کاهلو در سن شش سالگی دچار فلج اطفال شد که پای راست او نازک تر از پای چپش بود. به همین او دامن های بلند و رنگی می پوشید. پس از مدّتی تشخیص داده شد که....
هر فردی که به موفقیت دست یابد، کار فوق العاده ای انجام داده است- امّا ارزش این موفقیت زمانی بیشتر می شود که فردی معلول چنین کاری را انجام دهد. در ادامه به برخی از این افراد فوق العاده اشاره می کنیم.
ونسان ون گوگ
30 مارس 1853- 29 جولای 1890
معلولیت: بیماری روانی
ونسان ون گوگ، نقاشی هلندی بود و به عنوان یکی از بزرگ ترین نقاشانی محسوب می شود که جهان تا کنون به خود دیده است. نقاشی های او به طرزی فوق العاده، به پایه گذاری هنر مدرن کمک نمود. او در دوره کار خود به عنوان نقاش، 900 نقاشی و 1100 طراحی انجام داد. برخی از نقاشی های او امروز، در میان گران ترین آثار هنری قرار دارد. تابلوی Irises او 53.9 میلیون دلار فروش رفت و تابلوی دکتر گاچیت 82.5 میلیون دلار خریداری شد. ونسان ون گوگ، از افسردگی رنج می برد، و در سال 1889 در یک بیمارستان روانی پذیرش شد. افسردگی او با گذشت زمان تشدید شد و سبب شد تا او در 27 جولای سال 1890 میلادی و در سن 37 سالگی، به سینه خود شلیک کرده و خودکشی نماید. او دو روز بعد فوت کرد. آخرین کلمات او، "غم و غصه برای همیشه باقی خواهد ماند".
لودویگ ون بتهوون
1827-1770
معلولیت: ناشنوا
بتهوون، به طور گسترده ای به عنوان یکی از بزرگ ترین موسیقیدانان در تاریخ محسوب می شود. او اولین اجرای خود را به عنوان یک پیانیست، در سن هشت سالگی انجام داد. او در وین و تحت هدایت موتزارت تربیت شد. بتهوون در اواسط دهه سوم زندگی خویش به عنوان یک پیانیست مشهور شد و به خاطر بداهه درخشان و غیر قابل پیش بینی اش معروف بود. در سال 1796، بتهوون شروع به از دست دادن شنوایی خویش کرد. با وجود بیماری، او خود را غرق کارش نمود و برخی از بهترین کارهای موسیقی را به جهان تقدیم کرد. بهترین کارهای بتهوون، در میان بهترین کارهای موسیقی در این نوع قرار دارند: سمفونی نهم، کنسرت پیانو پنجم، کنسرت ویولون، کوارتیت آخر و میسی سولومونیست. او با وجود آنکه برای بیش از 25 سال ناشنوا بود، توانست به اوج موفقیت برسد.
فریدا کالو
6 جولای 1907- 13 جولای 1954
معلولیت: فلج اطفال
فریدا کالو، یک نقاش برجسته مکزیکی است که نقاشی های جالب توجهی را خلق کرده است. اغلب آنها پرتره هایی از خود اوست که انعکاس دهنده درد و غصه هایش می باشند. او با استفاده از رنگ های با طراوت و پُر جنب و جوش نقاشی می کرد که منعکس کننده فرهنگ های مختلف کشور مکزیک می باشد. او اوّلین هنرمند مکزیکی قرن بیستم به شمار می آید که کارهایش توسط یک موزه بین المللی خریداری شده است. کالو در سن شش سالگی دچار فلج اطفال شد که پای راست او نازک تر از پای چپش بود. به همین او دامن های بلند و رنگی می پوشید. پس از مدّتی تشخیص داده شد که او دچار بیماری اسپیدا بیفیدا نیز هست. این یک بیماری مادرزادی است که رشد ستون فقرات و پاها را تحت تاثیر قرار می دهد. اگرچه او از این آسیب ها نجات یافت و بهبود پیدا کرد، و سرانجام توانست بار دیگر راه برود، امّا در تمام عمرش از درد شدید رنج می برد. این درد گاهی اوقات آنقدر شدید بود که او را مجبور می کرد تا چند ماه در بیمارستان بستری شود.
کریستی براون
5 ژوئن 1932- 7 سپتامبر 1981
معلولیت: فلج مغزی
کریستی براون، یک نویسنده، نقاش، و شاعر ایرلندی بود که از فلج مغزی شدید رنج می برد. او در کروملین شهر دوبلین، و در یک خانواده کاتولیک به دنیا آمد؛ او یکی از 13 کودک زنده این خانواده بود (از 22 کودکی که متولد شدند). تشخیص داده شد که او مبتلا به فلج مغزی است و برای سالها نه می توانست حرکت کند و نه حرف بزند. پزشکان او را از لحاظ عقلی نیز معلول تشخیص دادند. با این وجود، مادر او تلاش کرد تا با او صحبت کند، کار کند، و به او آموزش دهد. روزی او با پای چپ خود، تکه گچی از خواهر خود می رباید تا علامتی را بر روی یک تخته سنگ بکشد. در حدود پنج سالگی، تنها پای چپ او به خواسته هایش جواب می داد. او با این پا توانست برای اوّلین بار با دیگران ارتباط برقرار نماید. او به خاطر نگارش زندگی نامه خویش با نام "پای چپ من" معروف است. که بعدها فیلمی با همین نام برنده جایزه اسکار شد. منتقد ایرلند تایمز درباره این کتاب می گوید: "مهمترین رُمان ایرلندی از زمان اویلیس محسوب می شود". مانند جویس، براون نیز از تکنیک جریان آگاهی استفاده می کند و فرهنگ دوبلین را با استفاده از شوخی، زبان، و توصیف منحصر به فرد از شخصیت معرفی می نماید.
ژان دومینیک باوبی
23 آوریل 1953- 9 مارس 1997
معلولیت: سندروم قفل شده
ژان دو یک روزنامه نگار، نویسنده، و سردبیر مجله مُد ایلی بود. در سال 1995، او دچار حمله قلبی شدیدی شد که سبب شد تا 20 روز را در کُما به سر ببرد. پس از اینکه از کُما خارج شد، دچار اختلال عصبی نادری به نام سندروم قفل شده شد. سندرومی که بیمار از لحاظ روحی کاملا سالم می باشد، اما جسما از سر تا پا فلج بود. در رابطه با ژان دو، او تنها می توانست پلک چشم چپش را حرکت دهد. با وجود چنین شرایطی، او کتاب ناقوس غواصی و پروانه را با پلک زدن نوشت؛ شخصی در کنار او آرام و با صبوری حروف را به ترتیب برایش می نوشت. باوبی مجبور بود تمام کتاب را در ذهنش ویرایش کند و سپس حرف به حرف برای ویراستار بگوید. کتاب او در هفت مارس سال 1997 در فرانسه به چاپ رسید. باوبی، دو روز پس از چاپ کتابش از دنیا رفت.
هلن کلر
27 ژوئن 1880- 1 ژوئن 1968
معلولیت: نابینا و ناشنوا
هِلِن آدامز کِلِر، نویسنده، فعّال سیاسی، و سخنران آمریکایی بود. او اوّلین شخص نابینا و ناشنوا بود که لیسانس علوم انسانی گرفت. این داستان که چگونه معلم کِلِر، آنی سالیوان، او را از انزوا رهایی بخشید و از بی زبانی نجات داد، داستان ارتباط او با جامعه و شکوفا شدنش است. سالیوان به هلن یاد داد تا با هجی کلمات بر روی دستانش، با دیگران ارتباط برقرار نماید. با دادن عروسکی به عنوان هدیه، کلمه عروسک را به او یاد داد. کِلِر به عنوان یک نویسنده پُرکار، به مکان های مختلف سفر نمود و بر علیه جنگ صحبت کرد. او برای حق رای زنان، حقوق کارگران، سوسیالیسم، و همچنین علل مترقی دیگر مبارزه نمود. در سال 1920، او کمک نمود تا اتحادیه آزادی های مدنی ایالات متحده آمریکا (ACLU) تاسیس گردد. او همراه با سالیوان به 39 کشور سفر نمود؛ چندین بار به ژاپن رفت و سبب شد تا مردم ژاپن به او علاقه مند شوند. کِلِر با تمام رئیس جمهورهای ایالات متحده آمریکا از گیراوِر کیلیولند گرفته تا لیندون ملاقات داشت. کِلِر با بسیاری از چهره های مشهور دوست بود؛ از جمله الکساندر گراهام بِل، چارلی چاپلین، و مارک تواین.