هر روز خبرهایی از حذف یا مرگ و میر بسیاری از گونه های جانوری و گیاهی به گوش می رسد اما شاید شنیدن به خطر افتادن زیستگاه پرنده ای همچون دارکوب تاثیر چندانی بر زندگی ما نداشته باشد. با این حال دارکوب ها جزء آن دسته از موجوداتی هستند که با حذفشان گونه های دیگر به خطر می افتند و با سرعت بیشتری حذف می شوند. خانواده دارکوب ها شاخص های زیستی خوبی برای سنجش سلامت در محیط و معیار مناسبی برای سنجیدن تنوع زیستی هستند چراکه حضورشان نیازهای بسیاری از گونه های دیگر را برآورده می کند و فعالیتشان نشان از مناسب بودن وضعیت اکوسیستم و سلامت سایر گونه های موجود دارد.
به همین دلیل این گونه¬ها را اصطلاحاً «سنگ سرطاق» یا keystone می نامند چراکه هر گونه اقدامات مدیریتی جهت حفاظت آنها بر سلامت کل زنجیره های دیگر تاثیر مثبت دارد.
یکی از انواع دارکوب ها، «دارکوب سیاه» (Dryocopus martius) است که در بسیاری از کشورهای اروپایی به صورت گسترده وجود دارد؛ ولی در نوار سرسبز شمال ایران جزء گونه های کمیاب محسوب می شود. چون هر ساله با کاهش کمی و کیفی جنگل ها مواجه هستیم و مقادیر قابل توجهی از جنگل های هیرکانی به دلایل طبیعی و یا انسانی از بین می روند، درحالی که میزان توسعه واحیاء این منابع در مقابل تخریب آن ناچیز است.
این گونه در جنگل های بالغ زندگی می کند. وجود درختان با سن و قطر بالا، غنی از درختان خشک و وجود پوشش بوته ای کم به دلیل انبوه بودن تاج پوشش علایمی هستند که نشان دهنده بالغ بودن یک جنگل هستند. دارکوب سیاه نیز تنها دارکوبی است که بر تنه درختان سوراخ هایی ایجاد می کند که سایر پرندگان حفره زی نیز قادر به استفاده از آن هستند.
ورود دام به جنگل؛ خروج دارکوب سیاه
طبق تحقیقاتی که اخیراً توسط دانشگاه تهران در جنگل «خیرود کنار» (در نزدیکی نوشهر- استان مازندران) صورت گرفته است، مناطق حاشیه ای جنگل که مورد نفوذ انسانها، دام ها و برداشت های شخصی بوده خالی از این گونه است.
علاوه بر این، تحقیقات نشان داده است که این گونه به تراکم درختان حساس است؛ مخصوصا درختانی قطور با قطر بیش از ۶۰ سانتیمتر. اما این درختان معمولا در طرح های بهره برداری از جنگل قطع و حذف می شوند و به این صورت از تراکم درختان کاسته می شود.
گونه های درختی نظیر راش، نراد و صنوبر با داشتن تنه ای با قطر بیشتر از ۳۰ سانتیمتر برای لانه گزینی و غذایابی دارکوب سیاه بسیار مناسب هستند.
خشکه داران؛ محل تغذیه و لانه گزینی گونه ها
یکی از عواملی که اخیرا بسیار مورد توجه محققان در محیط های جنگلی قرار گرفته است، درختان خشک موجود در آن محیط است که نه تنها مرده و ناکارآمد نیستند بلکه حیات بسیاری از موجودات به آنها بستگی دارد.
درختان خشک جنگل «خشکه دار» نامیده می شوند که برای حفظ سلامتی و یکپارچگی اکوسیستم جنگل و نیز حفظ تنوع زیستی موجود بسیار مفید و حائز اهمیت هستند؛ چراکه حشرات موجود در آنها غذای مناسبی برای جانوران است. علاوه بر این، خشکه داران برای لانه گزینی نیز بسیار مناسب هستند.
خشکه داران به دو شکل در طبیعت یافت می شوند؛ «خشکه دار افتاده» که همان درختان افتاده در کف جنگل هستند و «خشکه دار سرپا» که به درختان خشکی می گویند که اصولا بدون شاخ و برگ و خشکیده هستند ولی به صورت ایستاده در جنگل باقی مانده اند.
این درختان را می توان از لحاظ کیفیت و پوسیدگی در سطوح مختلف طبقه بندی کرد؛ از درختانی که به تازگی خشک شده اند تا درختانی که از شدت پوسیدگی دارای تنه بسیار نرم و ترد هستند. جالب توجه است که خشکه داران در سطوح مختلف پوسیدگی میزبان جانداران مختلف هستند.
خشکه دار ایستاده جوان با قطر زیاد که هنوز علائمی از حیات قبلی خود را دارد و پوسته بیرونی سختی دارند برای دارکوب سیاه با منقاری محکم مناسبند.
شاید دانستن نیازهای گونه هایی همچون دارکوب سیاه که با حضور خود، سلامت گونه های دیگر را تضمین می کنند برای مدیران اکوسیستم های طبیعی و برنامه ریزان اهمیت بالایی داشته باشد؛ چراکه بررسی و حفاظت از آنها معیار بسیار مناسبی برای سنجش کیفیت محیط است و علاوه بر آن تاثیر فعالیت های انسانی بر محیط را نیز نشان می دهد.