یکبار که من تنهایی رفته بودم او به من داروی بدنسازی داد تا بخورم و گفت که باعث افزایش عضله میشود. وقتی دارو را خوردم، احساس خستگی به من دست داد و از هوش رفتم. بعد از اینکه حالم خوب شد، متوجه شدم او به من تعرض کرده است.
دو پسر نوجوان که متهم هستند مربی بدنساز را به
قتل رساندهاند، ادعا میکنند مقتول به آنها تعرض کرده بود.
صبح روز شنبه ۹ دی امسال مأموران کلانتری ۱۶۰ خزانه از
قتل مربی بدنساز در داخل باشگاه در فلکه چهارم خزانه با خبر و در محل حاضر شدند. بررسیها نشان داد پرویز، 32 ساله که در اتاقی داخل باشگاه زندگی میکرد با ۵۰ ضربه چاقو به
قتل رسیده است. تحقیقات قاضی قریشی زاده بازپرس کشیک ویژه
قتل نشان داد پرویز چندی قبل از شهرستان راهی تهران شد و در باشگاه به عنوان بوفهدار شروع به کار کرد.
او مدتی بعد شروع به تمرین بدنسازی کرد و دو ماه پیش در رشته بدنسازی استان تهران مقام اول را به دست آورد. یکی از کارکنان باشگاه گفت: «باشگاه معمولا بعدازظهر پنجشنبهها تا صبح شنبه تعطیل است و من امروز صبح وقتی در باشگاه را باز کردم، فکر کردم پرویز در اتاقک بالا خواب است اما وقتی به اتاقک رفتم، با صحنه دلخراشی روبهرو شدم. اتاقک پر از خون بود و مقتول در حالی که ضربات متعدد چاقو در پشتش مشاهده میشد، روی زمین افتاده بود.»
در بررسیهای پلیسی مشخص شد، در ساعات تعطیلی باشگاه بعضی از ورزشکاران آماتور برای تمرین به این باشگاه رفت و آمد دارند. مأموران دریافتند روز قبل از حادثه دو نفر از شاگردان مقتول به نامهای بهمن، 15 ساله و سهراب، 16 ساله به باشگاه آمده و از آن روز به بعد دیگر برای تمرین به باشگاه مراجعه نکردهاند. کارآگاهان چند روز بعد از حادثه دو مظنون را شناسایی کردند و برای بازجویی به اداره آگاهی انتقال دادند.
دو متهم در نخستین بازجوییها از
قتل مربی جوان اظهار بیاطلاعی کردند اما در بازجوییهای فنی وقتی با شواهد روبهرو شدند، به
قتل پرویز اعتراف کردند.
بهمن در شرح این حادثه گفت: «من و سهراب مدتی پیش برای تمرین بدنسازی در این باشگاه ثبتنام کردیم. پرویز بعد از اینکه در استان مقام آورد، به ما آموزش میداد. او از ما میخواست تا در مواقع تعطیلی باشگاه پیش او برویم و به صورت خصوصی به ما آموزش دهد. چند جلسهای بعد از تعطیلی باشگاه من پیش او رفتم و سهراب هم یکی، دو بار رفته بود. او در اتاقک بالای باشگاه فیلمهای بدنسازی را به ما نشان میداد و بعد از دیدن فیلم به ما آموزش میداد. یکبار که من تنهایی رفته بودم او به من داروی بدنسازی داد تا بخورم و گفت که باعث افزایش عضله میشود. وقتی دارو را خوردم، احساس خستگی به من دست داد و از هوش رفتم. بعد از اینکه حالم خوب شد، متوجه شدم او به من تعرض کرده است.»
او ادامه داد: «من خیلی از او کینه به دل گرفتم تا اینکه متوجه شدم پرویز با همین شیوه به سهراب هم تعرض کرده است. عصر روز جمعه من و سهراب تصمیم گرفتیم پیش پرویز برویم. ما با تلفن همراهش تماس گرفتیم و قرار گذاشتیم شب برای تمرین به باشگاه برویم. ساعت 18:30 دقیقه پرویز در باشگاه را باز کرد و ما داخل شدیم. او طبق روال قبلی یک سیدی گذاشت و ما مشغول تماشای فیلم شدیم. او با انار و چایی از ما پذیرایی کرد و حدود ساعت 20:30 دقیقه در حالی که من مشغول تماشای فیلم بودم، متوجه شدم سهراب چاقویش را از جیبش بیرون آورد و ناگهان چند ضربه از پشت به او زد. مقتول با ضربات متعدد چاقو فرصت دفاع پیدا نکرد و غرق در خون روی زمین افتاد. در ادامه من چاقو را از سهراب گرفتم و دو ضربه به او زدم. بعد از این حادثه ما ریموت در باشگاه را برداشتیم و از باشگاه خارج شدیم و بعد در را با ریموت بستیم و به خانهمان رفتیم تا اینکه دستگیر شدیم.»
سهراب هم در بازجوییها در اداره آگاهی با اعتراف به
قتل پرویز، حرفهای بهمن را تایید کرد. تحقیقات کارآگاهان در این مورد ادامه دارد.