پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • بستنی قهوه گربه ◄ بستنی قهوه گربه
      آثار هنری شگفت انگیز نقاشی شده با قهوه توسط هنرمند روسی Elena Efremova . انواع مختلف قهوه ویژگی منحصر به فردی را برای هر نقاشی گربه ایجاد می کند .
  •  قهوه به یاد ماندنی دارای تصاویر زیبای جغده ◄ قهوه به یاد ماندنی دارای تصاویر زیبای جغده
      فنجان های قهوه به یاد ماندنی دارای تصاویر زیبای جغدهای شایان ستایش با چشمانی به اندازه چشمان شما پس از اولین جرعه است. بسته بندی Boo Takeaway و فنجان های قهوه که توسط Backbone Branding برای خط جدید قهوه رویال ارمنستان "Owl" طراحی شده است. در ارمنی، "بو" به معنای "جغد" است، اشاره مستقیم به پرنده شب‌زی، که برای یک برند قهوه از آن به عنوان نام استفاده می‌کند. چشمان کنجکاو جغد با فنجان های دارای تصاویر کارتونی که آنها را به جغدهای جذاب تبدیل می کند، به کانون طراحی تبدیل می شود. فنجان‌های قهوه جغد در رنگ‌های مختلفی عرضه می‌شوند تا با زمانی از روز که قهوه سفارش می‌دهید، مطابقت داشته باشد، چه برای بیدار شدن از خواب صبحگاهی و چه در اواخر شب.
  • قاب دوربین فیدر پرنده ◄ قاب دوربین فیدر پرنده
      تغذیه پرنده چند منظوره با کیف یکپارچه برای دوربین در فضای باز به افراد اجازه می دهد تا پرندگان را در حیاط خلوت خود تغذیه و ضبط کنند . تغذیه کننده پرنده که توسط Wasserstein برای قرار دادن دوربین های محبوبی مانند Wyze Cam طراحی شده است به شما کمک می کند هر صدای جیر جیر و بال زدن را با وضوح بالا ثبت کنید. در عین حال که دوربین شما را از باران، باد و عناصر بیرونی در امان نگه می‌دارد، حیات وحش را مستقیماً در معرض دید قرار می‌دهد. این تغذیه کننده پرنده که به راحتی بر روی درختان یا دیوارها نصب می شود و با انرژی خورشیدی سازگار است، پرنده نگری را به یک ماجراجویی با فناوری پیشرفته تبدیل می کند.
  • بستنی آموزشی به شکل کوه یخ ◄ بستنی آموزشی به شکل کوه یخ
      بستنی آموزشی به شکل کوه یخ ذوب می شود تا یک پنگوئن یا خرس قطبی را در بالای چوب بستنی نشان دهد. بسته بندی بستنی تابستانی تاک طراحی شده توسط BXL به بچه ها در مورد تأثیر تغییرات آب و هوا می آموزد. این طراحی بسته بندی قدرتمند است زیرا یک تجربه ساده از خوردن بستنی را به یک درس قابل تامل تبدیل می کند. این نشان دهنده ناپدید شدن حیات وحش در مناطق قطب شمال به دلیل گرمایش جهانی است.
  • کفش های میکی موس ◄ کفش های میکی موس
      کفش‌های پاشنه بلند خلاقانه با گوش‌های نمادین میکی موس که به جلو متصل شده‌اند، ترکیبی عالی از شیطنت دوران کودکی و مد بزرگسالان هستند. کفش های میکی موس توسط کوپرنی طراحی شده اند زیرا بزرگسالان دیزنی نیز به مد لباس نیاز دارند. در نمایشگاه کوپرنی بهار تابستان 2025 در دیزنی لند پاریس رونمایی شد. کفش های میکی موس که در ایتالیا ساخته شده اند، یک کفش کلکسیونی با نسخه محدود هستند که ترکیبی از تجمل و نوستالژی هستند.
  • ماسک صورت Cthulhu ◄ ماسک صورت Cthulhu
      ماسک صورت خلاقانه با شاخک‌های چرم واقعی برای افرادی که می‌خواهند به نظر برسند که به تازگی از رویای تب لاوکرافت بیرون آمده‌اند. ماسک صورت Steampunk Cthulhu که توسط Uchronic از چرم ساخته شده است ، با هر شاخک شکل و جزئیات برای به تصویر کشیدن آن حال و هوای وهم انگیز و اخروی. چرم با کیفیت بالا برش خورده، قالب‌گیری شده و دوخته می‌شود تا جلوه‌ای واقعی و لغزنده به ماسک بدهد. تناسب قابل تنظیم، ماسک صورت Cthulhu را به طرز شگفت‌آوری راحت نگه می‌دارد، زیرا در مناطق بایر حرکت می‌کنید یا در Burning Man مورد توجه قرار می‌گیرید.
  • کیف دستی میکی موس ◄ کیف دستی میکی موس
      کیف چرمی شیک و چشم نوازی که برای طرفداران شیک دیزنی ساخته شده است با گوش های نمادین میکی موس در بالا ارائه می شود. کیف سوایپ میکی موس توسط کوپرنی برای کسانی که عاشق دیزنی و مد بالا هستند طراحی شده است. کیف دستی میکی موس که در ایتالیا از چرم مشکی باکیفیت ساخته شده است، هم یک کیف روزمره کلکسیونی و هم پوشیدنی است. در طول نمایش مد SS25 Coperni در دیزنی لند پاریس معرفی شد.
  • گودال آتش کوسه ◄ گودال آتش کوسه
      گودال آتش الهام گرفته از پوستر فیلم که شبیه کوسه با دهان باز از آرواره ها طراحی شده است ، وحشت سینمایی را به حیاط خلوت می آورد . گودال آتش آرواره که توسط Burned by Design ساخته شده است ، ادای احترامی شگفت انگیز از تریلر نمادین کوسه اسپیلبرگ است. طراحی حماسی یک ساختار دو قسمتی است: بدن کوسه با جزئیات، که لحظه وحشتناک را از پوستر فیلم به تصویر می کشد، و یک گودال آتش در داخل. دهان باز ترسناک کوسه به عنوان نقطه دسترسی آسان به آتش عمل می کند که هنگام غرش شعله ها از درون، تصویری چشمگیر را ارائه می دهد.
  • کاناپه راحت حیوانات خانگی ◄ کاناپه راحت حیوانات خانگی
      کاناپه راحت حیوانات خانگی دارای درب های چوبی است که برای جلوگیری از پوشاندن موهای گربه روی کوسن ها تا می شود . مبل گربه توسط Tomoya Ono یک قطعه مبلمان مدرن طراحی شده است که هم صاحبان گربه و هم حیوانات خانگی آنها را مورد توجه قرار می دهد. هنگامی که از آن استفاده نمی کنید، قسمت های نشیمنگاه نرم را می توان به دقت بسته کرد تا ظاهری تمیز و بدون مو داشته باشد. این کاناپه که با در نظر گرفتن دوام ایجاد شده است، از مواد ضد خش ساخته شده است و کاملاً قابل شستشو است و برای خانواده هایی که گربه دارند ایده آل است.
  • بازوهای مینیاتوری ◄ بازوهای مینیاتوری
      بازوهای مینیاتوری طراحی شده برای جوجه ها، پرنده شما را به یک ابرقهرمان پردار با بازوهای سبز عضلانی کوچک تبدیل می کند . بازوهای هالک پرینت سه بعدی برای جوجه ها: چرا نباید پرنده ای فوق العاده قوی در اطراف حیاط قدم بزند؟ این ارتقای نهایی برای مرغ متوسط ​​است. هیچ چیز مانند پرنده ای که عضله دوسر بازوی سبز را خم می کند «باورنکردنی» نمی گوید…
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29366    |     صفحه 1 از 2937
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

نقاشی یک سطح انرژی زاست

ابوالقاسم سعیدی

حضور کوتاه این هنرمند هشتادوچهارساله، که گویا هر چند سال یک بار، بی هیچ رد و نشانی، انجام می‌پذیرد، فرصت مغتنمی ‌به دست داد تا....
 
گفت‌وگوی وحید شریفیان با ابوالقاسم سعیدی
ابوالقاسم سعیدی از چهره‌های ماندگار نقاشی معاصر ما به شمار می‌رود؛ و عجیب آن که مهاجرت او، هرگز خدشه‌ای به این اعتبار وارد نکرده است. طراوت آثار سعیدی و خلاقیت نقاشانه اش تقدیر یک هنر ماندگار را برای وی رقم زده است. حضور کوتاه این هنرمند هشتادوچهارساله، که گویا هر چند سال یک بار، بی هیچ رد و نشانی، انجام می‌پذیرد، فرصت مغتنمی ‌به دست داد تا با وی به گفت وگو بنشینیم.
 
در دنیای آثارتان با سلیقه و احساس، طبیعت را نمایش می‌دهید؛ مناظری که هم تازه اند و هم رد پای تاریخ هنر در آنها دیده  می‌شود.
نقاشی چیزی است که یک پایش به هرحال در سنت است. کارهایی در طول تاریخ شده که شما باید چیزی به آن اضافه کنید؛ درست مثل الفبا که با لتریسم درست می‌کردند و در تبلیغات فروشگاه‌ها و مغازه‌ها استفاده می‌شد. البته، در ایران خود این الفبا تبدیل به نقاشی هم شده؛ یعنی در اصل ماده پر کردن سطح، الفبا شد؛ حالا بعضی بودند که صرفاً الفبا نویسی کردند، برخی هم مثل زنده رودی آن را به تجرید رساندند. یکی هم مثل من عاشق طبیعت است. مهم این است که نقاش چه چیزی را بخواهد نشان دهد. طبیعت‌های من هم مثل نوشتن نستعلیق است یا کتیبه نویسی عثمانی‌ها. من طبیعت را به طُغرا نزدیک می‌کنم؛ کل قضیه به این بستگی دارد که هر کسی چه طور مغز نقاشی را برای خودش اُرگانایز کند. در این مسیر هر کسی ممکن است دنیای نقاشی اش را از چیزی بگیرد؛ و این خود بسته به این است که نقاش در چه مایة نگرشی هست. مثلاً بهمن محصص از انسان می‌گیرد. دربارة من طبیعت است، بخصوص درخت و خورشید و خاک. اینها مایة پر کردن سطح برای من هستند. اما کاری که من می‌کنم و نگاهی که مخاطب به اثر دارد، هر دو آفرینشگر اند. هر کسی دوست دارد به گونه ای ببیند؛ و کسی نمی‌تواند دیگری را به خاطر این  که آن  گونه می‌بیند، مؤاخذه کند. حتا نقاشان کلاسیک چهارصد سال پیش هم حق ندارند الآن بیایند و بگویند، چرا ما این‌گونه می‌بینیم؟!

آنچه برایم جالب است این که؛ با وجود گرایش‌های نوگرایانة آن سال‌ها شما دید مستقل خود را حفظ کرده اید. همان  طور که  در جایی گفته اید؛ هوشیاری آدمی‌که می‌خواهد صادق باشد، این است که از این سیستم بیرون بیاید و بتواند جواب احساس خودش را بدهد.
ببینید، یک زمانی از ‘آنچه خود داشت’، خیلی صحبت می‌شد، هم در ادبیات و هم در نقاشی. این ‘آنچه خود داشت’ را من وابسته به آنجایی که در آن زندگی می‌کنیم، نمی‌دیدم. خیلی گسترده تر و جهانی تر می‌دیدم. آن نوستالژی گذشتة طبیعت برایم مهم تر بود. خط نقاشی و چیزهایی از این قبیل در آن دوران- به عقیدة من- یک یورش محلی بود. خودم را که در آن زمان نگاه می‌کنم، می‌بینم، زیاد محلی فکر نمی‌کردم و خواسته‌هایم جهانی تر بود. پس موضوعات جهان شمول تر را برگزیدم؛ همة ما درخت را می‌بینیم، خورشید را بچه‌ها هم در نقاشی‌های شان می‌آورند. اصلاً دلیلی ندارد آنها را به عنوان دلال رابطه با جهان اطراف مان نبینیم و نگیریم؛ انسان هم، البته، یک فرم طبیعی است. مهم تر این است که با استعداد و خلاقیت، چیزی را غنی کنید. مثلاً زنده رودی و تناولی، با استعداد، الفبا را تبدیل به نقاشی کردند. اینها دسته بندی‌های سلیقه ای است. و مهم تر این است که با چه تپش قلبی انجام شده.

منظور اینکه؛ شما با وجود اطلاع از این گرایش‌های نو، مثل زنده رودی و دیگران وارد دنیای سقاخانه و ... نشدید.
سقاخانه، که البته خیلی محدود بود؛ کریم امامی، دوستِ محترمِ در گذشته من، یک چیزی گفت و تمام شد. البته، در کار زنده رودی تپش قلب، سلیقه و انرژیِ درست داشتن و علاقه است که کار را می‌سازد. این  که از چه استفاده می‌کنید، بستگی به جهان بینی نقاش دارد. مثلاً الآن لتریسم برای من خیلی کار سبکی است و نمی‌تواند این همه ادامه پیدا کند. ولی طبیعت همیشه بوده و یک چیز جهانی است و امیدوارم عمرش هم بلند باشد.

در چند کارتان فیگور انسان آورده اید، مثل ‘سوار پرنده به دست’. آن کارها به همان اندازه شاعرانه اند که مناظر بدون فیگور انسان. ظاهراً فیگور انسان در کارهای  شما به همان چند اثر محدود می‌شود.
یکی دو سه کارِ با فیگور کردم، ولی هیچ پیغامی‌در آن نبود؛ و معلوم است من چه شاخه بکشم، چه هر چیز دیگر، آن را به زبان نقاشی ام  تبدیل می‌کنم. برای من مسأله این است که از طبیعت بگیرم و تجریدش کنم. حالا این می‌تواند حیوان باشد، آدم باشد یا هر چیز دیگری؛ اصل این است  که با چه ولعی ساخته شده باشد. زمانی که مسائل فرهنگی از هم جدا شده اند، این چیزها هم مثل کار روایی و پیغامدار و طبیعت از هم جدا می‌شوند، حالا بگذریم که بعضی‌ها هنوز از عکاسی، نقاشی می‌خواهند. هر چیزی زبان خودش را دارد؛ و مشکل در این است که بعضی این زبان را ندانند و بخواهند زندگی فرهنگی‌شان را با آن پر کنند و از خود مثلاً توقع اثری با پیام سیاسی و ... داشته باشند؛ ولع عشق و خودِ کار است که در درجة اول در نقاشی مهم است، حال این  که چه پیغامی‌در خود دارد یا ندارد و آدمی ‌آن را با چه مثالی می‌گیرد، در مرحلة بعدی است. نقاشی یک سطح انرژی زاست؛ از شما جان می‌خواهد و جان می‌گیرد. موسیقی هم همین است. مثل آشپزی و غذاست که اول مزه اش را می‌طلبید و بعد می‌گویید، این با چه درست شده. یا در موسیقی، اول تپش و زمان بندی می‌خواهید، بعد می‌گویید، آن جاز است، طبل است، دهل است، ...

آنچه من در درختان و مناظر و طبیعت بیجان‌های شما می‌بینم، نوعی استواری شاعرانه و، درعین حال، مملو از اضطراب است؛ اضطرابی که در این مناظر حس می‌کنیم؛ انگار برآمده از تغییر مکان  هستند؛ مثل بهشتی که در آن تنها مانده ایم.
بله، استواری. یک زمان کریم مجتهدی- تنها منتقدی که برای من خیلی با ارزش بود- در اولین نقدی که روی کارم به فارسی نوشته شد، نوشت: سعیدی در نقاشی  خود، بنّایی می‌کند. معماری، از هندسه می‌آید و پشت هندسه، ریاضی است. این، استواری را خودبه خود حاصل می‌کند. و اما مسألة اضطراب. بله، در هر هنرمندی اضطراب مرگ هست و شاید یکی از انگیزه‌های آفرینش باشد. به قول ‘آندره مالرو’: «ما نقاشی می‌کنیم که بر مرگ چیره شویم.» هرچند اینها همه شاعرانه اند، اما زمانی که یک منظره می‌بینم که فردا طوفانی می‌شود، با من بهتر حرف می‌زند. من از طوفان نمی‌ترسم، ولی می‌فهمم که فردا مرگ وجود دارد. هر کسی دوست دارد در یک صلح وصفای جاودانه قدم بگذارد، ولی در غروب، مرگ هست. مرگ یک اصل است، زایش یک اصل؛ و درهرحال، نگاه هر کسی به این طبیعت فرق دارد.

دوست دارم از زمان کار کردن تان بگویید، از کارگاه تان و اینکه معمولاً چه قدر کار می‌کنید. اصلاً در زمان کار، موسیقی گوش می‌دهید؟
اگر در پاریس باشم، کارگاهم جوری است که انگار یک کارگاه ایرانی را برده ام پاریس. همة چیزهایی که در آن جمع وجور کرده ام ایرانی است؛ چون خودم را نقاشی  ایرانی می‌بینم. به طور متوسط روزی پنج ساعت کار می‌کنم، گاهی کمتر و گاهی شده روزی دوازده ساعت هم کار می‌کنم؛ و طبیعتاً بیشتر به کار کردن گرایش دارم. البته، به نمایشگاه و موزه می‌روم و کلاً اتفاقاتی را که امروزه در هنر می‌افتد، دنبال می‌کنم. در زمان کار کردن موسیقی زیاد گوش می‌کنم. یک سوم شرقی، بخصوص ایرانی، و دوسوم غربی؛ می‌دانید که موسیقی، بسته به این  که انرژی و دلواپسی درون آن چیست، چه امکاناتی را برای کار کردن فراهم می‌کند. موسیقی- چه غربی و چه شرقی- همه موسیقی  است و در زمان بخصوصی تلألؤ می‌گیرد. این که کلاسیک باشد یا مدرن، مهم نیست. گاهی شنیدن جاز، از شنیدن اثری از بتهوون یا شوبرت بیشتر جواب می‌دهد. کلاً، مادة فرار از دلواپسی‌های روزانه است.

در حین خلق اثر، آیا از آن موسیقی تأثیر بخصوصی می‌گیرید؟
 زمانی که موسیقی گوش می‌کنم، یک نوع برادری و هم سخنی در کار و مثلاً آن موسیقی ایجاد می‌شود که این البته ربطی به بداهگی ندارد؛ منظورم یک نوع هماهنگی است. زمانی که با سهراب سپهری و بهمن محصص بودیم، می‌گفتیم، باید کاری  کنیم که بتوانیم آن را کنار کار سزان و ماتیس نگاه کنیم. درحقیقت، هم والوری است که مهم است. شما یک مینیاتور را می‌توانید کنار یک ماسک افریقایی بگذارید و هر دو چون اصیل هستند، در کنار هم جواب می‌دهند. پس باید کارمان را در کنار کسانی ببینیم که تاریخ هنر تأییدشان کرده. با موسیقی یک اعتماد و یک تعمق در من ایجاد می‌شود. چه در یک لیر شوبرت و چه در یک گوشة ابوعطا ساختمانی را می‌شنوم که با آنچه در نقاشی ام می‌خواهم انجام دهم، هماهنگی دارد و کمک می‌کند. وقتی شور یا ماهور گوش می‌دهم، فکر می‌کنم: چه فرقی هست بین بال گشودن آدم و درهم فرو رفتنش؟!

کلاً، کار از قبل در ذهن تان سازمان می‌یابد یا در لحظه؟ آیا چیزی بداهه مسیر را این سو و آن سو نمی‌کند؟
اصلاً. تقریباً حد توانایی کالبد خودم را می‌شناسم؛ این  که امپرسیونش به سمتی دیگر  رود، نه. کار که آرام آرام پیش می‌رود، هر لحظه اش و هر قطعه اش نسبت به یکدیگر سازماندهی شده و تصاویر ظاهر می‌شوند. البته، دو- سه اِلِمان هست که بیشتر در کارهایم وجود دارد؛ خطوط افقی، که بقیة خطوط را بر اساس آن به وجود می‌آورم. یک بار یکی از دوستان فرنگی، که به دیدن آثار قاجار رفته بود، به من گفت، دقیقاً همان افق را که در نقاشی‌های قاجار دیدم، در کار تو می‌بینم، این که اسلوب کار روی یک خط افقی است و نوعی هم سلیقگی بین کار تو و آن کارهاست. جالب بود که یک دوست فرنگی چنین چیزی را در کارهایم دیده بود.

فعالیت ‘گروه 5’ چند سال طول کشید؟ چرا این پنج نفر؟
دو- سه سالی بیشتر همدل نبودیم. این که چرا محدود شد به این پنج نفر؛ خیلی راحت بود؛ می‌دیدم این  همکاران محدود، به کار خود و ابراز هنر خودشان، علاقة شدیدی داشتند، در حالی که هر کسی نگرش خود را داشت. من این تپش را در همه می‌دیدم؛ این  که ما باید کاری کنیم و خجالت نکشیم اگر در موزه ای که کار پیکاسو و ماتیس آنجاست، بتواند نمایش داده شود. سی- چهل سال گذشته و حالا می‌بینم چه قدر آن زمان درست می‌دیدیم. این  که حالا هر کدام مان جوری نگاه می‌کند، به دلیل استقلال فردی است؛ هر کسی خودِ تنهای خودش را دارد؛ البته، من به سهراب نزدیک تر بودم، هرچند محصص خیلی آدم باسوادی بود؛ اهل شعر، نوشتن و تئاتر بود. احترامی‌که برای زنده رودی و بخصوص تناولی قائل بودم، همان اندازه بود که به محصص داشتم، ولی بین من و سهراب همدلی بیشتری  بود.

خاطره ای از آن روزها در ذهن دارید که مایل باشید برای مان تعریف کنید؟
خاطرة خاصی که ... مثلاً برای شرکت در نمایشگاه ‘جشن هنر شیراز’ بعضی موافق بودیم و برخی مخالف. رأی می‌گرفتیم و سر هم دادوبیداد می‌کردیم یا مثلاً از نظر مادی اگر کسی کاری می‌فروخت، باید پنج یا ده در صد به صندوق ‘گروه 5’ می‌داد. نظرمان این بود که پنج نفر دیگر هم، گروه دیگری ایجاد کند. اگر چند نفر دیگر هم می‌آمدند و یک گروه دیگر ایجاد می‌کردند، در آن صورت پایه‌های ایجاد اجتماعات هنری، هر قدر هم محدود، به وجود می‌آمد؛ دوست داشتیم یک ایده ای برای جامعة هنری آینده به شکل سندیکایی وجود داشته باشد.

دربارة گرایش‌های نوگرایانة بعد از آن سال‌ها چه کسانی یا گروهی پیشروتر و فعال تر بودند؟
آن زمان را در موردش زیاد نمی‌دانم؛ چون چند روزی می‌آمدم و می‌رفتم و وقت این‌که به اجتماعات هنری سری بزنم، نداشتم. به طورکلی، می‌دانستم چه خبر است و چه اتفاقاتی دارد می‌افتد. حالا هم که مسافرت می‌کنم؛ چون وقتم تنگ است، جستجوگری ام جور دیگری است. در آن زمان، در سفرهایی که برای گرفتن سفارش کار به ایران می‌آمدم، جز با همان چند نفر با بقیة همکارانم، که الآن کارشان پول ساز هم شده، موقعیت دیدار نداشتم. عصار را هم می‌دیدم و یکتایی را، که او هم گاهی به ایران می‌آمد. جز اینها، که از کارهای شان آگاه بودم، موقعیت برای شناخت دیگر همکارانم کمتر بود و زیاد کسی را نمی‌شناختم. هیچ وقت پیلارام را ندیدم؛ البته، می‌گفتند پسر خوبی است. ولی فکر نمی‌کنم، اگر هم می‌دیدم، هیچ برخوردی پیش می‌آمد. سیستم آنها به ما نمی‌خورد. کلاً، با بعضی از نقاشان، که تپش‌هایی همسان داشتیم، ارتباط داشتم. مثلاً ناصر عصار، که الآن مریض است، آدم خیلی باشعوری بود و شعرشناس و دو- سه زبان خارجی می‌دانست.

هفتة پیش به نقل از خبرگزاری‌ها خبر مرمت سقف تالار وحدت را خواندم. دربارة این کارتان کمی برای‌مان بگویید؛ سفارش چه نهادی بود و در چه زمانی؟
درست یادم نیست چه زمانی بود، جشن‌های دوهزاروپانصدساله یا تاجگذاری. در تالار رودکی یک تالار اٌپرا می‌خواستند بسازند. این کار سفارش اداره فرهنگ وهنر بود. در آن موقع یکی اداره فرهنگ وهنر بود و یکی رادیووتلویزیون، که به هنرمندان سفارش کار می‌دادند. حتا پارسال که آمده بودم، دوست داشتم از آن عکس بگیرم. برایم مهم است، و عکس را هم گرفتم. به همکار دیگری که او را نمی‌شناسم، دستور سانسور پرسوناژ‌ها را داده بودند. شخصاً هیچ اعتراضی به این قضیه ندارم. از این اتفاقات در تاریخ هنر زیاد افتاده. حتا برای کار میکلانژ و جیوتو. این بار به من تلفن کردند. برایم خوشایند بود که یکی برای این کار دلسوزی می‌کند. از این احترامی ‌که برای فرهنگ خودشان دارند، خوشحال شدم. قبول کردم؛ تحت شرایطی با سلیقه خودم آن را به روز و مرمت کنم.

در آخر؛ آیا توصیه ای برای هنرمندان جوان دارید؟
تنها توصیه ام این است: با سروصداهایی که راه افتاده، ایده آل اصلی را فراموش نکنند.
 
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

جدیدترین مقالات

◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ عقیم سازی
◄ جوش در سگ ها
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ کتامین
◄ كتاب(7)
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ فيبر ها
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ گربه های ناز نازی
◄ German Shorthaired Pointer
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ فصل چهارم
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ British Shorthairs
◄ ماهي و ماهي خور
◄ شباهت حيوانات
◄ بستنی قهوه گربه
◄ Dog Fashion
◄ دکتر هومن و جراید
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ معرفی دکتر شیری
◄ iهیولا ها
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ Metynnis Fasciatus
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ دراگون – Dragon
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ تغذیه ایگوانا
◄ قیمت روز خودرو
◄ سگ پیتبول
◄ شی هوا هوا
◄ Belgian Sheepdog
◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ غدای بچه گربه
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ سگ در ایران باستان
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ Z
◄ بیضه ها
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ "وگانیسم"
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ یوزپلنگ
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ حیوانات در برف
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ Redbone Coonhound
◄ Chinook
dram film izle