گروه فرهنگی مشرق- دیروز معاون فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی در گفت و گو با فارس از آغاز تولید سینمایی
چمران به کارگردانی ابراهیم
حاتمی کیا خبر داده است. پس از فیلم گزارش یک جشن
حاتمی کیا که هنوز اکران نشده، ساخت فیلم
چمران که او از مدت ها پیش قول ساخت آن را داده بود، در دایره شک و تردید قرار گرفته بود که با این خبر لشکری پور از تصمیم فارابی برای آغاز تولید این اثر سینمایی اما اگر ها به پایان خود نزدیک می شود.
"آخرین ساخته ابراهیم
حاتمی کیا یعنی گزارش یک جشن، هنوز اکران نشده است و همین مساله باعث شده تا این فیلم آنچنان که باید کالبد شکافی نگردد؛ گزارش یک جشن بیش از این که در چارچوب سینمایی اش مطرح شده باشد در دایره حاشیه هایش مورد توجه قرار گرفته است". این را یکی از منتقدان سینمایی درباره گزارش یک جشن به زبان می آورد؛ منتقدی دیگر در یادداشتی که بر روی این فیلم می نویسد پا را فراتر گذاشته و از گزارش یک جشن به شخصیت
حاتمی کیا نقب می زند:" معمولا این طور است که آثار هنری یک هنرمند و یا تولیدات یک فیلم ساز را با خود او و شخصیت اش مقایسه می کنند، اما مقایسه آثار
حاتمی کیا پس از آژانس شیشه ای با شخصیت او جفا به
حاتمی کیا است." این منتقد در ادامه چند پاراگراف پایین تر می نویسد:" درست است که در سینمای
حاتمی کیا پس از آژانس شیشه ای همواره می توان رگه هایی از ابراهیم
حاتمی کیا را پیدا کرد، اما واقعیت این است که این رگه ها هیچ گاه به حضور تمام و کمال فیلم ساز در فیلمش محدود نمی شود، ابراهیم
حاتمی کیا در شرایطی که احتمالا خودش بهتر از هر کسی می تواند این شرایط را توضیح دهد پس از آژانس شروع به تصحیح تصویر خود کرد و همین باعث شده تا او قدم به قدم از خودش در آثارش فاصله بگیرد و از آژانس به دعوت و از دعوت به گزارش یک جشن برسد."
سید مرتضی آوینی متفکر، هنرمند و روزنامه نگاره دهه های شصت و هفتاد ایران که ابراهیم
حاتمی کیا و نسل قابل توجهی از سینما گران و خصوصا مستندسازان ایرانی تحت تاثیر او و اندیشه هایش قرار گرفتند در یادداشتی که در باره ی سینمای
حاتمی کیا می نویسد- سینمایی که در آغاز دهه هفتاد در حال شکل گیری بود- به این نکته اشاره می کند که
حاتمی کیا بیش از آنکه در گیر و دار تکنیک در سینمای خود باشد، درگیر حس است. اگر این نظر آوینی را درباره سینمای
حاتمی کیا بپذیریم، یکی از بزرگترین آفت های سینمای ابراهیم
حاتمی کیا را باید محدودیت و شکل دادن به حالت احساسات فیلم ساز در فیلم هایش دید، نکته ای که با انتقادات منتقدین قبلی هم قابل جمع است. بر همین اساس است که می توان گفت که
حاتمی کیا احساساتش را در آثار پس از آژانس تغییر می دهد؛ آثاری می سازد که برای روح او در اولویت نیست و در نهایت سعی می کند چیزهایی را احساس کند که به طور طبیعی شاید برای او اهمیت چندانی نداشته باشند اما عوامل بیرونی او را به آن سمت سوق می دهند و این گونه است که ابراهیم
حاتمی کیا که یکی از حسی ترین فیلم سازان سه دهه اخیر ایران محسوب می شود، خود را در میان انتظارات بیرونی از فیلم ساز گم می کند و فیلم اش در نمی آید.
به هر روی
حاتمی کیا قرار است پروژه جدید خود را در باره شخصیتی بسیار خاص در تاریخ ایران و حتی خاورمیانه یعنی دکتر مصطفی
چمران آغاز کند. مصطفی
چمران دارای درونگرایی عمیقی است که از آثار باقی مانده از او و خاطراتی که از این شخصیت مطرح می شود می توان این درون گرایی را درک کرد و چنین شخصیتی درست در میانه پر افت و خیز ترین فراز های تاریخ معاصر ایران و منطقه زیسته و ماجراهایی در نهایت تحرک و افت و خیز را تجربه کرده است. درون گرایی و حسی بودن ویژگی های مشترک میان شخصیت
چمران و
حاتمی کیا است و از سوی دیگر ابراهیم
حاتمی کیا نشان داده است که به خوبی می توان چنین شخصیت هایی را در دل حوادث پر تنش روایت کند که "دیدبان" و "آژانس شیشه ای" دو نمونه بارز این توانایی در این کارگردان است. با این وصف آیا باید منتظر بازگشت
حاتمی کیا به سینمای خودش بود؟ آیا ابراهیم
حاتمی کیا یک بار دیگر فیلم خودش را خواهد ساخت؟ باید منتظر بود و انشاء الله نتیجه کار را بر روی پرده نقره ای دید. همه چیز برای بازگشت
حاتمی کیا مهیاست.