زیاد اهل آرزو کردن نبودم و الان هم نیستم ولی همیشه من وقتی که می‌خواهم یک کاری را شروع کنم، بدترین حالت آن را می‌بینم. در مورد 7 سال پیش ماجرا از این قرار بود که....
محسن یگانه می​گوید که زیاد اهل آرزو کردن نیس،اما وقتی می‌خواهد یک کاری را شروع کند، بدترین حالت آن را در نظر می​گیرد.
به گزارش خبرآنلاین، در سالی که تعداد کنسرت‌های پاپ و آلبوم‌های منتشر شده در بازار موسیقی، پیشرفت قابل توجهی را در مقایسه با همه سال‌های بعد از انقلاب به خود دید، «رگ خواب» با صدای محسن یگانه منتشر شد و با استقبال زیاد مخاطبانش مواجه شد. مجله زندگی ایده‌آل در شماره نوروزی خود گفت و گویی با این خواننده پاپ انجام داده که بخش‌هایی از آن را می‌خوانید.

همه نیمه خالی لیوان را می‌بینند
آلبوم «رگ خواب» ایراد زیاد داشت ولی در مقابل نکات مثبت آلبوم، حرفی برای گفتن نداشت. هرچقدر تو کار خوب ارائه بدهی، نگاه‌ها و توجهات به ایرادهای هرچند کوچک، بیشتر می‌شود. یعنی آن قسمت خالی لیوان بیشتر دیده می‌شود ولی شاید بزرگترین ایراد آلبوم من، صدا و آن حس خواندن من بود که به خاطر حساسیت و وسواس زیاد دیگری چیزی از آن باقی نمانده بود. به هر حال وقتی یک کار را 10 بار می‌خوانی، دیگر آن حس و حال اول را نخواهد داشت.


7 سال پیش تصوری از وضعیت امروزم نداشتم
زیاد اهل آرزو کردن نبودم و الان هم نیستم ولی همیشه من وقتی که می‌خواهم یک کاری را شروع کنم، بدترین حالت آن را می‌بینم. در مورد 7 سال پیش ماجرا از این قرار بود که من در حال درس خواندن بودم و دوست داشتم در درسم موفق شوم و در کنار درس موسیقی‌ای را که شروع کرده‌ام را ادامه بدهم و به جایی برسانم. قرار نبود از اول سوپر استار بشوم ولی یکسری تخیلات در ذهنم داشتم که آرزو نبود و فقط تخیل بود. خودم را روی استیج تصور می‌کردم و جالب اینجا بود که هرگز و هیچ وقت تصور درست و نزدیکی از آن لحظه نداشتم. نمی‌توانستم تصویر آن اتفاق را در ذهنم بسازم.


دیگر کینه‌ای نیستم
کلا این روزها خیلی به فکر سلامت خودم نیستم. خیلی مضحک است که خودم آن را عنوان می‌کنم. می‌دانم اینطور است و خودم زیاد به آن اهمیت نمی‌دهم. بیش از حد خیلی چیزها را در خودم می‌ریزم ولی به مرور کینه‌ای بودنم در حال از بین رفتن است. خوشحالم بابت این ماجرا.


تا ته خط می‌روم
موسیقی را زمانی کنار می‌گذارم که از خودم راضی باشم. در راهی که شروع کرده‌ام و به عشق موسیقی بهترین دوران زندگی‌ام را از دست داده‌ام، دوست دارم تا ته خط بروم و تجربه کنم و به قولی منفجر کنم. تا جایی که زورم می‌رسد و توانش را دارم. من فکر می‌کنم زورم زیاد است و اهل حرف زدن هم نیستم. دوست دارم بهترین بودن مطلق را تجربه کنم. جوری که کسی جرات نکند سمتم بیاید و به مقایسه کارها بپردازد. روح من فقط در آن نقطه است که آرام می‌گیرد.