پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • لامپ LED قابل شارژ با الهام از پرندگان ◄ لامپ LED قابل شارژ با الهام از پرندگان
      لامپ LED قابل شارژ با گیره یکپارچه از لطف و زیبایی پرندگان در طبیعت الهام می گیرد. قسمت پایینی CLIPPY به صورت گیره طراحی شده است که به نور پرنده اجازه می دهد به راحتی به سطوح مختلف متصل شود. قطعه ای از طبیعت در خانه شما. برای نورپردازی فوری آن را در هر جایی گیره دهید. CLIPPY Mood Light توسط Junyoung Jang و Joonhyeok Heo طراحی شده است
  • مکانی جذاب برای حیوان خانگی ◄ مکانی جذاب برای حیوان خانگی
      صندلی مجسمه ای با طراحی آینده نگر دارای فضای خالی زیر صندلی است که برای یک گربه یا یک سگ کوچک عالی است. صندلی Ed که توسط Joffey طراحی شده است یک مبلمان مدرن است که شبیه یک مجسمه زیبا به نظر می رسد. طراحی مینیمالیستی بر عناصر ضروری صندلی تمرکز دارد. پاها، نشیمنگاه و تکیه گاه از یک خط پیوسته ساخته شده اند.
  • میز اداری نوآورانه با خانه سگ یکپارچه ◄ میز اداری نوآورانه با خانه سگ یکپارچه
      میز اداری نوآورانه با خانه سگ یکپارچه به شما امکان می دهد در طول روز با دوست پشمالوی خود کار کنید و بازی کنید. کار از خانه با میز چابکی طراحی شده توسط معماران جورج و جیمز بسیار بهتر شده است . اکنون می توانید سازنده باشید و همزمان با حیوان خانگی خود سرگرم شوید. میز خانه سگ مکانی برای کار افراد و استراحت سگ ها است. انجام چند وظیفه ای هرگز آسان تر نبوده است! سگ خود را در حین کار نزدیک نگه دارید.
  • خانه سگ یکپارچه ◄ خانه سگ یکپارچه
      میز چند منظوره ساخته شده برای افرادی که از خانه کار می کنند دارای خانه سگ یکپارچه برای حیوان خانگی وفادار آنها است. داشتن سگ در نزدیکی شما می تواند خلق و خو و بهره وری شما را افزایش دهد و روز کاری را لذت بخش تر و کارآمدتر کند. میز دگ هات طراحی شده توسط لیام د لا بدویر از استودیو Bored Eye . خانه سگ زیبای ساخته شده از تخته سه لا به طور یکپارچه به یک میز عریض تبدیل می شود که توسط یک پایه فلزی محکم در طرف دیگر پشتیبانی می شود. میز مدرن فضای ویژه ای را برای همراه سگ شما فراهم می کند تا هنگام کار در خانه به راحتی چرت بزند. اگر در یک خانه یا آپارتمان کوچک زندگی می کنید، عملکرد دوگانه این میز با ترکیب یک فضای کاری با یک مکان راحت برای حیوان خانگی شما باعث صرفه جویی در فضا می شود. میز کلبه سگ همانطور که برای انجام کارهای روزانه خود می نشینید، همراه وفادار شما در محدوده دنج خانه سگ چوبی که در کنار شما قرار دارد، حلقه می زند. میز کلبه سگ Liam De La Bedoyere سگ شما در حین کار از داشتن مکان مشخص شده در نزدیکی شما قدردانی می کند که در طول روز حس همراهی را برای او به ارمغان می آورد. لیام از میز Bedoyere با میز Dog House، کار در خانه را برای خود و حیوان خانگی خود به یک تجربه جذاب تبدیل کنید. میز کار سگ باشد که روز کاری شما در کنار همراه وفادارتان و میز خانه سگ به همان اندازه لذت بخش باشد. میز کلبه سگ اثر لیام دلا بدویره میز Dog House یک راه حل عملی برای صاحبان حیوانات خانگی ارائه می دهد که می خواهند تعادلی هماهنگ بین کار و مراقبت از حیوانات خانگی در خانه خود ایجاد کنند. میز خانه سگ اثر لیام د لا بدویره این فقط یک میز اداری خانگی نیست، بلکه پناهگاهی برای دوستان پشمالوی شما نیز هست! میز خانه سگ Liam de la Bedoyere کار کردن در کنار حیوان خانگی خود باعث تقویت پیوند و حس ارتباط قوی تر می شود. لیام از بدویره با میز Dog House هرگز در هنگام کار از خانه احساس تنهایی نخواهید کرد. میز اداری سگ
  • تخت گربه یکپارچه ◄ تخت گربه یکپارچه
      میز تخته سه لا زیبا با پایه های نازک فلزی مشکی دارای تخت گربه یکپارچه در زیر سمت چپ است. میز Cat Cubby یک قطعه مبلمان چند منظوره است که توسط Bored Eye با در نظر گرفتن شما و دوست پشمالوی شما طراحی شده است. سطح میز تخت خواب گربه از تخته سه لا با کیفیت بالا ساخته شده است که یک روکش صاف و صیقلی ارائه می دهد که ظرافت معاصر را به نمایش می گذارد. پایه های فلزی مشکی رنگی از شیک صنعتی به میز میز اضافه می کند و تضاد بصری جذابی با چوب طبیعی ایجاد می کند. میز اداری تخت گربه تخت دنج گربه که در زیر سمت چپ میز قرار دارد، فضایی اختصاصی برای استراحت و چرت زدن گربه در حین کار است. میز تخت خواب گربه توسط طرح چشم خسته میز برای کسانی که از خانه کار می کنند و می خواهند حیوانات خانگی خود را در نزدیکی نگه دارند، این اطمینان را می دهد که گربه شما راحت است بدون اینکه بهره وری شما به خطر بیفتد. میز تخت خواب گربه طرح چشم خسته این میز با ترکیب یک فضای کاری کاربردی با تخت گربه، استفاده از فضا را به‌ویژه در خانه‌ها یا آپارتمان‌های کوچک‌تر به حداکثر می‌رساند. میز گربه کوبی میز تخت خواب گربه به شما امکان می دهد در طول روز زمان با کیفیتی را با گربه خود بگذرانید و پیوند بین شما و دوست پشمالوی خود را تقویت کنید. میز تخت گربه تخت توکار گربه به طور یکپارچه با ساختار میز ادغام می شود و زیبایی شناسی کلی را حفظ می کند بدون اینکه شبیه به یک افزونه یا فکر بعدی باشد. ایستگاه کاری تخت گربه میز تخت خواب گربه ترکیبی از بهره وری و راحتی حیوانات خانگی است. ایده آل برای صاحبان گربه که از خانه کار می کنند! میز گربه کوبی
  • نور شب توتورو دیوراما ◄ نور شب توتورو دیوراما
      لامپ زیبای رزین اپوکسی دارای نمای دلگرم کننده ای از توتورو و دوستانش است که روی شاخه درخت نشسته اند و صحنه ای نمادین از فیلم را ثبت می کنند. Totoro Diorama Night Light توسط ResinLamp جادوی انیمیشن محبوب ژاپنی My Neighbor Totoro را به خانه شما می آورد. می توان از آن به عنوان نور شب، نورپردازی خلق و خو یا به سادگی به عنوان یک قطعه تزئینی استفاده کرد. فیگورهای مینیاتوری انیمیشن My Neighbor Totoro از پایین توسط چراغ های LED که در یک پایه چوبی ادغام شده اند، روشن می شوند.
  • صندلی اختاپوس ◄ صندلی اختاپوس
      صندلی خلاقانه الهام گرفته از اقیانوس که توسط هنرمند اسپانیایی ماکسیمو ریرا طراحی شده است . شاخک‌هایی که با چرم سیاه پوشیده شده‌اند در پشت این تخت دریایی شگفت‌انگیز قرار دارند. صندلی اختاپوس اولین قطعه از مجموعه صندلی حیوانات است .
  • مبل کرگدن ◄ مبل کرگدن
      مبل با الهام از حیوانات طراحی شده تا شبیه اسب آبی در اندازه واقعی باشد . مبل کرگدن دست ساز از قاب فولادی پوشیده شده از پلی اورتان چرم مانند که شبیه پوست اسب آبی بدون مو است.
  •  لانه پرنده غول پیکر ◄ لانه پرنده غول پیکر
      اینستالیشن هنری چشم نواز در تالین، استونی، برجی با لانه پرنده غول پیکر و سه تخم مرغ بزرگ است که در شب روشن می شوند تا درخششی مسحورکننده ایجاد کنند. در قلب منطقه بندر نوبلسنر تالین، دکل قدیمی دوباره به یک چیدمان هنری منحصر به فرد معروف به "لانه" تبدیل شد. نصب نور "آشیانه" توسط Velvet توسط توسعه دهنده املاک و مستغلات Merko سفارش داده شد تا زندگی جدیدی را به چشم انداز شهری بیافریند. لانه غول پیکر پرنده با تخم مرغ های درخشان با نشان دادن اینکه چگونه تخیل می تواند فضاهای روزمره را تغییر دهد، الهام بخش عابران، به ویژه کودکان است.
  • وزغ نگهبان ◄ وزغ نگهبان
      ربات شنا به شکل قورباغه در سراسر پرو موج می زند و با ایجاد اختلال در چرخه پرورش پشه ها با پشه ها مبارزه می کند. پشه هایی که بیماری هایی مانند دنگی را منتقل می کنند، تخم های خود را در آب ساکن می گذارند. وزغ نگهبان حرکتی را در آب راکد ایجاد می کند و از تخم گذاری موثر پشه ها جلوگیری می کند. قورباغه با ایجاد آشفتگی در سطح آب، زنده ماندن و تبدیل شدن به پشه بالغ را برای لارو پشه غیرقابل پذیرش می کند. وزغ نگهبان که توسط VML پرو و ​​Sapolio طراحی شده است، یک راه حل با انرژی خورشیدی است که با اپیدمی ویرانگر دنگی در پرو مبارزه می کند. در مناطقی که با کمبود آب و نرخ بالای انتقال مواجه هستند، این نگهبان مبتکر امید به آینده ای سالم را ارائه می دهد.
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29346    |     صفحه 1 از 2935
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

حکایت هایی از ملانصرالدین ( قسمت اول

 )

حکایت هایی از ملانصرالدین

( قسمت اول )


شاید بسیاری از جوانان بگویند، ملانصرالدین دیگه چیه و این قصه ها دیگه قدیمی شده. ولی باید گفت که روایت های ملانصرالدین تنها متعلق به کشور ما و یا مشرق زمین نیست. شاید شخصیت او مربوط به دوران قدیم است ولی پندهای او متعلق به تمام فرهنگ ها و دورانهاست. ملانصرالدین شخصیتی است که داستان هایش تمامی ندارد و هنوز که هنوز است حکایات بامزه ای که اتفاق می افتد را به او نسبت می دهند و حتی او را با بسیاری از موضوعات امروزی همساز کرده اند. در کشورهای آمریکایی و روسیه او را بیشتر با شخصیتی بذله گو و دارای مقام والای فلسفی می شناسند. به هر حال او سمبلی است از فردی که گاه ساده لوح و احمق و گاه عالم و آگاه و حاضر جواب است که با ماجراهای به ظاهر طنزآلودش پند و اندرزهایی را نیز به ما می آموزد.

در این قسمت از سری ایمیلهای حکایت و داستان، گوشه هایی از حکایاتی که از ملانصرالدین نقل شده را در 3 ایمیل پی در پی از نظر خواهید گذراند که هرچند اغلب برای شما تکراریست ولی در عین حال شیرین و آموزنده هم هست ...


گردنبند
ملانصرالدین دو تا زن داشت و همیشه از دست درخواست های آنها در عذاب بود. یک روز برای هر دوی آنها دستبندی خرید تا از غرغر کردن های آنها خلاص شود.
چند روزی گذشت و هر دو زن پیش ملا آمدند و از او پرسیدند که کدام یک از ما را بیشتر دوست داری؟
ملانصرالدین جواب داد: به آن که دستبند داده ام علاقه بیشتری دارم.


ملای بی فکر
شخصی با زن ملا سر و سری داشت. یک روز آن شخص جوانی را پیش زن ملا فرستاد.
زن ملا از او خوشش آمد و آن را به خانه دعوت کرد. یک دفعه آن مرد وارد خانه شد. زن ملا جوان را در جایی پنهان کرد و با مرد شروع کرد به خوش و بش کردن.
در همین موقع صدای پای ملا شنیده شد. زن ملا که اوضاع را اینطور دید چاقویی به دست رفیقش داد و گفت: با من دعوا کن و بگو غلام مرا کجا پنهان کرده ای.
ملا وارد اتاق شد و پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟
زن گفت: غلام این مرد فرار کرده و به خانه ما پناه آورده و من او را قایم کرده ام که او را نزند. آن مرد با شفاعت ملا جوان را بخشید و هر دو از آنجا بیرون آمدند.


تختخواب چهار نفره
عیال ملا مرد و او رفت و زن بیوه ای گرفت. زن مرتب از شوهر سابقش حرف می زد و ملا هم از زن سابقش.
شبی ملا زنش را از روی تخت به پایین انداخت. زن با چشم و چالی کبود شده پیش پدرش رفت و از ملا شکایت کرد.
پدر زن ملا، او را صدا کرد و از او خواست درباره کارش توضیح بدهد.
ملا گفت: من بی تقصیرم، تخت ما دو نفره است اما ما چهار نفر هستیم یعنی من و زن سابقم، دختر شما و شوهر سابقش. حالا هم چون روی تخت جا نبود عیال از روی تخت پایین افتاد.


نامرد چهارمی
ملانصرالدین زنی گرفته بود که قبلا" دو بار ازدواج کرده بود و هر دو شوهرش هم مرده بودند.
ملانصرالدین در حال احتضار بود، زن بالای سر او گریه می کرد و می گفت: ملا جان! به کجا می روی و من را تنها به دست کی می سپاری؟ ملا در همان حال جواب داد: به نامرد چهارمی.


خر نامرد
روزی ملانصرالدین از راهی می گذشت. درختی پیدا کرد و زیر سایه آن کمی خوابید.
ناغافل دزدی آمد و خرش را دزدید. ملا وقتی از خواب بیدار شد و دید خرش نیست، خورجینش را برداشت و به راه خودش ادامه داد تا اینکه چشمش به خر دیگری افتاد که بدون صاحب بود.
آن را گرفت و کوله بارش را روی آن گذاشت و به راه خود ادامه داد و با خودش گفت: خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری.
چند روز بعد صاحب خر پیدا شد و گفت: این خر مال من است.
ملانصرالدین هم زیر بار نمی رفت و می گفت مال من است.
صاحب خر پرسید: خر تو نر بود یا ماده؟ ملا گفت: نر.
صاحب خر گفت: این خر ماده است. ملانصرالدین هم جواب داد: اما خر من، خر نامردی بود.


دزد و ملا
روزی ملانصرالدین در فصل تابستان به مسجد رفت و پس ار نماز و استماع موعظه در گوشه ای از مسجد خوابید و کفشهای خود را روی هم گذاشته زیر سرنهاد.
همینکه به خواب رفت و سرش از روی کفش ها رد شده و به روی حصیر افتاد و کفش ها از زیر سرش خارج شدند، دزد آمد و کفشها را برداشت و برد.
وقتی ملا بیدار شد و کفش ها را ندید دانست مطلب از چه قرار است. پس برای فریب دادن و به چنگ آوردن دزد تدبیری اندیشید و پیش خود خیال کرد که لباس هایم را از تنم بیرون می آورم و آنرا تانموده و زیر سر
میگذارم و خود را به خواب میزنم و سرم را از روی لباس ها پایین می اندازم در این موقع دزد می آید و دست دراز می کند که لباس ها را ببرد و من مچ او را فورا می گیرم و همین کار را کرد.
اما از قضا در خواب عمیقی فرو رفت. وقتی از خواب بیدار شد دید لباس ها را هم برده اند!


راه قبرستان
ملا خود را از دست طلبکاران به مردن می زند، او را شستشو داده کفن می کنند و در تابوت نهاده به طرف گورستان می برند تا دفن کنند اما تشییع کنندگان راه قبرستان را گم می کنند و هر چه می گردند موفق
نمی شوند به یافتن راه، ملا که طاقت خنگی آن ها را نداشت از میان تابوت بلند شد و گفت راه قبرستان از آن طرف است!


اینطوری
شخصی از ملا پرسید: می دانی جنگ چگونه اتفاق می افتد؟ ملا بلافاصله کشیده ای محکم در گوش آن مرد می زند و می گوید: اینطوری!


لباس راه راه
یک روز ملانصرالدین خرش را در جنگل گم می کند. موقع گشتن به دنبال آن یک گورخر پیدا می کند. به آن می گوید: ای کلک لباس راه راه پوشیدی تا نشناسمت؟!


راضی یا ناراضی
ملا در بالای منبر گفت: هر کس از زن خود ناراضی است بلند شود. همه ی مردم بلند شدند جز یک نفر.
ملا به آن مرد گفت: تو از زن خود راضی هستی؟ آن مرد گفت: نه ... ولی زنم دست و پامو شکسته نمی تونم بلند شم!


شهادت دروغ
شخصی به ملانصرالدین بیست دینار پول داد که نزد قاضی شهادت بدهد که صد خروار گندم از دیگری می خواهد. چون در محضر قاضی حاضر شدند و آن شخص ادعای خود را بیان نمود، نوبت شهادت ملا رسید چون
او عادت به دروغگویی نداشت، گفت: شهادت می دهم که این شخص صد خروار جو از طرف می خواهد.
قاضی گفت: او ادعای گندم می کند تو شهادت جو میدهی؟
گفت: با من قرار گذاشته شهادت بدهم شهادت گندم یا جو طی نکرده است.


تنبیه قبل از اشتباه
ملا کوزه اش را دست دخترش داد و سیلی محکمی هم به صورت او زده و گفت: به سر چشمه برو آب بیاور. مبادا آن را بشکنی. دخترک گریه کنان از پیش او رفت. پرسیدند:
چرا کودک بیچاره را اینطور بی جهت زدی؟ گفت: او را زدم که کوزه را نشکند، زیرا اگر بعد از شکستن او را تنبیه نمایم فایده ندارد و آن کوزه برای من کوزه نمی شود.


خمیازه
شخصی در مجلسی پشت سر هم و بدون وقفه حرف می زد. ملانصرالدین هم که در مجلس حاضر بود، در گوشه ای نشسته بود و خمیازه می کشید.
یکی از حاضرین گفت: خوب است که شما هم یک دفعه دهان باز کنید. ملا گفت: برادر آنقدر دهان باز کردم که نزدیک است دهانم پاره شود.


فضولی ممنوع
شخص فضولی به ملانصرالدین گفت: همسایه ات عروسی دارد.
ملا گفت: به من چه!
آن شخص گفت: شاید برای شما شیرینی و شام بیاورند.
ملا گفت: به تو چه!


ملای پخمه
ملانصرالدین تبری داشت که بسیار برایش با ارزش بود و هر شب آن را در تنور پنهان می کرد و در تنور را هم می گذاشت.
عیالش گفت: ملا تبر را چرا در تنور می گذاری؟
ملا جواب داد: از دست گربه قایم می کنم.
زن گفت: گربه تبر را می خواهد چه کند؟
ملانصرالدین گفت: عجب زن احمقی هستی! گربه تکه گوشتی را که قیمتی ندارد می برد، اما تبری را که ده دینار خریده ام رها خواهد کرد؟


مشکل ملا
روزی ملانصرالدین از مزرعه ای یک سیب زمینی دزدید که یکدفعه صاحب مزرعه او را دید و گفت: مرتیکه اینجا چه کار می کنی؟
ملا با خونسردی گفت: باد مرا اینجا آورده است.
صاحب مزرعه گفت: پس این کیسه از کجا آمده است؟
ملانصرالدین جواب داد: مشکل من هم همین کیسه است.


عیال زحمتکش
ملانصرالدین زن خودش را برای رخت شویی به خانه دیگران می فرستاد و زن رختشویی هم به خانه آنها می آمد و رختهای آنها را می شست.
از ملانصرالدین پرسیدند: چرا این کار را می کنی؟
گفت: زنم کار می کند و پول در می آورد و مزد رخت شور را می دهد. این طوری هم احتراممان به جاست و هم در زندگی صرفه جویی می کنیم.


کار با ارزش
یک شب ملا توی چاه نگاه می کرد که یکدفعه چشمش به عکس ماه افتاد.
با خودش گفت: ای وای، ماه دارد غرق می شود، باید نجاتش بدهم. بلافاصله چنگکی در آب انداخت تا ماه را نجات بدهد اما چنگک زیر سنگ بزرگی در ته چاه گیر کرد.
ملا هر چه زور زد نتوانست آن را بالا بکشد. بالاخره طناب پاره شد و ملا از پشت روی زمین افتاد و لنگش به هوا رفت که یکدفعه ماه را در آسمان دید.
با خودش گفت: عیبی ندارد، درسته زمین خوردم اما عوضش توانستم ماه را نجات بدهم.


یاد بچگی
در یکی از روزها بچه ها توی کوچه مشغول بازی بودند. ملانصرالدین پشت دیواری ایستاده بود و یواشکی بازی آنها را نگاه می کرد. از قضا یکی از بچه ها ملا را زیر نظر گرفته بود و از پشت سر عمامه ملا را از سر او
برداشت و برای دوست دیگرش انداخت و به همین ترتیب عمامه ملا دست به دست شد و بچه ها با آن بازی کردند.
ملا هر چه دنبال بچه ها کرد نتوانست عمامه اش را پس بگیرد. عاقبت از خیر پس گرفتن عمامه اش گذشت و راه خانه را در پیش گرفت.
در بین راه عده ای ملا را دیدند و گفتند: ملا عمامه ات کو؟
ملانصرالدین گفت: عمامه من یاد بچگی اش افتاده، رفته پیش بچه ها بازی کند.


علت دویدن
روزی باران شدیدی می بارید. ملا پنجره خانه را باز کرده بود و داشت بیرون را نگاه می کرد. در همین حین همسایه اش را دید که داشت به سرعت از کوچه می گذشت.
ملا داد زد: آهای فلانی! کجا با این عجله؟ همسایه جواب داد: مگر نمی بینی چه بارانی دارد می بارد؟
ملا گفت: مردک خجالت نمی کشی از رحمت الهی فرار می کنی؟
همسایه خجالت کشید و آرام آرام راه خانه را در پیش گرفت. چند روزی گذشت و بر حسب اتفاق دوباره باران شروع به باریدن کرد و این دفعه همسایه ملا پنجره را باز کرده بود و داشت بیرون را تماشا می کرد که
یکدفعه چشمش به ملا افتاد که قبایش را روی سر کشیده است و دارد به سمت خانه می دود.
فریاد زد: آهای ملا! مگر حرفت یادت رفته؟ تو چرا از رحمت خداوند فرار می کنی؟ ملانصرالدین گفت: مرد حسابی، من دارم می دوم که کمتر نعمت خدا را زیر پایم لگد کنم.


خون بها
روزی از ملانصرالدین پرسیدند: دوست داری یتیم شوی اما میراث خوار پدرت شوی؟
ملا جواب داد: ابدا"! دلم می خواهد او را بکشند تا هم میراث او به من برسد و هم خون بهای او را بگیرم.


عمامه ملا
روزی ملانصرالدین داشت از چاه آب می کشید و به خرش می داد. یکدفعه پوزه خر به کله ملا خورد و عمامه اش افتاد توی آب. ملانصرالدین سریع افسار خر را باز کرد و انداخت توی چاه. رفیقی او را دید و گفت: ملا،
این چه کاری بود که کردی؟ ملا گفت: برای اینکه هر کسی رفت افسار الاغ را بیاورد عمامه من را نیز با خودش بالا بیاورد.


ماهی یونس
ماهیگیران کنار رودخانه ای مشغول ماهیگیری بودند. ملا ایستاده بود و آنها را نگاه می کرد که یک دفعه پایش لیز خورد و افتاد توی آب.
یکی از ماهیگیران پرسید: حضرت عالی را بجا نمی آورم؟ ملانصرالدین گفت: فرض کنید ماهی حضرت یونس.


کار بی زحمت
روزی ملانصرالدین سوار خرش بود و داشت رد می شد که یک دفعه خرش رم کرد و او را به زمین زد. بچه های کوچه وقتی ملا را با این وضع دیدند حسابی او را دست انداختند.
ملانصرالدین به خنده های بچه ها اعتنایی نکرد. بلند شد و گرد و خاک لباسش را تکاند و به طرف خانه ای رفت و در زد و گفت: چه خوب شد خرم مرا دم همان خانه ای که کار داشتم زمین زد و مرا از زحمت پیاده
شدن خلاص کرد.


فرق دو گره
روزی ملا، کیسه گندمی را آرد کرده بود و داشت به خانه اش می برد. در راه با خدا راز و نیاز می کرد که خداوند گره از مشکلاتش باز کند. ناگهان گره کیسه آرد باز شد و تمام آردها به زمین ریخت. ملا با ناراحتی
سرش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا بعد از این همه سال خدایی کردن فرق دو تا گره را نمی دانی و من را این طور ذلیل و بیچاره می کنی؟!


مقبره ملانصرالدین در ترکیه

نقل شده که ملانصرالدین در زمان خلافت سلجوقیان در ترکیه میزیسته است. از تولد و زندگی او اطلاع دقیقی در دست نیست. اما به روایتی در شهری به نام خورتو به دنیا آمده و از پدرش خواجه عبدالله که امام جمعه بوده خواندن و نوشتن آموخته و اواخر قرن هفتم بخاطر امرار معاش بعنوان امام و مدرس عازم آک شهیر از توابع قونیه در ترکیه میشود. طبق تاریخ درج شده بر روی سنگ قدیمی مقبره ملانصرالدین، در سال 683 هجری وفات کرده. مقبره ملانصرالدین بعد از گذشت بیش از هفت قرن هنوز برای اهالی آک شهیر زیارتگاه عمومیست.


مجسمه یادبود ملانصرالدین





محصولات فروشگاه مرتبط با این مقاله
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

جدیدترین مقالات

◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ عقیم سازی
◄ جوش در سگ ها
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ کتامین
◄ كتاب(7)
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ فيبر ها
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ گربه های ناز نازی
◄ German Shorthaired Pointer
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ فصل چهارم
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ British Shorthairs
◄ ماهي و ماهي خور
◄ شباهت حيوانات
◄ لامپ LED قابل شارژ با الهام از پرندگان
◄ Dog Fashion
◄ دکتر هومن و جراید
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ معرفی دکتر شیری
◄ iهیولا ها
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ Metynnis Fasciatus
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ دراگون – Dragon
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ تغذیه ایگوانا
◄ قیمت روز خودرو
◄ سگ پیتبول
◄ شی هوا هوا
◄ Belgian Sheepdog
◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ غدای بچه گربه
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ سگ در ایران باستان
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ Z
◄ بیضه ها
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ "وگانیسم"
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ یوزپلنگ
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ حیوانات در برف
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ Redbone Coonhound
◄ Chinook
dram film izle