فروردين
فروردين نام نخستين ماه و فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماري اعتدالي خورشيدي است.در اوستا و پارسي باستان فرورتينام,در پهلوي فرورتين و در فارسي فروردين گفته شده كه به معناي فروردهاي پاكان و فروهرهاي ايرانيان است.بنا به عقيده پيشينيان,ده روز پيش از اغاز هر سال فروهر در گذشتگان كه با روان و وجدان از تن جدا گشته,براي سركشي خان و مان ديرين خود فرود مي آيند و ده شبانه روز روي زمين به سر ميبرند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهاي نيكان,هنگام نوروز را جشن فروردين خوانده اند. فروهران در ده روز آخر سال بر زمين هستند و بامداد نوروز پيش از بر آمدن آفتاب,به دنياي ديگر ميروند.
ارديبهشت
ارديبهشت نام دومين ماه سال و روز دوم هر ماه در گاهشماري اعتدالي خورشيدي است. در اوستا اشاوهيشتا و در پهلوي اشاوهيشت و در فارسي ارديبهشت گفته شده كه كلمه اي است مركب از دو جزء:
جزء اول((اشا))از جمله لغاتي است كه معني آن بسيار منبسط است,راستي و درستي,تقدس,قانون و آئين ايزدي,پاكي....و بسيار هم در اوستا به كار برده شده است.جزء ديگر اين كلمه كه واژه ((وهيشت))باشد. صفت عالي است به معناي بهترين,بهشت فارسي به معني فردوس از همين كلمه است.در مجموع اين كلمه به بهترين راستي و درستي است. در عالم روحاني نماينده صفت راستي و پاكي و تقدس اهورامزداست و در عالم مادي نگهباني كليه آتش هاي روي زمين به او سپرده شده است. در معني تركيب لغت ارديبهشت((مانند بهشت))هم آمده است.
خرداد
خرداد نام سومين ماه سال و روز ششم در گاهشمار اعتدالي خورشيدي است. در اوستا و پارسي باستان هئوروتات ,در پهلوي خردات و در فارسي خورداد يا خرداد گفته شده كه كلمه اي است مركب از دو جزء: جزء هئوروه كه صفت است به معناي رسا.,همه,درست,و كامل.دوم تات كه پسوند است براي اسم مونث,بنابراين هئوروتات به معناي كمال و رسايي است.ايزدان تيرو باد و فروردين از همكاران خرداد ميباشند. خرداد نماينده رسايي و كمال اهورامزداست و در گيتي به نگهباني آب گماشته شده است.
تير
تير نام چهارمين ماه سال و روز سيزدهم هر ماه گاهشماري اعتدالي خورشيدي است. در اوستا تيشريه,در پهلوي تيشتر و در فارسي صورت تغيير يافته آن يعني تير گفته شده كه يكي از ايزدان است و به ستاره شعراي يماني اطلاق ميشود.فرشته مزبور نگهبان باران است و به كوشش او زمين پاك ,از باران بهره مند ميشود و كشتزارها سيراب ميگردد. تيشتر رادر زبانهاي اروپايي سيريوس خوانده اند.هر گاه تيشتر از اسمان سر بزند و بدرخشد مژده ريزش باران ميدهد. اين كلمه را نبايد با واژه عربي به معني سهم اشتباه كرد.
مرداد
امرداد نام پنجمين ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاهشماري اعتدالي خورشيدي است. در اوستا امرتات ,در پهلوي امرداد و در فارسي امرداد گفته شده كه كلمه اي است مركب از سه جزء:
اول((ا))ادات نفي به معني نه,دوم((مرتا)) به معني مردني,نيست و نابود شدني و سوم تات كه پسوند و دال بر مونث است. بنابر اين امرداد يعني بي مرگي و آسيب نديدني يا جاوداني. پس واژه ((مرداد))به غلط استعمال ميشود.در ادبيات مزديسنا امرداد يكي از امشاسپندان است كه نگهباني نباتات با اوست. در مزديسنا شخص بايد به صفات مشخصه پنج امشاسپند ديگر كه عبارتند از :
نيك انديشي,صلح و سازش,راستي و درستي,فروتني و محبت به همنوع,تامين اسايش و امنيت بشر مجهز باشد تا به كمال مطلوب همه كه از خصايص امرداد است نايل گردد.
شهريور
شهريور نام ششمين ماه سال و روز چهارم هر ما در گاهشماري اعتدالي خورشيدي است. در اوستا خشتروئيريه,در پهلوي شتريور و در فارسي شهريور ميدانند. كلمه اي است مركب از دو جزء:خشتر كه در اوستا و پارسي باستان و سانسكريت به معني كشور و پادشاهي است و جزء دوم صفت است از ور به معني برتري دادن وئيريه يعني برگزيده و آرزو شده و جمعا يعني كشور منتخب يا پادشاهي برگزيده . اين تركيب بارها در اوستا به معني بهشت يا كشور آسماني اهورامزدا آمده است. شهريور در جهان روحاني نماينده پادشاهي ايزدي و فر و اقتدار خداوندي است و در جهان مادي پاسبان فلزات .چون نگهباني فلزات با اوستاو را دستگير فقرا و ايزد رحم و مروت خوانده اند.روايت شده است شهريور آزرده و دلتنگ ميشود از كسي كه سيم و زر را بد به كار اندازد يا بگذارد كه زنگ بزند.
مهر
مهر در سانسكريت ميترا ,در اوستا و پارسي ميثر ,و در پهلوي ميتر,و در فارسي مهر گفته ميشود. كه از ريشه سانسكريت آمده به معني پيوستن. اغلب خاورشناسان معني اصلي مهر را واسطه و ميانجي ذكر كرده اند.مهر واسطه است ميان آفريدگار و آفريدگان.ميثره در سانسكريت به معني دوستي و پروردگار و روشنايي و فروغ است و در اوستا فرشته روشنايي و پاسبان راستي و پيمان است.مهر,ايزد هماره بيدار و نيرومند استو براي ياري كردن راستگويان و بر انداختن دردغگويان و پيمان شكنان در تكاپوست.مهر از براي محافظت عهد وپيمان و ميثاق مردم گماشته شده است.از اين رو فرشته فروغ و روشنايي نيز هست كه هيچ چيز ار او پوشيده نميماند.براي انكه از عهده نگهباني بر آيد اهورامزدا به او هزار گوش و ده هزار چشم داده است.مقام مهر در بالاي كوه ((هرا))است,انجايي كه نه روز است و نه شب ,نه گرم است و نه سرد,نه ناخوشي و نه كثافت .مهر از آنجا بر ممالك آريايي نگران است.اين آرامگاه خود به پهناي كره زمين است يعني مهر در همه جا حاضر است و با شنيدن آواي ستمديدگان آگاه گشته به ياري آنان ميشتابد.
آيين مهر در دين مسيح نيز مشهود است.ايزد مهر در اصل بجز ايزد خورشيد بوده است اما بعدها آندو را يكي دانسته اند.مورخان يوناني مهر را به نام ميترس ياد كرده اند و دكر كرده اند كه ايرانيان خورشيد را به اسم ((ميترس))ميستايند.از اين خبر پيداست كه در يك قرن پيش از ميلاد مسيح آندو با يكديگر مخلوط شده اند.نگهباني ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ايزد مهر است.
آبان
آبان در اوستا آپ در پارسي باستان آپي و در فارسي آب گفته ميشود.در اوستا بارها ((آپ))به معني فرشته نگهبان آب استعمال شده و همه جا به صيغه جمع آمده است.نام ماه هشتم از سال خورشيدي و نام روز دهم از هر ماه را,آبان مي دانند.ايزد آبان موكل بر آهن است و تدبير امور و مصالح ماه به او تعلق دارد.به سبب آنكه((زو))كه يكي از پادشاهان ايران بود در اين روز با افراسياب جنگ كرده ,او را شكست داده,تعاقب نمود و از ملك خويش بيرون كرد, ايرانيان اين روز را جشن مي گيرند,ديگر آنكه چون مدت هشت سال در ايران باران نباريد مردم بسيار تلف گرديد و بعضي به ملك ديگر رفتند. عاقبت در همين روز باران شروع به باريدن كرد و بنابراين ايرانيان اين روز را جشن كنند. آفتاب در اين ماه در برج عقرب يا كژدم قرار ميگيرد.
آذر
در اوستا آتر ,آثر,در پارسي باستان آتر,در پهلوي آتر,و در فارسي آذر ميگويند. آذر فرشته نگهبان آتش و يكي از بزرگتري ايزدان است.آريائيان(هندوان و ايزدان)بيش از ديگر اقوام به عنصر آتش اهميت مي دادند.ايزد آذر نزد هندوان ,آگني خولنده شده و در ((ودا)) (كتاب كهن و مقدس هندوان)از خدايان بزرگ به شمار رفته است. آفت اب در اين ماه در برج قوس يا كماندار قرار مي گيرد.
دي
در اوستا داثوش يا دادها به معني آفريننده ,دادار و آفريدگار است و غالبا صفت اهورامزدا است و آن از مصدر ((دا)) به معني دادن و افريدن است.در خود اوستا صفت دثوش(=دي)براي تعيين دهمين ماه استعمال شده است. در ميان سي و روز ماه,روزهاي هشتم و بيست و سوم به دي(آفريدگار,دثوش)موسوم است. براي اينكه سه روز موسوم به ((دي))با هم اشتباه نشوند نام هر يك را به نام روز بعد ميپيوندند. مثلا روز هشتم را ((دي باز)) و روز پانزدهم را ((دي بمهر))و....دي نام ملكي است كه تدبير امور و مصالح روز و ماه دي به او تعلق دارد.
بهمن
در اوستا وهومنه ,در پهلوي وهومن,در فارسي وهمن يا بهمن گفته شده كه كلمه اي است مركب از دو جزء: ((وهو))به معني خوب و نيك و ((مند))از ريشه من به معني منش:پس يعني بهمنش,نيك انديش,نيك نهاد.نخستين آفريده اهورامزدا است و يكي از بزرگترين ايزدان مزديسنا. در عالم روحاني مظهر انديشه نيك و خرد و توانايي خداوند است. انسان را از عقل و تدبير بهره بخشيد تا او را به آفريدگار نزديك كند.يكي از وظايف بهمن اين است كه به گفتار نيك را تعليم مي دهد و از هرزه گويي باز ميدارد.خروس كه از مرغكان مقدس به شمار ميرود و در سپيده دم با بانگ خويش ديو ظلمت را رانده ,مردم را به برخاستن و عبادت و كشت و كار ميخواند,ويژه بهمن است.همچنين لباس سفيد هم از آن وهمن است. همه جانوران سودمند به حمايت بهمن سپرده شده اند و كشتار در بهمن روز منع شده است. بنا به نوشته ابوريحان بيروني جانوران سودمند به حمايت بهمن سپرده شده اند و كشتار در بهمن روز منع شده است.بهمن اسم گياهي است كه به ويژه در جشن بهمنجه خورده ميشود.و در طب نيز اين گياه معروف است.
اسفند
دراوستا اسپنتا آرميتي,در پهلوي اسپندر,در فارسي سپندار مذ,سفندارمذ,اسفندارمذ,و گاه به تخفيف سپندار و اسفند گفته شده كه كلمه اي است مركب از دو جزء: سپند,كه صفت است به معني پاك و مقدس,يا ارمئتي هم مركب از دو جزء: اول آرم كه قيد است به معني درست,شايد و بجا.دوم متي از مصدر من به من معني انديشيدن . بنابراين ارمتي به معني فروتني,بردباري و سازگاري است و سپنته آرمتي به معني بردباري و فروتني مقدس است.در پهلوي آن را خرد و كامل ترجمه كرده اند.سپندارمذ يكي از امشاسپندان است كه مونث و دختر اهورامزدا خوانده شده است.وي موظف است كه همواره زمين را خرم ,آباد,پاك و بارور نگه دارد,هر كه به كشت و كار بپردازد و خاكي را آباد كند خشنودي اسپندارمذ را فراهم كرده است و آسايش در روي زمين سپرده به دست اوست و خود زمين نيز نماينده اين ايزد بردبار و شكيباست و مخصوصا مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است .بيدمشك گل مخصوص سپندارمذ ميباشد.