متن زیر تقدیم به میلیاردها جوجه خروسی که سالانه در سراسر جهان در همان ساعات اولیهء زندگیشون به قتل می رسند. جوجه هایی که تا آخرین لحظهء عمرشون جیک جیک میکنند و طلب کمک دارند اما هیچ کسی نیست که به فریادشون برسه.
در اکثر مرغداری ها جوجه های نر تنها ساعاتی بعد از تولد تعیین جنسیت میشند و از خواهرانشان جدا میشند و همگی معدوم میشند. با روش های مختلف. دقیقا مثل یک تکه آشغال بی مصرف. اما چرا کسی به این واقعیت اهمیت نمیده ، که اون موجودات بیچاره هیچ گناهی مرتکب نشدند. اونها حتی به تصمیم خودشون به این دنیای بی رحم وارد نشدند. پس چرا اینقدر رنج و درد را باید با اون جسم کوچک و زیباشون تحمل کنند؟
.................................................. ..............



چرا جان او برای کسی اهمیت نداشت؟!

آن زمان که چشمانش را بر این دنیای ظالم برای اولین بار گشود ....



Resigzed Image Click this bar to view the full image.






او هم دوست داشت مانند هر موجود دیگری زندگی کند ، شاداب باشد و از حیات خود لذت ببرد. انتظار زیادی نیست



چه شد که با او مثل یک تکه زبالهء بی مصرف برخورد کردند؟



مگر آنها نمی دانستند او هم درد را حس می کنند؟! چرا درد او برایشان مهم نبود؟


Resigzed Image Click this bar to view the full image.






آنها را دسته دسته به درون ماشین چرخ کن ریختند تا زنده زنده چرخ شوند و با بدنشان غذای طیور تهیه شود !

Resigzed Image Click this bar to view the full image.






بعضی های دیگر را هزار تا هزار تا درون چاه ریختند. در چاه همه جا تاریک بود. همه جا پر بود از جیک جیک و ناله های ممتد جوجه ها. ناله هایی که به زودی خاموش شدند


آنها که کمی خوش شانس تر بودند را رنگ کردند به بازار آوردند تا اسباب بازی کودکان شوند و طی دو سه روز و نهایتا چند هفته بمیرند.





چرا کسی به جان او اهمیت نداد ؟ او شب تا صبح جیک جیک میکرد و مادرش را صدا میکرد. مادری که هرگز او را ندیده بود.


Resigzed Image Click this bar to view the full image.




چرا این موجود کوچک و زیبا باید این همه ظلم ، ناملایمتی و درد را در طول عمر کوتاه خود تحمل کند؟


همهء اینها فقط چون او یک پسر بود؟!

Resigzed Image Click this bar to view the full image.



Resigzed Image Click this bar to view the full image.