لپتوسپيروز بيماري بازپديد و اهميت آن در ايران
خلاصه:
لپتوسپيروز يكي از گسترش يافته ترين بيماريهاي مشترك بين انسان و حيوانات است. اين بيماري از حدود نيم قرن پيش در كشور ما شناسايي شده و تا كنون گزارشات مختلفي از وقوع آن در انواع حيوانات اهلي منتشر شده است. بررسيهاي انجام شده در جمعيت انساني بويژه در استانهاي شمالي كشور نيز حاكي از افزايش شيوع آن در فصول بهار و پاييز در ميان كشاورزان و دامداران است. از طرفي گرمای ناشی از اثرات گلخانه ای طی سالهای آینده و بدنبال آن ذوب یخ های قطبی و روانه شدن صدها کوه یخ از قطب به سوی قاره ها باعث زیر آب رفتن قسمتهایی از زمین خواهد شد، که این موضوع بر اهمیت این بیماری در سالهای آینده می افزاید. در برخي منابع از لپتوسپيروز به عنوان يك بيماري بازپديد ياد شده است. در ايران مطالعات متعددي كه در دهه اخير انجام شده بيانگر افزايش شيوع اين بيماري و افزايش تنوع سروتيپهاي موجود در كشور ما از 8 سروتيپ به 12 سروتيپ است. جهره باليني اين بيماري آنقدر متغير است كه هرگز نميتوان تنها بر پايه علائم و نشانيهاي بيماري، آن را تشخيص داد. به همين دليل تشخيص بيشتر بر پايه اعتماد به آزمايشگاه در نشان دادن و مشاهده عامل بيماري و دقت روشهاي آزمايشگاهي استوار است. در مجموع لپتوسپيروز در دامها هر ساله خسارات سنگيني از طريق سقط جنين، ورم پستان و كاهش توليد شير و تلفات به سرمايه دامي كشورمان وارد ميكند. هدف از مقاله حاضر نگاهي جديد به بيماري لپتوسپيروز در ايران و معرفي دقيقتر آن به علاقمندان مي باشد.
مقدمه:
لپتوسپيروز يكي از گسترش يافته ترين بيماريهاي مشترك بين انسان و حيوانات است. در گزارشات مرکز بین المللی تغییرات آب و هوا (IPCC) در سال 2001، آمده است، که گرمای ناشی از اثرات گلخانه ای - خطری که چندین سال است پیرامون آن هشدار داده می شود، سرانجام به آستانه انفجار خود نزدیک می شود و طی سالهای آینده، گرمای کره زمین به دلیل تغییرات دی اکسید کربن جو، افزایش یافته و ذوب یخ های قطبی و روانه شدن صدها کوه یخ از قطب به سوی قاره ها باعث زیر آب رفتن قسمتهایی از زمین خواهد شد، که این موضوع بر اهمیت این بیماری در سالهای آینده می افزاید.
در ايران مطالعات متعددي كه در دهه اخير انجام شده بيانگر افزايش شيوع اين بيماري و افزايش تنوع سروتيپهاي موجود در كشور ما از 8 سروتيپ به 12 سروتيپ است. از طرفي چهره باليني اين بيماري آنقدر متغير است كه هرگز نمي توان تنها بر پايه علائم و نشانيهاي بيماري، آن را تشخيص داد. به همين دليل تشخيص بيشتر بر پايه اعتماد به آزمايشگاه در نشان دادن و مشاهده عامل بيماري و دقت روشهاي سرولوژيكي استوار است.
جنس لپتوسپيرا شامل دو گونه است : 1) لپتوسپيرا اينتروگان (بيماريزا)، 2) لپتوسپيرا بيفلكسا (غير بيماريزا) .
هر كدام از اين دو گونه داراي تعداد زيادي تيپهاي سرولوژيكي ميباشند كه به سروگروپ معروف هستند. در حال حاضر 230 سروواريته شناخته شده وجود دارد. هنگامي كه سروگروپ يك ارگانيسم جدا شده مشخص شد، ارگانيسم را با آنتي سرمهاي اختصاصي سروواريته هاي آن سروگروپ مورد آزمايش قرار ميدهند، تا مشخص نمايند به كدام يك بيشتر نزديك است. سپس براي تشخيص و تفكيك ارگانيسم جدا شده، آن را با آنتي سرمهاي اختصاصي سروواريته با آزمايش جذب آگلوتيناسيون متقاطع (CAA) مورد آزمايش قرار ميدهند.
لپتوسپيرا اينتروگان براي انسان و دام بيماريزا است ،در حاليكه سويه هاي لپتوسپيرا بيفلكس غير بيماريزا و ساپروفيت بوده و معمولا در آبها و باتلاق ها وجود دارند. از نظر لغوی، در زبان لاتین، Lepto به معنای باریک و ظریف و Spira به معنای مارپیچ است. لپتوسپیرا، اسپیروکتی شدیدا مارپیچ، با ابعاد µm 0.1 × µm 0.1 × µm 20 است، به همین دلیل از ریز ترین فیلترها -0.22 µm - که جهت استریل کردن محیط کشت در آزمایشگاه به کار می روند، نیز عبور می کند. این باکتری، بسیار متحرک و انعطاف پذیر است. در محیط مایع، یک یا هر دو انتهای باکتری برگشته و قلاب مانند است (نمودار 1و2 و 19).
عفونتهاي لپتوسپيرايي معمولا در اثر تماس غيرمستقيم انسان يا دام با آب، خاك يا غذاي آلوده شده توسط ادرار آلوده تعداد زيادي از حيوانات وحشي يا اهلي حامل (Carrier) حاصل ميشود. همچنين در اثر تماس مستقيم با ادرار يا بافتهاي حيوانات مبتلا، بيماري منتقل ميشود. اجرام بيماريزاي لپتوسپيرا از طريق زخم يا خراشهاي ايجاد شده برروي پوست بدن، سطوح مخاطي، بافت ملتحمه چشم، تنفس قطرات ريز و معلق (آئروسل) مايعاتي كه واجد اجرام لپتوسپيرا هستند وارد بدن ميشوند. اجرام لپتوسپيرا بلافاصله وارد جريان خون شده و شروع به تزايد ميكنند و بدينصورت مرحله حضور اجرام لپتوسپيرايي در خون (Leptospiremia) كه 7 تا 10 روز پس از شروع بيماري ادامه مي يابد فرا ميرسد.
در طي اين مرحله از بيماري اجرام لپتوسپيرايي را به آساني ميتوان از خون جدا نمود. 10 روز پس از شروع بيماري و زماني كه سيستم دفاعي بدن شروع به توليد پادتن برعليه بيماري مي كند، اجرام لپتوسپيرايي در لوله هاي كليوي جايگزين شده و در صورت عدم درمان تا ماهها از طريق ادرار دفع ميشوند (Leptospiruria) . در طي اين مرحله ميتوان اجرام لپتوسپيرايي را از ادرار يا بافت كليه (حيوانات تلف شده) جدا نمود (19).
تاريخچه بيماري:
لپتوسپيروز براي اولين بار در سال 1886 توسط دانشمندي به نام وايل (Adolf Weil) شناسايي و تعريف شد. از آن پس تا كنون در بسياري از كشورهاي جهان مطالعات گسترده اي صورت گرفته كه بيانگر انتشار جهاني آن مي باشد.
اولين مطالعه گسترده اي كه در ايران در مورد لپتوسپيروز صورت گرفته مربوط به سال 1336 ميباشد كه در طي آن دكتر مقامي و همكاران در موسسه سرم سازي رازي نمونه هاي سرمي گاو، گوسفند و شتر را با آزمايش MAT مورد بررسي قرار دادند كه نتايج آن بيانگر 31% آلودگي گاوان و 17% آلودگي گوسفندان به سروتيپهاي گريپوتيفوزا، پومونا، هيوس و ايكتروهموراژيه بود (1 و2).
در بررسي ديگري در سال 1356 دكتر مقامي نشان داد كه 6/24 درصد ماده گاوها در اطراف تهران داراي تيتر سرمي مثبت بر عليه يكي از سروتيپ هاي لپتوسپيرا بودند كه 6/21 درصد آن ناشي از سروتيپ بورينكانا بود(2و3). در بررسيهاي جديدتري كه در طي سالهاي 1381 تا 1385 در آزمايشگاه تحقيقاتي لپتوسپيروز دانشگاه تهران بر روي نمونه هاي ارسالي از استانهاي تهران، گيلان، مازندران، آذربايجان، خراسان، خوزستان، چهارمحال و بختياري، اصفهان، كردستان و بوشهر صورت گرفته نشان مي دهد كه ميزان شيوع سرولوژيك بيماري هم در انسان و هم در دامها بين 25 تا 42 % مي باشد (4و 5 و9 و 11و 15و 18). نتايج اين بررسيها همچنين نشان مي دهد كه سروتيپ كانيكولا كه زماني تصور مي شد ميزبان اصلي آن سگ مي باشد، ميزان شيوع سرولوژيك آن در انسان و حيوانات اهلي برخي از استانهاي كشور در حال افزايش است (9و 16 و 17). تا کنون نامهای مختلفی از قبیل: سندرم ویل، تب پائیزی، تب کانیکولا، تب باتلاق و تب مزرعه به این بیماری اطلاق شده است. لپتوسپیروز انساني در نواحی ساحلی و جلگه ای شمال کشور ما به نام تب بيجار ( تب شالیزار) به عنوان يكي از بيماريهاي شايع در فصل شاليكاري شناخته مي شود.
شرايط وقوع بيماري:
شرايط مساعد محيطي كه سبب بقا و انتشار لپتوسپيروز مي گردد عبارتند از: بارندگي و سيلاب ها، pH مناسب آب و خاك (pH نزديك به 7 يا كمي قليايي)، وجود آبهاي راكد و يا باتلاقي، افزايش جمعيت جوندگان ( انواع موش) ، خرگوش، خفاش، و نيز گوشتخواران اهلي و وحشي ( سگ روباه گرگ و ...). باكتري لپتوسپيرا مي تواند از طريق خراشهاي ريز پوست و يا از محلهايي كه پوست زخمي شده و نيز از طريق مخاطات سالم (مخاط لب، دهان، بيني و چشم) وارد بدن شود. شنا در آبهاي راكد و آلوده به ادرار حيوانات مبتلا و كار در شاليزار هاي برنج كه محل عبور حيوانات وحشي و جوندگان مي باشد و يا تماس با حيوانات مبتلا امكان آلودگي انسان را افزايش مي دهد (19).
منشا آلودگي:
ادرار دام آلوده و یا حاملین سالم که خاک، مرتع، آب آشامیدنی و غذای سایر دامها را آلوده می کند، منبع اصلی عفونت می باشد. در موارد آلودگی رحمی، عفونت می تواند از طریق جنین سقط شده و ترشحات رحمی آلوده انتشار یابد (5). در آلودگی های طبیعی، باکتری را می توان تا 142 روز پس از درگیری در رحم آبستن یا غیر آبستن، تا 8 روز پس از سقط، در ترشحات رحمی، تا 3 ماه بعد از آلودگی، در لوله های تخم بر دام درگیر و بالاخره بین 10 تا 215 روز پس از عفونت، در ادرار دام آلوده جستجو کرد. البته در مطالعه ای تجربی تا 542 روز پس از ایجاد عفونت تجربی در گاو، لپتوسپیرا از ادرار دام آلوده جداسازي شده است. نوزاد آلوده زنده متولد شده، می تواند تا هفته ها پس از تولد لپتوسپیرا را از خود دفع نماید. اسپرم گاو نر آلوده نیز می تواند باعث انتشار عفونت از طریق مقاربت طبیعی یا تلقیح مصنوعی شود (19)
نشانه هاي بيماري در دامها:
در بسياري از منابع علمي از نشانه هاي باليني مختلفي مانند: تب، زردي، هموگلوبينوري (خون شاش)، سقط جنين، ورم پستان و تغيير رنگ شير و يا چشم درد متناوب در اسبها به عنوان نشانه هاي شاخص لپتوسپيروز نام برده شده است. با اين وجود بايد تاكيد نمود كه بيش از 80% موارد بيماري در دامها بصورت تحت باليني يا فرم پنهان بروز مي كند، اين بدين معني است كه دامهاي مذكور با وجود آنكه خود ظاهرا علائمي از بيماري را نشان نمي دهند، اما منبع مهمي براي آلودگي ساير دامها، محيط زيست و نيز انسانهاي در تماس با آنها مي باشند (19). به منظور سهولت در تفكيك اشكال مختلف بيماري در دامها، اشكال مختلف باليني بيماري در حيوانات اهلي در جدول زير ارائه مي شود.
نام ميزبان سندرم بيمار
گاو تحت باليني بايا بدون لپتوسپيروري
سندرم كاهش شير با يا بدون ساير علائم (اغلب هارجو)
سقط جنين و مرگ نوزادان: طوفان سقط (پومونا)
سقط جنين انفرادي (هارجو)
نازائي (اغلب هارجو)
هموگلوبينوري، يرقان و تب در گوسالهها
گوسفند عمدتاً عفونتهاي تحت باليني با ليپتوسپيروري
بندرت لپتوسپيروز حاد با افسردگي، تنگي نفس، هموگلوبينوري،
كم خوني و تلفات بالا در برهها: اغلب پومونا
اسب چشم درد متناوب
بندرت سقط جنين
بندرت تب، بياشتهائي، افسردگي و يرقان
سگ تحت باليني با ليپتوسپيروي: اغلب كانيكولا
بيماري حاد هموراژيك (اغلب ايكتروهموراژيه)
شكل يرقاني كه كمتر حاد است (كانيكولا يا ايكتروهموراژيه)
شكل اورمي (اغلب كانيكولا)
لپتوسپيروز در انسان:
اين علايم شديداً متغيرند. بيماري عموماً در يكي از چهار شكل زير رخ مي دهد: (1) بيماري ملايمي شبيه آنفولانزا، (2) سندرم weil كه يرقان، نارسايي كليوي، هموراژ، ميوكارديت همراه با آرتيمي مشخص مي شود. (3)منژيت/ مننگوآنسفاليت (4) خونريزي ريوي همراه با نارسايي تنفسي. بعلت حضور علايم متغير و غير اختصاصي. تشخيص باليني مشكل است. اشتباه شدن با ساير بيماري ها مثل دنگ و سايرتب هاي هموارژيك، معمول است. با پيشرفت بيماري، علايم نيز باهم تداخل مي يابند.
اين بيماري در انسان در افرادي كه داراي مشاغل خاص (كار در مزارع برنج، نيشكر، دامپزشكان، كار در آزمايشگاه، كاركنان كشتارگاهها و دامپروران ) هستند بيشتر ديده شده است. هر چند درمان به موقع بيماري بسيار موفقيت آميز است اما مشكل اصلي در تشخيص به موقع و عدم اشتباه آن با بيماريهاي مشابه است. به همين دليل در بعضي از منابع اين بيماري به عنوان يك بيماري چند چهره شناخته مي شود. نشانه هاي بيماري در برخي موارد مشابه آنفلوآنزا بوده و ممكن است در تشخيص هاي اوليه با آنفلوآنزا اشتباه شود. در صورت ورود باكتري به بدن و پس از طي دوره كمون (اختفاً) 7 تا 13 روزه در مرحله اول بيماري نشانه هاي زير ظاهر مي شود: تب و لرز، دردعضلاني بخصوص در ناحيه عضلات ران و كمر، سرفه و درد در ناحيه سينه، يرقان، تورم و پرخوني غشاً ملتحمه چشم به صورت دو طرفي، درد مفاصل، ترس از نور، جوشهاي قرمز پوستي، بي اشتهايي، تهوع و استفراغ، گاهي اسهال، مننژيت آسپتيك و در زنان حامله خطر از بين رفتن جنين و سقط وجود دارد. البته بسته به سروتيپ عامل بيماري ممكن است يك يا تعدادي از نشانه هاي فوق ظاهر شود. بعد از طي مرحله اول بيماري (4 تا 9 روز) با ظهور پادتن ها لپتوسپيراها از خون محو شده و در كليه ها متمركز شده و بطور متناوب از طريق ادرار دفع ميشوند. اين مرحله مي تواند ماهها ادامه يابد (11 و 12 و15).
روشهاي مبارزه با لپتوسپيروز:
با توجه به نحوه انتشار و بقا باكتري لپتوسپيرا در محيط، براي مبارزه با اين بيماري اقدامات زير همزمان با درمان بيماران، بسيار مؤثر خواهد بود: خشكاندن باتلاقها و بركه ها، مبارزه با جوندگان و گوشتخوران وحشي در محدوده زندگي انسانها و حيوانات اهلي، شناسايي و درمان دامهاي مبتلا و حامل، واكسناسيون حيوانات اهلي در مناطق آلوده، افزايش سطح آگاهي عمومي بويژه افرادي كه از نظر شغلي در معرض خطر ابتلاً به بيماري قرار دارند.
روشهاي آزمايشگاهي تشخيص بيماري :
همانگونه كه در مقدمه اشاره شد، مشكل اصلي در اين بيماري دسترسي دامپزشكان و پزشكان به آزمايشگاه تخصصي مي باشد. با توجه به هزينه هاي سنگين تهيه محيط كشت و مشكلات مربوط نگهداري باكتري، آزمايشگاههاي بخش خصوصي امكانات كافي در امر تشخيص بيماري را ندارند. لذا در ايران دو مركز در زمينه تشخيص و تحقيق در خصوص اين بيماري فعال هستند كه يكي موسسه تحقيقات سرم و واكسن رازي و ديگري آزمايشگاه تحقيقاتي لپتوسپيروز مي باشد. در هر صورت با توجه به امكانات موجود از تكنيكهاي مختلفي براي تشخيص بيماري مي توان بهره گرفت. آزمايش آگلوتيناسيون ميكروسكپي (Microscopic Agglutination Test ) بر روي لام، كشت نمونه هاي مرضي (خون يا ادرار) در محيط كشت اختصاصي، روش اليزا ELISA ، جستجوي DNA باكتري در نمونه ها با آزمايش PCR ، آزمايش پادتنهاي درخشان (IFA) Indirect Flurscent Antibody، آزمايش مستقيم نمونه هاي مرضي به كمك ميكروسكپ زمينه تاريك و تزريق به حيوانات آزمايشگاهي (19).
خوشبختانه از سال 1378 كه آزمايشگاه تحقيقاتي و تشخيص لپتوسپيروز در دانشكده دامپزشكي دانشگاه تهران راه اندازي شده، علاوه بر انجام دهها طرح پژوهشي مربوط به مناطق مختلف كشور، امكانات لازم جهت استفاده از روشهاي استاندارد آزمايشگاهي و نيز استفاده از تكنيكهاي جديد فوق الذكر نيز فراهم شده است. جهت كسب اطاعات بيشتر علاقمندان مي توانند به سايت اينترنتي آزمايشگاه Http://leptola.ut.ac.ir مراجعه نمايند.
نتيجه گيري:
با توجه به شرايط پيش رو و پيش بيني تغييرات آب و هوايي، توجه ويژه اي به بيماريهايي كه ميزان شيوع آنها افزايش خواهد يافت با صورت گيرد و در اين راستا مسئولين اجرايي دامپزشكي و پزشكي كشور لازم است آمادگيهاي لازم از قبيل تربيت نيروي متخصص و تجهيز آزمايشگاههاي رفرانس را مد نظر داشته باشند. با توجه به اينكه تشخيص باليني اين بيماري چه در اتسان و چه در دامها معمولا به راحتي امكان پذير نمي باشد، توصيه مي شود در مواجهه با اپيدمي بيماري حتما از كمكهاي آزمايشگاهي استفاده شود تا خسارات اقتصادي و بهداشتي آن به حداقل كاهش يابد. در هر صورت، تشخيص قطعي بيماري مي تواند با نشان دادن عامل بيماري در نمونه هاي مرضي، جداسازي باكتري در محيط كشت، واكنش مثبت سرولوژيك بيمار و يا با نشان دادن بقاياي DNA باكتري در نمونه هاي اخذ شده از مريض استوار گردد. با توجه به مشكلات موجود در تشخيص باليني بيماري، و دفع متناوب باكتري در ادرار، در بسياري از منابع علمي استفاده همزمان از دو يا سه تكنيك براي تشخيص قطعي بيماري و تعيين سويه آلوده كننده توصيه شده است. هدف مقاله حاضر معرفي بهتر لپتوسپيروز به خوانندگان اين مجله بود و در فرصت بعدي مسائل ديگر اين بيماري از قبيل روشهاي تشخيص، درمان، پيشگيري و كنترل بيماري ارائه مورد توجه قرار خواهد گرفت.
منابع:
1- گزارشات بخش انگل شناسي مؤسسه رازي حصارك، سالهاي 1339-1340
2- مقامي، غلامرضا: بررسي نقش لپتوسپيروز در بچه اندازي ماده گاوهاي اطراف تهران، انتشارات سازمان دامپزشكي شماره 20 صفحه 50 تا 60 سال 1359
3- ونديوسفي، جليل- مرادي بيدهندي، سهيلا و اهورايي، پرويز: يافته هاي تازه پيرامون لپتوسپيروز در مؤسسه رازي. پژوهش و سازندگي سال 1373 صفحه 72-75
4- حاجي حاجيكلايي محمد رحيم، مسعود قربانپور نجف آبادي، غلامرضا عبداله پور: بررسي سرو لوژيكي لپتوسپيروز در گاوهاي اهواز، مجله دانشكده دامپزشكي دانشگاه تهران ، دوره 60 شماره 1 (1384): 7-14
5- حسن پور علي، فرتاشوند مجيد، عبداله پور غلامرضا، مقدم غلامعلي، نادعليان محمد قلي، ستاري سعيد: - تعيين ميزان شيوع سرولوژيك آلودگي به لپتوسپيرا در گاوداريهاي شيري اطراف تبريز. پژوهش و سازندگي، شماره 74، بهار 1386 صفحه 67-77
6- سخايي احسان اله، عبداله پور غلامرضا، بلورچي محمود، ستاري تبريزي سعيد: ردیابی لپتوسپیرا با استفاده از تکنیک PCR و جداسازي باکتري از طریق کشت ادرار در گوساله. دومين همايش ملي زيست شناسي سلولي و مولكولي، 9-10 بهمن 1386 ، كرمان، صفحه 53-56
7- عبداله پور غلامرضا: بررسي واكنش سرولوژيك لپتوسپيروز گاوهاي واكسينه شده با واكسن دوگانه هارجو-پومونا. فصل نامه دامپزشك 1377 دوره 1 شماره 4 صفحه 58-63
8- عبداله پور غلامرضا ، محمدعلي راد : بررسي سرواپيدميولوژي لپتوسپيروز در دامها. سمينار زئونوزها، تهران، ديماه 1368 صفحه 134-142.
9- عبداله پور غلامرضا، عبدالمحمد حسني طباطبايي، مليحه رمضاني، سيده طوبي شفيقي و سعيد ستاري تبريزي: بررسي سرواپيدميولوژي لپتوسپيروز در استان گيلان. مجموعه مقالات چهاردمين كنگره دامپزشكي ايران. 2-4 اسفند 1384 صفحه: 217
10- عبداله پور غلامرضا: مطالعه شش روش آزمايشگاهي در تشخيص بيماري لپتوسپيروز. مجموعه مقالات اولين كنگره ميكروب شناسي باليني ايران. شيراز 18-20 ارديبهشت 1386 صفحه: 19
11- هنرمند حميدرضا- سعيداشراقي - محمدرضاخرميزاده- فريبرزمنصور قناعي- محمدصادق فلاح - محمود رضواني- غلامرضا عبداله پور: بررسي انتشار موارد مثبت لپتوسپيروز در استان گيلان به روش اليزا . مجله دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي گيلان – تابستان 1384، دوره چهاردهم شماره 54 صفحه 58-66
12- هنرمند حميدرضا - فريبرزمنصور قناعي- سعيداشراقي - محمدرضاخرميزاده - غلامرضا عبداله پور: همه گيري شناسي لپتوسپيروز در استان گيلان در سال 1382. مجله دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي گرگان – دوره هفتم، شماره 2 (پاييز و زمستان 1384) صفحه 52-56
13- Abdollahpour G; English A W and Taslar I: Isolation of Leptospira interrogans serovar
grippotyphosa from a heifer in New South Wales. Australian Veterinary Journal 1996(73) 3: 109-110
14- Abdollahpour, G., Goli G., Tabatabaei A.M., Mokhber Dezfouli M.R.; A sero-epidemiological staudy of bovine Leptospirosis in Karaj in IRAN. Proceedings of the 23rd World Association for Buiatrics Congress, Canada, Aug, 2004. page 12
15- Ebrahimi, A., Alijani L., Abdollahpour G.; Serological survey of human leptospirosis in tribal areas of Farsan and Koohrang cities. Iranian Journal of Medical Science, Vol 28, No. 2, June 2003. 93-96
16- Haji Hajikolaei M.R., Gorbanpour, M., Gharibi, D. and Abdollahpour, G. (2007): Serologic study on leptospiral infection in sheep in Ahvaz, southwestern Iran. Iranian Journal of Veterinary Research, University of Shiraz, Vol. 8, No. 4, Ser. No. 21, 333-336
17- Haji Hajikolaei M.R., Gorbanpour, M.; Abdollahpour, G.; Seroprevalence of Leptospiral Infection in Bufalo (Bubalus bubalis). Bull Vet Inst Pulawy. (2006) 50(3): 341-344
18- Sakhaee E., Abdollahpour G., Bolourchi M., Hasani Tabatabayi AM and Sattari Tabrizi S. (2007)Serologic and bacteriologic diagnosis of bovine. leptospirosis in Tehran suburb dairy farms. Iranian Journal of Veterinary Research, University of Shiraz, Vol. 8, No. 4, Ser. No. 21, 325-332
19- Abdollahpour G,: Bovine Leptospirosis. PhD Thesis, The University of Sydney, 1996
دكترعبداله پور غلامرضا
دكترغلامرضا عبداله پور
استاديار گروه درمانگاهي دانشكده دامپزشكي دانشگاه تهران
سعيد ستاري تبريزي
كارشناس آزمايشگاه تحقيقاتي لپتوسپيروز ، دانشكده دامپزشكي دانشگاه تهران
سازمان نظام دامپزشكي
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.