قمر بود/ یگانه او در این فن هنر بود
به رمز و راز مینا بود آگاه/ به دنیای هنر تك بود والله
بود نامش حسین و بس مطهر/ درخش زر نگارش شمس اظهر
چو مینا در هنر نقشی ز جوهر/ به كلك اسلامیان بهتر ز گوهر
ز شنگرف و به اخرا، لاجوردی/ بزد زنگاری مینای گردی
به مینایی هنرور، ماهر النقش/ همه تصویرهای نقش در نقش
ز استادی به مینا رنگ و آبی/ بزد ابری ز نقره آسمانی
به مینای افق زد روح و جانی/ همه قوس و قزح شد زرفشانی
بزد اسلامیان نقش ختایی/ افق در قاب مینای طلایی
كشید اكسیر مینایی ز خامی/ رباعیات خیامی و جامی
به مینا سمبل و كارش جهانی / همه رویایی و رنگینكمانی
چون مینایش به موزه لوور رفته/ فرانسه سمبلش احسنت گفته
به لندن هم كه رفت آثار گفتند/ نظیرش نیست در عالم به مانند
جهان موزهها را افتخاری/ بود صدها اثر زو یادگاری
بماند این اثرها جاودانه/ به رسم یادبود هر زمانه
چه نامیر است نام با (صفا)یش/ همه نقش آفرینی و وفایش
ابیاتی از حسن اسلامیان فرزند استاد