همانطور كه مشاهده شد، نظريه آموزش با وجود آنكه قادر به تفسير تواناييهاي شناختي و معرفتي سگها نميباشد، در حال حاضر بهترين روش براي تغيير و پيشبيني رفتار آنها است. در اين فصل به جزئياتي از اين روش آموزشي كه براي توصيف و درمان مشكلات رفتاري مفيد ميباشد، پرداخته خواهد شد. نظريه آموزش در واقع مجموعهاي از نظريات دانشمندان مختلف ميباشد كه در مجموع تفاوت خيلي كمي با هم دارند. در ادامه نكات مشترك اين نظريه كه مورد توافق اكثر روانشناسان ميباشد، توضيح داده خواهد شد.
حيوانات رفتارهاي جديد را به دو روش شرطي كردن كلاسيك و آموزش ابزاري ميآموزند. در آموزش ابزاري حيوان به ازاي دريافت جايزه يا براي فرار از تنبيه به طور داوطلبانه و اختياري پاسخي را انجام ميدهد. براي مثال با استفاده از اين روش موشهاي رات ميآموزند در صورت فشار دادن اهرمي غذاي پلت شده دريافت خواهند كرد (جايزه) يا خوكچههاي هندي ميآموزند در صورتيكه از روي موانع به طرف ديگر قفس بپرند با شوك الكتريكي جريمه نخواهند شد. (فرار از تنبيه).
شرطي كردن كلاسيك:
1-3 شرطي كردن كلاسيك از دو جنبه با آموزش ابزاري متفاوت است؛ (الف) در اين روش به جاي حركتهاي داوطلبانه پاسخها به صورت انعكاسي (غيراختياري) يا غير داوطلبانه است. (ب) در اين روش جايزه وجود ندارد. اگر محركي (از نقطه نظر فني يك محرك غير شرطي) كه به طور طبيعي يا غريزي موجب تحريك يك پاسخ انعكاسي (پاسخ غير شرطي) ميشود. اگر مكرراً بامحركي ديگر كه به خودي خود قبلاً خنثي بوده است همزمان شود، سرانجام محرك خنثي به تنهايي موجب تحريك پاسخ انعكاسي خواهد شد (پاسخ شرطي). بهترين مثال براي اين پديده شگفتانگيز، مربوط به اولين بررسي است كه روي اين موضوع توسط پاولوف بر روي سگ صورت گرفت. بدين صورت كه در اين بررسي محرك غير شرطي غذا و پاسخ غير شرطي، بزاق دهان بود. هنگام غذا دادن به حيوان صداي زنگي را به صدا در ميآوردند (محرك شرطي). در آخر بزاق سگها با شنيدن صداي زنگ افزايش مييافت (پاسخ شرطي).
به كار بردن اين فرايند ميتواند به پاسخهايي منجر شوند كه براي صاحبان سگ بسيار جالبتر از ترشح بزاق خواهد بود! اين پاسخها بيشتر به واسطه سلسله اعصاب آتونوميك شكل ميگيرند. رفتارهاي جنسي مثالي از اين دست ميباشند: پرورش دهندگان از پديده شرطي كردن به منظور اطمينان از عملكرد جنسي مناسب سگ هاي نر، استفاده ميبرند؛ به اين ترتيب كه سگهاي ماده با سگ نر به طور طبيعي مجاور ميشوند ولي شرايط و موقعيت آن توسط پرورش دهندگان در يك قالب كليشهاي ثابت ميماند. جفتگيري همواره در يك اتاق و حتي شايد همواه روي يك تكهفرش كهنه انجام ميشود. به اين ترتيب پاسخ جنسي سگهاي نر نسبت به شرايطي كه توسط پرورش دهنده ايجاد ميشود (مانند اتاق و...) شرطي ميشود و ديگر ارتباط زيادي به تمايل فردي به يك سگ ماده خاص نخواهد داشت. در سگهاي خانگي هم پاسخ جنسي ممكن است نسبت به اشياء عجيبي مانند قاليچه يا خرس عروسكي شرطي شود (البته گهگاه شرطي شدن نسبت به انسانها هم ديده ميشود، ولي معمولاً اين مسئله احتمالاً فرايند پيچيدهتري دارد كه در فصل 5-11 توضيح داده خواهد شد.) مشاهده چنين رفتارهايي نبايد به مفهوم فعاليت جنسي زياد31 سگ تعبير شود، زيرا كه با حذف اشياء محرك، رفتار مورد نظر هم حذف خواهد شد. علت شرطي شدن پاسخ جنسي نسبت به اشياء خاصي كه سگ اولين بار است با آن برخورد داشته ممكن است بيشتر اوقات پوشيده و مبهم بماند؛ يكي از دلايل احتمالي اين مسئله كه در بسياري از موارد شايعترين علت ميتواند باشد نابساماني نسبي در شكلگيري پاسخهاي جنسي سگ در طول دوران بلوغ ميباشد كه موجب ميشود اين رفتارها به درستي متوجه اهداف طبيعي خود نباشد.
تعليم دادن درخانه (House training)
از روش شرطي كردن كلاسيك در تنظيم بعضي از پاسخهاي طبيعي بدن مانند دفع ادرار و مدفوع كه دغدغه مهمي براي صاحبان سگ ميباشد ميتوان استفاده كرد. محرك غير شرطي براي اين پاسخها دو نوع است؛ محرك درونزاد يا داخلي مانند حسهاي فيزيولوژيك بدن و محركهاي برونزاد يا خارجي كه مربوط به مانند بوي ادرار قبلي است. بيشتر صاحبان سگ تنها به همين كه حيوان نسبت به محركهاي بيرون خانه و نه درون خانه شرطي باشد قانع شده و بسنده ميكنند، ولي بايد در نظر داشت كه پاسخهاي شرطي ممكن است نسبت به محركهاي شديداً اختصاصي مانند جوي خيابان يا علف خاصي، شرطي شوند. از آنجا كه اين آموزش مبتني بر شرطي كردن كلاسيك مي باشد برعكس آموزش ابزاري نيازي به تشريفات ظاهري ندارد. در مراحل تعليم در خانه وظيفه صاحب سگ اين است كه شرايط را طوري فراهم كند كه تا جاي ممكن محركهاي غير شرطي با محركهاي شرطي مطلوب همزمان شوند؛ براي مثال پس از غذا خوردن، پس از خواب و هرگاه كه حيوان شروع به بو كشيدن محيط اطراف خود براي پيدا كردن نشانه (بوي ادرار قبلي) ميكند، آن را از خانه بيرون ببرند. در مقابل رفتارهاي اشتباه يا درست نيازي به تنبيه يا تشويق و جايزه نيست. تعليم دادن در خانه ميتواند پر زحمت و كسل كننده باشد؛ بيرون ماندن در هواي سرد و پر باد در ساعات كم تردد و خلوت و انتظار كشيدن براي اينكه حيوان كار خود را تمام كند ميتواند بسيار طاقتفرسا باشد. از طرفي اگر صاحب حيوان فرايند تربيت را به اشتباه آزموني براي اراده و تحمل خود بپندارد، انجام آموزش دشوارتر خواهد شد، چنانچه صاحب حيوان درك كند كه ارتباط او و حيوان محور و هدف اصلي اين آموزش نميباشد طي اين مراحل راحتتر خواهد بود. واكنشهاي عاطفي نوعي ديگري از پاسخها هستند كه ميتوانند به طور كلاسيك شرطي شوند. در مورد اين پاسخها در فصل پنجم بيشتر توضيح داده خواهد شد.
2-3 آموزش ابزاري
اساس آموزش ابزاري اين است كه اگر عملي (پاسخ) كه در موقعيت خاصي (محرك) رخ ميدهد با تشويق و جايزه همراه شود (تقويت)، احتمال وقوع آن عمل در صورت تكرار آن موقعيت بالا ميرود.
اين اصل به خودي خود مسئله خارقالعاده و جديدي نيست و سالهاست كه از آن به عنوان روشي استاندارد در تربيت سگها استفاده ميشود؛ براي مثال وقتي به حيوان فرمان ميدهند بنشين (محرك) و حيوان مينشيند (پاسخ) و در ازاي اين كار جايزه دريافت ميكند (تشويق يا تقويت). در واقع از همين اصل استفاده شده است. جزئيات و اصلاحات تغيير يافته اين اصول جالبتر از خود آن است. در ادامه نكاتي از اين روش آموزشي كه ارتباط زيادي به مشكلات رفتاري سگها دارد توضيح داده خواهد شد:
كليات:
محرك، پاسخ و مشوق (تقويت) سه ضلع تشكيلدهنده مثلث آموزش ابزاري هستند. آموزش صحيح تنها زماني شكل ميگيرد كه اضلاع اين مثلث به طور همزمان موجود باشد. به اين معني كه وقوع همزمان اين سه عنصر موجب تأثير بر رفتار بعدي حيوان و تغيير آن خواهد شد. حيوان مجبور نيست كه در قالب يك سيستم آموزشي اختصاصي ذهني قرار بگيرد و همچنين الزامي به حضور مربي هم نيست. علاوه بر اين وقتي برنامه آموزشي براي فرد خاصي طرحريزي ميشود، نقش اين فرد به عنوان مربي انتقال و فهماندن قوانين رفتاري به حيوان نيست، بلكه نقش او تنها برنامهريزي براي همزمان كردن سه عامل محرك، پاسخ و تقويت، در جهتي كه فرايند آموزش شكل بگيرد، ميباشد.
از آنچه گفته شد مي توان چنين استنباط كرد كه:
الف) يادگيري در سگها بدون آنكه توسط كسي تحت آموزش قرار بگيرند هم رخ ميدهد.
بيشتر مشكلات رفتاري نتيجه اين آموزشهاي رفتاري ميباشد. (براي مثال به بخش 3-3 رجوع شود)
ب)كلاس فرمانبرداري
از آنجا كه خيلي از سگداران از كودكي عادت كردهاند در مكانهاي خاصي كه كلاس ناميده ميشوند آموزش ببينند، ممكن است ترجيح بدهند كه سگهايشان هم در كلاس تعليم حيوانات آموزش ببينند. براي سگها هر زمان و موقعيتي به طور بلقوه موقعيت آموزشي است، بنابراين بيشتر توصيه ميشود كه آموزش در محيط و شرايط معمولي خانه صورت بگيرد.
پ) دركلاس انسانها براي حفظ توجه و تمركز شنوندگان بر روي موضوع و درك اهميت موضوع تدريس، معلم كلاس نياز دارد كه مانند مجري يك نمايش رفتار كند تا بتواند علاوه بر جلب توجه شنوندگان بر روي آنها تأثيرگذار هم باشد. با وجود آنكه رابطه مطلوب با سگ حتماً شامل تسلط بر آن نيز ميباشد(به بخش 6-4 رجوع شود) ولي صاحب حيوان بايد توجه داشته باشد كه تنها با تسلط بر حيوان نميتوان همه چيز را به آن آموخت. يك تربيت كننده موفق سگ صرفاً يك مجري مسلط نمايش نيست ولي با كارگرداني نامحسوسي صحنهها را طوري هماهنگ مي كند كه محرك و مشوق در زمان مناسب اتفاق بيفتد. وقتي سگي دروس خود را به خوبي ياد نميگيرد صاحب سگ ممكن است فرمان خود را خشمگينتر و با صداي بلندتر تكرار كند تا حيوان را مجبور به انجام آن كند. اين كار تأثيري در پي ندارد: در چنين مواقعي صاحب سگ بايد از شرايط تعليم خارج شود و به جستجوي علت عدم يادگيري سگ و راهحل آن بپردازد.
ت: تعليم همراه با اجبار
وقتي حيواني براي پاسخ به محركي خاص تحت تعليم قرار ميگيرد، گاهي هماهنگ كردن حيوان براي پاسخ صحيح ميتواند مشكل باشد؛ براي مثال چگونه ميتوان در اولين تمرين سگي كه هيچ تمايلي به خوابيدن ندارد را براي اجراي فرمان «بخواب» مورد تشويق قرار دارد؟ در بسياري از دستنامههاي تعليم اعتقاد بر اين است كه براي نشان دادن و فهماندن معني فرمان بايد حيوان را با زور به حالت مورد نظر درآورد، ولي بايد در نظر داشت كه هدف از تعليم اين نيست كه قانون رفتاري را به حيوان آموزش بدهيم يا كارهايي كه بايد انجام بدهد را به آن بفهمانيم، بلكه هدف از اين آموزش تنظيم وقوع همزمان محرك، پاسخ و تقويت است، بنابراين عملي كه به طور فعال و تحت اراده خود حيوان انجام ميشود و مورد تشويق قرار ميگيرد بسيار مؤثرتر از زماني است كه سگ غير فعالانه و تحت تأثير عاملي خارجي آنرا انجام ميدهد. اگر عملي كه ميخواهيم سگ پس از شنيدن فرمان آنرا انجام دهد، عملي است كه بياختيار و به دفعات رخ ميدهد، روش مؤثر آموزش اين است كه مترصد بمانيم به محض شروع حركت، به سرعت فرمان را صادر كنيم. اگر صاحب حيوان هر موقع كه توله ميخواهد بنشيند فرمان «بنشين» را سر زبان بياورد و پس از آن حيوان را تشويق كند، پس از مدت كوتاهي حيوان با شنيدن فرمان «بنشين» خواهد نشست. در مورد اعمالي كه تكرار دفعاتشان كم است، اغلب لازم است كه سگ به طور خلاقانه در موقعيتهايي قرار داده شود كه به انتخاب خود عمل مورد نظر را انجام دهد. براي مثال يكي از روشهاي آموزش خوابيدن اين است كه لقمهاي غذا را در حالي كه با دست روي آنرا پوشاندهاند روي كف زمين بين دو دست حيوان قرار ميدهند به طوريكه براي برداشتن آن حيوان مجبور باشد كه چمپاته بزند. درست هنگامي كه سگ قصد دارد پايين برود، فرد فرمان مخصوص (براي مثال «بخواب») را بيان مي كند و دست خود را از روي لقمه برميدارد و بلطبع حيوان را با دادن لقمه تشويق ميكند، همراه با اين عمل تشويق كلامي هم بايد صورت بگيرد.
با تثبيت پاسخ و با افزايش دفعات تمرين در حاليكه دست همچنان روي زمين قرار ميگيرد بايد لقمه پنهان شده كم كم حذف گردد و حيوان تنها به طور كلامي تشويق شود (به بخش 7-3 رجوع شود). در آخر، بدون قرار گرفتن دست روي زمين حيوان تنها با شنيدن فرمان، ميخوابد.
از مباحث و مثالهاي گفته شده چنين ميتوان نتيجه گرفت كه تربيت يك سگ برخلاف انتظار عموم مردم روندي بسيار كند ميباشد كه به صبر و ابتكار زيادي احتياج دارد. با مبني قرار دادن اين اصل در آموزش فرمانبرداري استاندارد، بايد توجه داشت كه درمان مشكلات رفتاري اكتسابي به مراتب ميتواند ظريفتر و وقتگيرتر باشد. دامپزشكاني كه مراجعهكنندگان مطبشان به دنبال درمان مشكلات رفتاري حيوانشان هستند حتماً بايد بر اين موضوع تأكيد فراوان داشته باشد، زيرا كه بسياري از اين افراد دنبال راههاي سريع و آسان هستند كه آن هم توسط ديگران با روشهاي طبي يا تربيتي مشكل رفتاري حيوانشان حل شود. اگر صاحب حيوان علاقه يا وقت آنرا ندارد كه زماني براي حل مشكلات اختصاص دهد، درمان نكردن شايد بهتر از درمان كردن آن باشد.
3-3 ماهيت تشويق
چه اتفاقاتي براي سگ جنبه تشويقي (تقويتي) دارند؟ از لحاظ نظري كلمه مشوق (تقويت) محدوده تعريفي خاص دارد و به عنوان هر چيزي كه باعث پيشرفت آموزش بشود تعريف ميشود ولي در عرصه عمل هم تعيين چيزهايي كه براي سگها حكم مشوق دارند چندان مشكل نيست. هر چيزي كه حيوان مشتاقانه انتظارش را ميكشد يا براي بدست آوردنش تلاش ميكند، ميتواند در اين تعريف بگنجد، بنابراين متداولترين مشوقها كه در تربيت سگها بيشترين كاربرد را به عنوان تقويت دارند شامل غذا، تشويق كلامي و نوازش ميباشد، البته مشوقها تنها شامل اينها نميشوند و رفتارها و تجربيات بسياري وجود دارند ميتوانند براي سگ حكم مشوق را داشته باشند: براي مثال ميتوان به گردش در باغ، توپبازي، از پنجره بيرون را تماشا كردن و مورد توجه صاحب خود قرار گرفتن، اشاره كرد. علائق سگها با همديگر متفاوت است، ولي بيشتر سگداران چيزهايي كه براي سگهاي خودشان لذتبخش و مشوق هست را ميشناسند، به خاطر سپردن اين نكات بسيار حائز اهميت ميباشد زيرا:
الف) بهتر است در تربيت سگها از مشوقهاي مختلفي استفاده شود.
اين مسئله باعث افزايش تعميم پاسخهاي مطلوب به ساير شرايط ميشود به ويژه موقعيتهايي كه در آن امكان دسترسي به مشوقي خاص موجود نباشد.
ب) تعدادي از دستنامههاي آموزش سگ تأكيد دارند كه از نظر اخلاقي استفاده از بعضي مشوقها مانند غذا درست نميباشد. اين عقيده احتمالاً بر اين مبني بنا شده است كه اگر سگي براي دريافت تشويق كلامي صاحب خود كاري انجام ميدهد. اين مسئله موجب ميشود كه رابطه ميان سگ و صاحبش در سطح خوبي ادامه پيدا كند ولي اگر سگ اين كار را براي گرفتن لقمه غذا انجام دهد، رابطه صاحب حيوان و حيوان حالت معامله و «بده و بستان» به خود ميگيرد. به عبارت ديگر در اينجا كار صاحب سگ مانند «رشوه دادن» و كار سگ هم به نوعي «اخاذي» ميباشد، ولي همانطور كه در فصل 2 اشاره شده است تعليم سگها فاقد معيارهاي اخلاقي ميباشد و از طرفي همانطور كه در بخش پ-2-3 ذكر شده است، تعليم و تربيت سگ با مسلط شدن بر آن فرق دارد. بنابراين از گفتههاي بالا چنين ميتوان نتيجه گرفت كه هرجا كه ايجاب كند از بيشتر مشوقهاي موجود براي تأثيرگذاري ميتوان استفاده كرد. حال اين مشوق ميتواند غذا، تشويق كلامي و نوازش باشند يا ساير كارهايي كه پيشتر به آن اشاره شد. استفاده از تشويقهاي كلامي به عنوان مشوق به ويژه در موقعيتهاي خاص داراي امتيازاتي است. اين مشوقها را مي توان در هر جايي به كار گرفت و فاصله عاملي محدود كننده براي آن محسوب نميشود.بر عكس غذا كه خوردن آن مستلزم صرف زمان است، تشويق كلامي پس از بكار بردن به سرعت توسط حيوان پذيرفته و درك ميشود. از طرف ديگر براي بسياري از سگها لقمه غذايي مانند يك تكه پنير ميتواند چنان انگيزهاي در حيوان ايجاد كند كه نوازش و تشويق كلامي در هيچ سطحي نتواند با آن برابري كنند. اين موضوع در مورد ارتباط و همخواني تقويت (مشوق) و موقعيت تعليم بستگي دارد.
پ) با توصيف مشكلات رفتاري درمييابيم كه اغلب آنها غير غريزي و اكتسابي هستند ولي تلاش براي يافتن مشوقهاي پنهان آنها اغلب بيهوده و بدون نتيجه است.
به عنوان نمونه، براي سگي كه داخل اتومبيل هراسان و ديوانهوار پارس ميكند، ممكن است چيزهايي مانند تداوم حركت اتومبيل، عبور چشماندازهاي جالب و در آخر احتمالاً رسيدن به جالبترين قسمت مسافرت يعني پايان آن و آغاز راه رفتن روي زمين نقش مشوق داشته باشند. در بسياري از موارد مهمترين تشويق پنهان، تقويتهاي گروهي يا اجتماعي صاحب سگ ميباشد. سگهايي كه به طور دورهاي درون خانه به طور آزاردهندهاي بيش فعال هستند. پارس ميكنند يا براي جلب توجه، ديگران را به ستوه ميآورند، اغلب صاحباني دارند كه آنها را هنگام بيش فعالي و پر جنب و جوشي بيشتر تشويق مي كنند. حتي اگر اين توجهات شكل مخالفت با حيوان را بگيرد هم ميتواند به عنوان مشوق تأثير خود را بگذارد. گاهي اوقات مخالفتها به اندازهاي كه براي حيوان قابل درك باشد قدرتمند نيست (بارها ديده شده است صاحبان حيوان به آرامي لفظ «سگ بد» را بكار ميبرند كه البته هيچ اثر نارحتكنندهاي روي حيوان نخواهد گذاشت).
4-3 تعيين زمان تشويق
زمان تشويق كردن بسيار مهم است: اين عمل بايد هميشه در زماني مشابه ارائه شود تا بتواند براي حيوان تشويق باشد يا اينكه ميتوان اين عمل را بلافاصله پس از انجام فرمان انجام داد؛ حتي يك ثانيه تأخير هم ميتواند باعث تضعيف اثر تشويق شود. تأخيرهاي طولانيتر را ميتوان به معني تقويت براي هر پاسخي غير از پاسخ مورد نظر به حساب آورد. بدين ترتيب شكلاتي كه در پايان جلسه تعليم تحت عنوان «چون پسر خوبي بودي» به حيوان داده ميشود هيچگونه اثر مفيدي ندارد. اين كار احتمالاً بجز اينكه باعث تشويق رفتار پرسه زدن اطراف صاحب حيوان به طمع دريافت شكلات ميشود هيچ اثر زيانآور ديگري ندارد ولي بايد توجه داشت كه تشويقهاي بيموقع در شرايط خاص ممكن نتايجي بر عكس انتظار ما در پي داشته باشد. انتظار موفقيت براي صاحباني كه ميپندارند مشكلات رفتاري اكتسابي حيوانشان را ميتوانند به درستي درمان كنند بسيار اشتباه است چون اين افراد در كارشان كوچكترين پيشرفتي نخواهند داشت. براي مثال بعضي از سگها عادت دارند هنگامي كه افراد خانه مشغول صرف غذا هستند از آنها غذا درخواست كنند. گاهي ممكن است صاحب حيوان براي رفع اين مشكل به سگ خود آموزش بدهند كه در اين مواقع در زنبيل خود بنشيند سپس ممكن است از حيوان خود بخواهد كه به زنبيل خود برود و بعد از آن حيوان را براي گرفتن لقمه غذا (به عنوان مشوق) فرا بخواند. حاصل كار مي تواند با آنچه كه مورد نظر صاحب حيوان است كاملاً متفاوت باشد، چون اين كار باعث تقويت رفتار پرسه زدن حيوان در اطراف صاحبش ميشود.
5-3 شدت تشويق:
در نگاه اول ممكن است اينطور به نظر برسد كه هر چه جايزه و تشويق مطبوعتر و قويتر باشد مؤثرتر خواهد بود. در حاليكه در مطالعات تجربي ديده شده است كه تشويقهاي داراي با ميزان بالاي تحريككنندگي و انگيزشي بر بازده كار تأثير مخرب دارند ولي هرچه ميزان پيچيدگي پاسخ خواسته شده از حيوان بيشتر باشد از ميزان بهينه تحريككنندگي تشويق كاسته ميشود، اين اصل كلي قانون ايركس-دادسون32 نام دارد، بنابراين اصل در مواقع اضطراري كه براي مثال حين رانندگي بوجود ميآيد، ترس باعث ميشود كه راننده فوقالعاده سريع و مؤثر ترمز كند و از سرعت خود بكاهد. در حاليكه اضطراب و عصبي بودن در جلسه امتحان ممكن است از كارايي انسان كم كند و باعث بشود فرد عليرغم تواناييها از عهده آن به خوبي برنيايد. معني اين موضوع در تربيت سگها اين است كه براي آموزش يك عمل ساده به حيوان (مانند آمدن به هنگام صدا كردن) ميتوان از تشويقهاي بسيار جذاب مانند لقمه غذا استفاده كرد. از سويي ديگر، در مورد پاسخهاي پيچيدهتر يا فرمانهايي براي ساكت كردن و خويشتنداري (مانند آرام نشستن هنگام آمدن ميهمانها) مشوق هاي بسيار جذاب ممكن است اثري مثبت- منفي (كاهنده- افزاينده)33 داشته باشند، زيرا ممكن است باعث افزايش برانگيختگي و هيجان حيوان شوند. تشويقهاي ملايم كلامي در چنين مواقعي بسيار مناسب هستند.
6-3 حذف34
حذف شرطي شدن واژهاي تخصصي ميباشد كه به توصيف اتفاقاتي كه هنگام فراموش شدن يك پاسخ آموخته شده رخ ميدهد، ميپردازد. اگر پاسخ ياد گرفته شدهاي هرگز تقويت نشود كم كم فراموش خواهد شد، ولي اگر چنين پاسخي گهگاه تقويت شود مدت زمان بيشتري طول خواهد كشيد تا فراموش گردد (به قسمت 7-3 رجوع شود). براي آنكه حيوان رفتار بخصوصي را كاملاً فراموش كند مطمئنترين و امنترين راه حذف كامل آن، حذف مشوق آن ميباشد. انجام اين روش در هر شرايطي بر تنبيه حيوان ارجحيت دارد(به بخش 11-3 رجوع شود). به عنوان نمونه، براي متوقف كردن عادت خواهش غذا، صاحب حيوان بايد به جاي زدن يا فرياد كشيدن بر سر حيوان اين عمل را ناديده بگيرد و به آن پاسخي ندهد با قطع ناگهاني تشويق و تقويت رفتاري سگ، دفعات تكرار آن پيش از كاهش، در ابتدا افزايش مييابد. اين افزايش ميتواند موجب دلسردي بيشتر در افرادي شود كه سعي دارند رفتار آزاردهنده حيوان خود را با كاهش تقويت و تشويق آن از طريق بيتوجهي درمان كنند. اين افراد اغلب ميگويند «وقتي ما را آزار ميدهد سعي ميكنيم نسبت به او بيتوجه باشيم ولي رفتارش بدتر ميشود» تنها پاسخي كه در جواب اين اظهارات ميتوان داد اين است كه پايداري و صبر سرانجام منجر به كاهش رفتار ناخوشايند حيوان خواهد شد.
7-3 برنامه و زمانبندي تشويق:
در فرايند آموزش سگ اگر هر بار بلافاصله پس از كسب پاسخ مورد نظر تقويت صورت بگيرد، يادگيري بسيار سريع خواهد بود. در آموزش نشستن به تولهها، بهترين كار آن است كه بلافاصله پس از هر نشستن تشويق انجام شود. با اين حال از بين رفتن و حذف پاسخي كه هر بار بلافاصله با تشويق همراه شده است نسبتاً ساده ميباشد؛ اگر تولهاي عادت كرده است پس از هر نشستن منتظر تشويق باشد، با كم شدن تشويق ديگر نخواهد نشست به محض تثبيت پاسخ، بهتر است دفعات تشويق و تقويت به تدريج كمتر شود. پاسخهايي نسبت به حذف شدن مقاوم هستند كه در فواصل نامنظم مورد تشويق قرار گرفتهاند. بهترين مصداق اين قانون اكثر مشكلات رفتاري اكتسابي ميباشند كه به ويژه درمان و حذف آنها بسيار دشوار ميباشد. براي نمونه صاحب سگي كه به هنگام غذا خوردن افراد خانواده باعث آزار و اذيت آنها ميشود، در گذشته در دوران تولگي به خاطر حسن رفتار و ظاهر شيرين و با نمك حيوان بر سر ميز غذاخوري مرتب به آن غذا ميداده است. در اين شرايط حيوان به سرعت رفتار خواهش غذا را به عنوان پاسخي براي اين تشويق فرا ميگيرد و به اين ترتيب با بزرگ شدن حيوان اين عادت ناشايست آزار رسانتر ميشود. در اين هنگام اختلاف و بحثهايي ممكن است در خانواده بر سر لقمه دادن به حيوان سر بگيرد. اعضاي «سنگدلتر» خانواده ممكن است اين عمل را متوقف كنند. در حاليكه اعضاي «رئوفتر» به اين كار ادامه ميدهند. اين تناقض ميتواند تأثيري معادل كاهش تدريجي تشويق را در پي داشته باشد. در آخر همه افراد خانواده از اين رفتار سگ به ستوه ميآيند در حاليكه حيوان در زمان گذشته كاملاً با تشويق در فواصل متغير خو گرفته است. در اين اوضاع در حاليكه افراد خانواده سرانجام مشتركاً به اين نتيجه ميرسند حيوان را براي مدتي ناديده بگيرند، يكي از اعضا بالاخره «تنها براي ساكت كردن حيوان» ممكن است چيزي به او بدهد يا با او صحبت كند محل را ترك كند (تشويق اجتماعي) در اين شرايط با توجه به تاريخچه كه ذكر شد تمام شرايط براي دائمي شدن اين رفتار در حيوان فراهم است.
8-3 تعميم محرك
تعميم محرك فرايندي است كه طي آن پاسخ اختصاصي براي يك محرك خاص در صورت امكان در حضور محركهاي ديگر نيز اتفاق ميافتد.
سگي كه از صداي شليك اسلحه وحشت دارد ممكن است با شنيدن هر صداي بلندي متوحش بشود. به همين ترتيب، سگي كه به محض شنيدن صداي زنگ در پارس مي كند، چون آموخته است همراه اين صدا افرادي وارد خانه ميشوند، ممكن است با شنيدن هر صداي مشابهي مانند زنگ تلفن يا دوچرخه35 يا چيزهايي مانند اينها، پارس كند. فرايند تعميم در عين حال كه ميتواند باعث توسعه بسياري از مشكلات رفتاري حيوان گردد، در درمان آنها نيز ميتواند مفيد باشد. سگي كه آموخته است در مقابل افراد غريبهاي كه مدتي كوتاه در خانه توقف ميكنند (مانند پستچي، شيرفروش و...) پارس كند. در صورتي كه به خوبي تحت آموزش قرار گيرد ميتواند بياموزد كه در اين موارد و مثالهايي شبيه به آن خويشتندار باشد. مثلاً سگي كه آموخته است در حضور پستچي و شيرفروش آرام بنشيند، به احتمال زياد در حضور مأمور اداره برق و... يا كارگراني كه براي تميز كردن پنجرهها ميآيند هم آرامتر رفتار خواهد كرد.
9-3 شكلدهي36
شكلدهي روشي است براي آموزش حيوان با مجموعهاي از پاسخها كه پيش از آن با آنها آشنايي نداشته است، اين عمل با تقويت پاسخهايي كه شباهت بسيار زيادي به پاسخ مورد نظر ما دارد انجام ميشود.
با استفاده از اين روش مربيان حيوان آنها را به انجام كارهايي كه به طور طبيعي براي آن ساخته نشدهاند از قبيل پريدن از ميان حلقه آتش يا دوچرخه سواري وادار ميكنند. با استفاده از چنين روشهايي صاحبان سگ قادر خواهند بود به حيوانشان كارهايي هوشمندانه مانند باز كردن در با استفاده از دستگيره در، بياموزند. براي رسيدن به اين منظور، ابتدا عمل به سمت در رفتن با شنيدن فرمان آن مورد تقويت و تشويق قرار ميگيرد؛ پس از آن حيوان تا وقتي كه دستهايش را روي در نگذارد ديگر تشويق نميشود؛ پس از اين مرحله حيوان بايد دستهايش را روي در بالاتر و بالاتر بگذارد تا مورد تشويق قرار بگيرد؛ از اين پس حيوان در صورتي تشويق ميشود كه دستهايش را روي دستگيره در بگذارد؛ بعد از آن تشويق تنها براي پايين بردن دستگيره در نظر گرفته ميشود. در آخر تنها براي عمل فشردن دستگيره و باز كردن در تشويق در نظر گرفته ميشود.
افراد زيادي هستند كه علاقه به آموختن چنين اعمال نمايشياي به سگهايشان ندارند ولي بايد در نظر داشت كه عادتهاي ديگري هم وجود دارند كه عليرغم كاربردي بودنشان خيلي چشمگير نيستند. از اين دست عادتهاي پر كاربرد ميتوان به آرام نشستن در مكان مشخص (مانند سبد حيوان) اشاره كرد. براي كسي كه سگي پرتحرك دارد شايد تصور آنكه حيوانش قادر به انجام چنين كاري باشد، غير ممكن است. با اين حال با استفاده از روش شكلدهي ميتوان به سگها چنين كاري را آموخت. براي مثال، در شروع كار، حيوان تنها به خاطر رفتن به سبد (محل مشخص) مورد تشويق قرار ميگيرد، سپس به خاطر اينكه در حضور صاحب خود درون آن مينشيند. بعد از اين مرحله لازم است كه مدت زمان نشستن در سبد در حضور صاحب سگ به تدريج افزايش يابد. سپس صاحب دام به آهستگي و به تدريج فاصله خود را از سگ زياد و زيادتر ميكند. در حاليكه هرازچندگاهي براي جايزه دادن به حيوان به كنارش باز ميگردد. در آخر در حاليكه سگ در سبد مينشيند، صاحب حيوان از محدوده ديدش خارج ميشود و پس از مدت زماني كه مرحله به مرحله افزايش مييابد براي دادن جايزه بازميگردد.
10-3 تشويق (تقويت) ثانويه
گاهي اوقات بعضي اتفاقات كه در حالت عادي و به خودي خود مشوق نميباشند ميتوانند به عنوان مشوق عمل كنند. علت اين امر همزمان شدن اين اتفاقات با مشوقهاي واقعي ميباشد. در سال 1963 ولف37 طي آزمايشي كلاسيك نشان داد كه شامپانزههاي مورد آزمايش در ازاي گرفتن ژتون پوكر38 قادر به انجام وظايفي مانند كشيدن وزنههاي سنگين ميباشند. اين شامپانزهها پيش از اين آموخته بودند كه در صورت انداختن اين ژتونها در ماشين خودكار فروش39 از آن كشمش دريافت خواهند كرد به همين ترتيب به سگهاي پليس به محض يافتن مواد مخدر به عنوان تشويق يك تكه چوب يا هر چيز مشابهي كه بتوان آنرا با دندان گرفت داده ميشود. اين اشيا از آنجا كه قبلاً وسيله بازي و جلب توجه مربي بوده است براي حيوان جنبه تشويقي دارد. با استفاده از همين روش ميتوان از اسباببازي خاصي به عنوان مشوق ثانويه سود برد؛ ابتدا ساير اسباب بازيها از اطراف حيوان حذف ميشود و سپس شرايط طوري ترتيب داده ميشود كه گاز گرفتن و در دهان نگه داشتن اسباب بازي موردنظر به عنوان پيش شرطي براي رسيدن به دوستداشتنيترين چيزهاي زندگي حيوان مانند مورد توجه قرار گرفتن، تغذيه شدن و... باشد. سپس از اين اسباب بازي ميتوان در درمان بسياري از مشكلات رفتاري به عنوان پرتكننده حواس حيوان/جانشين پاسخ40 (به بخش 8-8 رجوع شود) استفاده كرد. همچنين ميتوان از اين شيوه در حساسيت زدايي سيستماتيك براي كاهش اضطراب و تشويق حيوان استفاده كرد.(به بخشهاي 10-1 و 8-8 رجوع شود)
از آنجا كه ارتباط متقابل بين صاحب حيوان و حيوان به طور غريزي در بيشتر سگها جنبه تشويقي دارد ميتوان نتيجه گرفت كه تشويق زباني نوعي تقويت كننده (مشوق) اوليه ميباشد كه در صورت تبديل آن به تشويق ثانويه ارزش تشويقي آن دوچندان خواهد شد، براي اين كار ميتوان آنرا با تماس بدني (نوازش) و دادن لقمه غذا همراه كرد.
در حالتي مشابه، تنبيه و ويژگيهاي بيزاركننده محركها ميتوانند منجر به افزايش اتفاقات ناخوشايند در حضور محركها شود(به بخش 11-3 رجوع شود).
11-3 تنبيه
براي بسياري از افراد استفاده از اين روش خشك و غير ابتكاري اولين وسيله براي متوقف كردن رفتارهاي ناپسند سگ ميباشد. تنبيه به علت تأثير سريع در بين صاحبان سگ محبوبيت زيادي دارد، شخصي كه براي اولين بار با توده مدفوع سگش روي فرش خانه مواجه ميشود خيلي بعيد است كه بدون شماتت و ناسزا گفتن به حيوان تنها به تميز كردن فرش مشغول شود. حالت حيوان در اين اوضاع چهره حق به جانب و مرموز، طرز نگاه كردن و ايستادن و جنباندن دم همگي ميتواند وضعيت را توهينآميزتر جلوه دهد. اگر سگ پس از داد و فرياد و سيليهاي صاحبش از ترس به گوشهاي پناه ببرد شايد ظاهر خوشايندتري براي صاحب عصبانيش داشته باشد. صاحب سگ پس از تنبيه حيوان احساس ميكند عصبانيت خود را تخليه كرده است و سبكتر شده و از طرفي فكر ميكند كه با اين كار جلوي تكرار عمل را در آينده گرفته است.
در تربيت سگ اين نكته را هميشه بايد به خاطر داشت كه اثر تنبيه معكوس اثر تشويق نميباشد بلكه در واقع عدم تشويق اثري معادل عكس اثر تشويق دارد. به بياني ديگر چنانچه پاسخي تقويت نشود، در نهايت حذف خواهد شد.
گاهي اوقات صاحبان سگ اعتقاد دارند كه اگر به دنبال تمام مراحل يك عمل اشتباه تنبيه حضور داشته باشد اثر مفيدي در تربيت سگ خواهد داشت ولي اين عقيده تنها درباره انسانها صدق ميكند و در سگها صحيح نيست. (به قسمت 5-2 رجوع شود). گاهي تنبيه به طور ظاهري باعث تغيير رفتار حيوان ميشود ولي همين نتايج ميتواند از جنبههاي مختلف فريبآميز و گول زننده باشد:
الف) براي برخورداري از كوچكترين شانس موفقيت، تنبيه بايد بلافاصله پس از وقوع رفتار ناپسند، در خلال يك ثانيه پس از آن صورت بگيرد. بنابراين تنبيه و زدن تولهاي كه يك ساعت و نيم پيش كف اتاق را با راه رفتن گلي كرده است يا فرياد كشيدن بر سر حيوان پس از يافتن دمپاييهاي جويده شده تأثيرگذار نيست.
ب)حتي اگر تنبيه در زمان صحيح اعمال گردد هم اين خطر وجود دارد كه حيوان در مواجه با محركهاي ناخوشايند به ياد جنبههاي غلط و منفي اين واقعه افتاده و آنها را دوباره تداعي كند. بهترين نمونه اين واكنش سگهايي هستند كه در خانه قادر به آموختن و تربيت شدن نميباشند. هرگاه صاحبي به محض ادرار كردن حيوان در خانه آنرا بزند؛ هنگام بردن حيوان به باغچه براي دفع ادرار، حيوان به هيچ وجه ادرار نخواهد كرد زيرا به علت بدآموزي دليل تنبيه را ادرار كردن در حضور صاحب خود ميداند، به محض برگشتن به خانه آرام به اتاقي ديگر ميرود و دور از چشم صاحب خود آنجا ادرار ميكند.
پ)شدت محرك ناپسند بايد دقيق و كاملاً درست و اندازه باشد. محركهاي خيلي شديد ميتوانند منجر به ترس يا تهاجم حيوان بشوند. نتايج منفي اين كار وقتي تنبيه از سوي شخص صاحب حيوان صورت گرفته باشد بيشتر خواهد بود. تنبيه ضعيف و كم شدت هم مؤثر نخواهد بود.
ت)در صورت تكرار تنبيه اين احتمال وجود دارد كه حيوان نسبت به آن عادت كند، بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه پيدا كردن شدت مناسب محرك بازدارنده با افزودن تدريجي آن بسيار دشوار ميباشد چون اين كار همزمان باعث عادت دادن حيوان هم ميشود. نتيجه ديگر آنكه شايد تنبيه براي بار اول منجر به نتيجه مطلوب شود و رفتار ناپسند حيوان را متوقف كند ولي در دفعات بعدي ممكن است بياثر شود.
ج)به دليل تفاوتهاي فردي و تجربيات متفاوت سگها، پاسخ و واكنش حيوانات در برابر محركي مشابه ميتواند بسيار متفاوت باشد. يك تنبيه ممكن است در سگي هيچ اثري نداشته باشد ولي سگي ديگر را به شدت بترساند.
چ)هرچه سگ براي انجام كاري بيشتر تحريك شده باشد شدت محرك بازدارنده براي توقف آن بايد بيشتر باشد.
ح)تنبيه ميتواند منجر به اضطراب حيوان شود، بنابراين رفتارهايي كه اولين انگيزه آنها اضطراب بوده است (مانند رفتارهاي مخرب در هنگام عدم حضور صاحب حيوان، بخش 7-10) در اثر تنبيه وخيمتر ميشوند.
خ)در صورتي كه به دنبال تنبيه، براي جانشين كردن پاسخي مناسب اقدام نشود و براي آن مشوقي در نظرگرفته نشود، پاسخ ناپسند قبلي دوباره تكرار خواهد شد.
همانطور كه پيشتر به آن اشاره شد، تنبيه اگر نتيجهاي داشته باشد، نتيجه آن سريع خواهد بود و اين مهمترين دليل تنبيههاي موفق است (مانند درمان كامل سگي كه با كشيدن روميزي غذاي روي ميز را ميدزدد.)، اما آنچه كه دوست ندارند درباره آن صحبت كنند تنبيههايي است كه موفقيتآميز نبودهاند، تغيير و اصلاح رفتار حيوان بر اساس جايزه و تشويق، حذف، پرت كردن حواس حيوان و جانشين كردن پاسخي جديد؛ زمان بيشتري را ميطلبد ولي مطمئنتر است، بنابراين هرجا كه امكانش وجود دارد، استفاده از اين روشها بر تنبيه ارجحيت دارد. به نظر ميرسد كه تنبيه بر رفتارهايي احتمال تأثير دارد كه انگيزه انجامشان به نسبت ضعيف باشد. تنبيه خفيف در عين حال كه خطر ترساندن يا عصباني و مهاجم كردن حيوان را ندارد، مؤثر نيز ميباشد. افراد زيادي با استفاده از اين روش رفتار ناپسند حيوانشان را به تنهايي حل ميكنند (براي مثال با گفتن «نه» با لحني آمرانه و تأكيدي) ولي اغلب مشكلاتي كه به افراد متخصص ارجاء داده ميشود مشكلاتي هستند كه به علت انگيزه بالايي كه براي انجامشان در سگ وجود دارد، با تنبيه درست نميشوند. در اين مواقع اغلب صاحبان چنين حيواناتي براي يافتن تنبيهي مناسب با ساير سگداران مشورت ميكنند(براي مثال تنبيه سگ با زدن روزنامه لوله شده به پوزه آن در ازاي كشيدن زنجير قلاده) ولي بايد در نظر داشت كه احتمال پيدا كردن مقدار صحيح تنبيه براي سگهاي مختلف در اين روش بسيار بعيد است، علاوه بر اين، همانطور كه پيشتر در قسمت «ح» آمده است، تنبيه موجب وخيمتر شدن رفتارهايي ميشود كه نيروي انگيزشي آنها اضطراب بوده است.
به هر حال در صورتي كه هيچ راه جايگزيني براي تنبيه وجود ندارد، براي افزايش ميزان تأثير آن شرايط زير را بايد در نظر داشت:
الف) بايد به محركهاي تنبيهي به چشم وسيلهاي براي پرت كردن و انحراف حواس حيوان نگريست. هدف از اجراي آن نبايد رنجاندن يا ايجاد تجربهاي ناخوشايند باشد و از آن ميبايست به منظور ايجاد اختلال در روند رفتار ناپسند و انحراف توجه حيوان نسبت به انجام آن شود.
ب) گاهي اوقات به اسم صدا كردن حيوان براي پرت كردن حواس حيوان كافي است، در غير اينصورت براي اين كار را ميتوان با ترساندن و از جا پراندن حيوان با استفاده از محركي جديد و زيركانه مانند rape alarm، صفحات تعليمي (به ادامه اين بحث قسمت چ رجوع شود)، هفت تير آبپاش و تكان دادن قوطي كنسرو خالي حاوي چند تكه ريگ (جغجغه) استفاده كرد.
رفتارهايي كه نيروي انگيزشي بالايي برايشان وجود دارد هر بار كه تكرار ميشوند در مراحل آغازين آنها معمولاً لحظاتي وجود دارد كه ميزان انگيزه نسبتاً پايين است و پرت كردن حواس حيوان نسبت به آن محرك تقريباً آسان است. براي مثال در مورد سگي كه عادت كرده است به محض افتادن نامه به داخل خانه آنرا بجود، اين لحظات ميتواند هنگامي باشد كه صداي پاي پستچي ميآيد (البته بايد گفت كه در اين موارد صاحب حيوان بايد خيلي خوش شانس باشد كه بتواند موقعيت تحريككننده را قبل از آنكه اتفاق بيفتد پيشبيني كند، مثلاً در اين مورد او بايد بتواند نزديك شدن پستچي را قبل از آنكه حيوان صدايش را بشنود، ببيند و وارد عمل شود).
ت) بهتر است انجام تنبيه ارتباط (مستقيمي) با صاحب حيوان نداشته باشد. با انجام اين كار احتمال تكرار عمل ناپسند در غياب صاحب سگ كاسته ميشود، همچنين با اين كار خطر بوجود آمدن احساس منفي نسبت به صاحب حيوان در حيوان كم ميشود. وقتي فرد، حيوان را با روش از راه دور تنبيه ميكند (مانند وسيله thrown object) به طور مستقيم در مقابل حيوان قرار نميگيرد. در عوض در چنين مواقعي صاحب حيوان مي تواند با صدا زدن و جايزه دادن به حيوان به خاطر فرمانبرداري و آمدنش، حيوان را مورد تشويق قرار دهد: اين كار رفتار ناپسند با پاسخ متناسب جايگزين ميگردد.
ج) به نظر ميرسد براي آنكه تنبيه مانع از ادامه يك رفتار شود بايد غيرمعمول و غير منتظره باشد، چون اغلب آنها باعث اختلال در جريان طبيعي و قابل پيشبيني اتفاقات ميشوند، به همين دليل محركهايي مانند ترساندن ناگهاني حيوان كه متمركز بر هدف خاصي نبوده و چند منظوره هستند، خيلي سريع تأثير خود را از دست ميدهند، در واقع ميزان تأثير آنها بستگي به خلاقيت و جديد بودن آنها دارد، از طرفي چنانچه اين محركها باعث خنثي شدن هدف حيوان شود ميتواند باعث انصراف حيوان از ادامه رفتار ناپسند شود. براي مثال اگر حيوان قصد بيرون دويدن از خانه را داشته باشد، كشيدن زنجير قلاده يا بستن ناگهاني و غير منتظره در مي تواند اشتياق حيوان را كم كند.
چ) پيش آموزش:
اثر تشويقي مشوقهاي خوبي مانند تحسين كلامي را ميتوان با استفاده از روش آموزش سگ افزايش داد.
مشروط بر آنكه قبل از آن با استفاده از روش پيش آموزش، مشوق مذكور براي حيوان علاوه بر تأثير اوليه داراي تأثير تشويق ثانويه نيز شده باشد. بدين ترتيب با استفاده از روش پيش آموزش ميتوان محرك منصرف كنندهاي را قويتر كرد. به نظر ميرسد اين مسئله اساس مفيد بودن اختراعات و ابتكاراتي مانند صفحات تعليمي (training disks) باشد (به پيوست مراجعه شود). اين وسيله از چند صفحه دايرهاي فلزي تشكيل شده است كه مانند دانه تسبيح به نخ كشيده شدهاند و با پرت شدن روي سطح محكمي مانند كف خانه صداي فلزي بلندي ايجاد ميكنند. موفقيت اين ابزار بستگي به زمانبندي و برنامهريزي روش پيش آموزش دارد به طوريكه متعاقب اين صدا بلافاصله بايد حركتي ناكام كننده انجام شود؛ مانند برداشتن يا حذف لقمه غذايي كه حيوان قصد خوردنش را دارد. در ابتدا، سگ اغلب اوقات واكنش جدياي نسبت به صدا انجام نخواهد داد، ولي با افزايش تكرار دفعات تمرين، حيوان به گونهاي رفتار خواهد كرد كه با شنيدن صدا كاملاً از انجام رفتار ناپسند منصرف شده و طوري رفتار ميكند كه گويي از انجام آن متنفر است، پيش آموزش را به وسيله ساير ابزارها و روشها هم ميتوان انجام داد.
براي مثال استفاده از صداي دسته كليد و يا حتي كلمهاي خاص كه با نوايي مشخص بيان ميشود. اين محركها نبايد در جريان اتفاقات عادي و روزانه رخ بدهد، زيرا اين كار هم موجب هدر رفتن قدرت و تأثير بازدارندگي آن و هم موجب اضطراب حيوان خواهد شد. به همين دليل از اين روش نبايد به طور روزمره و براي متوقف ساختن هر رفتاري كه از نظر حيوان ناپسند است استفاده شود و تنها براي رفتارهايي كه نسبت به ساير روشهاي درماني مقاوم است بايد بكار گرفته شود.
ح) پس از آنكه رفتار ناپسند حيوان با استفاده از تنبيه يا انحراف توجه حيوان به خوبي متوقف شد. به دنبال آن بايد با محركهايي كه پاسخهايشان ذاتاً تشويق كننده هستند يا مورد تشويق صاحب حيوان قرار ميگيرند، جايگزين شود، بدين ترتيب براي جلوگيري از تعقيب گربهها، صاحب حيوان مي تواند با پرتاب قوطي كنسرو خالي حاوي ريگ حواس حيوان را پرت كند، به دنبال آن بدون فوت وقت صاحب حيوان بايد آنرا صدا كرده و براي آمدنش به او جايزه بدهد يا اينكه توپي برايش پرتاب كند تا به دنبال آن بدود.
12-3 قلادههاي شوكدهنده (الكتريكي)
پيرامون استفاده از اين قلادهها بحث و اختلافنظرهاي زيادي وجود دارد. ظاهر اين دستگاه مانند قلادههاي معمولي ميباشد و به وسيله جريان برقي كه توسط باطري الكتريكي جاسازي شده در آن، توليد ميشود، كار ميكند. فعاليت اين دستگاه با امواج راديويي كنترل ميشود و به حيوان شوك الكتريكي وارد ميسازد، انواعي از اين قلادهها وجود دارند كه با پارس كردن حيوان فعال ميشوند و به حيوان شوك وارد ميكنند. در بعضي از محصولات قدرت شوك الكتريكي قابل تنظيم ميباشد. عليالظاهر استفاده از اين دستگاه داراي مزاياي زير ميباشد:
الف) اين دستگاه ميتواند محرك ناخوشايند و بازدارنده قدرتمندي ايجاد كند كه به اندازه كافي توانايي براي اختلال و توقف اكثر رفتارهاي ناپسند حيوان ميباشد.
ب) استفاده از آن ارتباط مستقيم و آشكاري با صاحب سگ ندارد.
با استفاده از كنترل از راه دور، صاحب حيوان مي تواند رفتارهاي حيوان را از دور كنترل كند. انواع حساس به پارس حيوان حتي در غياب صاحب حيوان هم به خوبي وظيفه خود را انجام ميدهد.
از طرفي ديگر اين دستگاهها مضراتي هم دارند كه در زير به آنها اشاره ميشود:
الف) هرچند از جنبه نظري در قلادههايي كه قدرت شوك آنها قابل تنظيم است، امكان آن وجود دارد كه تحريك را به اندازهاي تنظيم كرد كه تنها براي توقف رفتار ناپسند حيوان كافي باشد، ولي انجام اين كار نياز به موازنهاي دقيق و انجام آزمايش براي اطمينان از آن دارد. شوك ايجاد شده در اثر استفاده از اين قلادهها (به ويژه اگر در مكانهاي عمومي باشد ( ترجمه عبارت used by the general public- كه به نظر ميرسد ترجمه صحيح آن باشد) احتمال دارد موجب درجاتي از تروما در حيوان شود كه جداي از مسائل اخلاقي اين امر ميتواند داراي اثرات افزاينده- كاهنده باشد و باعث افزايش سطح اضطراب يا هيجان حيوان شود.
ب) قلادههايي كه با پارس حيوان فعال ميشوند داراي مضرات ويژه خود ميباشد، خيلي مواقع پارس حيوان دلايل غيرهيجاني دارد. بنابراين تنبيه در هر شرايط بهترين راهحل نخواهد بود. اين خطر نيز همواره وجود دارد كه مكانيسم شوكدهنده با دلايل متفرقه (مانند پارس سگهاي ديگر يا صداهاي بلند) فعال شود، در چنين شرايطي كه حيوان در معرض شوكي قرار دارد كه قادر به جلوگيري از آن نيست، ميتواند منجر به ناراحتيهاي عصبي در حيوان شود(به فصل 5 رجوع شود). به علاوه اين قلادهها طوري طراحي شدهاند تا بدون نظارت و سرپرستي در مواقع عدم حضور صاحب حيوان فعاليت كنند، به همين دليل فعال شدن خودبه خود آنها ميتواند منجر به مشكلات خطرناكتري هم بشود. براي مثال ممكن است سگ هرگز نياموزد كه براي جلوگيري از شوك نبايد پارس كند و در عوض ممكن است به علت شوك شروع به ناله و پارس كند و به اين ترتيب اسير دور باطلي شود كه قادر به توقف و گريز از آن نميباشد.
بنابراين استفاده از اين وسايل به اين شكل غيراخلاقي بوده و به جز در شرايط نظارت شده و با مشاور و سرپرستي كارشناسان خبره توصيه نميشود.
در صورتي كه امكان استفاده از نظارت و مشاوره كارشناسان وجود داشته باشد، استفاده از قلادههايي كه كنترل از راه دور دارند براي موارد زير ميتواند مفيد باشد:
الف) اختلال رفتاري حيوان شديداً جامعه ستيز41 باشد و تنها به وسيله تنبيه قابل درمان باشد.
ب) رفتار حيوان مشكلي كاملاً جدا و مستقل باشد و حيوان از ساير جنبهها طبيعي باشد: علاوه بر آن به ويژه حيوان رفتار تهاجمي و عصبي غير طبيعي نداشته باشد.
پ) در صورتيكه رفتار ناخوشايند حيوان به علت اضطراب و تشويق تحريك نشده باشد.
اختلال رفتاري كه اغلب داراي معيارهاي ذكر شده مي باشد، ناراحتي Sheep-worring است كه با استفاده از قلاده الكتريكي به خوبي درمان شده است.
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.