حالا که سال 2010 تمام شده و بیشتر فیلمها را دیده ایم وقت خوبی برای مرور فیلمهای سال گذشته است. میخواهیم در مورد صحنههای به یاد ماندنی سال 2010 صحبت کنیم؛ صحنههای که باعث شدند با آنها بخندیم، بگرییم، از جایمان بپریم، هیجان زده بشویم و تحت تاثیر قرار بگیریم.
10. پیرانا 3-D، فیلمی که نامزد اسکار نبود شاید هم زیاد مورد توجه واقع نشد.
فیلمی که به شما احساس خوبی نسبت به اینکه زنده هستید بدهد قطعا فیلم خاصی است و این فیلم پیرانا 3-D است. نه به خاطر اینکه آدمها توسط حیواناتی شبیه ماهی خورده میشدند، برای اینکه سازندگان فیلم وانمود نمیکردند که چیزی بیشتر از هیجانهای کم ارزش، آدمهای کم ارزش تر و یک فیلم سه بعدی درجه B دارند. آنها به آکادمی بی اعتنایی کردند و همه فکر میکنند اجرای هر کار سینمایی هنری قطعا مستلزم یک سری جلسات و برنامه ریزیهای وسیع و از پیش تعیین شده است ولی در مورد این فیلم کم مدعا اینگونه نبود.
9- jackass3d- استیو پوشیده از ادرار میشود... ما خندیدیم
موفقیت فیلم Jackass 3D یک نوع لذت گناه آلود از خود باقی میگذاشت که هرکسی آن را تحسین میکرد و اگر آن را جزو فیلمهای خوب بدانیم اغراق نکرده ایم. در این صحنه خنده دار استیو به دستشویی بسته میشود. او مثل یه دختر کوچک جیغ میکشد و آن وقع است که ادرار از همه جا سرازیر میشود و به هرجایی حتی دهانش میریزد.
8- ام نایت شیامالان با آخرین کنترل کننده هوا سقوط کرد
اگر شیالامان یک مربی بود حتما در جایگاه بهترین مربیها مینشست. او که قبلا با فیلم حس ششم توجه مخاطبان را جلب کرد، و شما به این باور رسیده اید که او اصلا نمیتواند از سقوطهای بیشتر نجات پیدا کند. این کلمات توسط ان نایت شیالامان کارگردانی و نوشته شده است.
7- لژیون کاری میکند از مادربزرگتان بترسید!
صحنههای بسیار کمی روی پرده سینما عمیقا ما را ترسانده و غافلگیر کردند. این اتفاق در فیلم لژیون افتاد و یک مادربزرگ پیردوست داشتنی را تبدیل به یک حیوان فراطبیعی دیوانه کرد. او به بچههای نوپا نیرو داده و تبدیل به آدمخواران نامیرا و دیوانه میکرد. سانتا را به قاتلی سریالی مبدل کرد.
6- فعالیت فراطبیعی- همچنان ترسناک
فعالیت فراطبیعی 2 ازت ممنونیم! مطئمنا فیلم به اندازه فیلم - فعالیت فراطبیعی 1 خوب نبود منتها بدون استفاده از افکتهای خاص گران قیمت واقعا توانست بینندگان را بترساند. ژانر فیلم ترسناک شبیه ژانرهای دیگر است، وقتیکه داستان خوبی در کار باشد خوب عمل میکند، تخیل خوب و اتصال محکمی به طبیعت بشری لازم است.
5- A-Team ثابت کرد نوستالژی جنجال انگیز است.....
صادقانه باید بگوییم اگرچه فیلم در گیشه سر و صدا نکرد اما ایده خوبی داشت. اما برای فراخواندن ایدههایی که مدتهاست کسی سراغشان نرفته و تبدیل کردن آنها به نمونههای موفق امروزی دانش مهارت آمیزی لازم است.
البته ما از دهه 80 صحبت میکنیم. شما فقط میتوانید چیزی را از این محل خارج کرده و انتظار داشته باشید در زمان و مکان دیگر هم تمام جذابیتش را حفظ کند.
4- جوزف گوردون- لویت در جاذبه صفر مبارزه میکند....
باید به کریستوفر نولان برای برگزیدن چنین سوژه ای آفرین بگوییم. او از دزدیدن رویاها حرف میزند و چنان با ذهن ما بازی میکند که نمیفهمیم در رویا هستیم یا واقعیت. همچنین باید به او آفرین بگوییم به خاطر صحنه نبردی که در فیلم ترتیب داد. در این صحنه لویت با آدم دیگری در یک تالار چرخان کپسول مانند مبارزه میکند.
3. شبکه اجتماعی
اینکه کسی فیلمی بسازد که تولد و شکوفایی یکی از مهم ترین اختراعات نسل جوان که تغییری بنیادی در جهان ایجاد کرد را ثبت کند امری اجتناب ناپذیر است. تماشای «جسی آیزنبرگ» در نقش «مارک زاکربرگ» و راهی که در پیش گرفت یکی از بزرگترین فیلمها در صنعت سینما است، و بخش ارزشمند زندگی شما و هر نفر دیگری در اطرافتان که اگر بخواهید تعریفش کنید احتمالا به شکل یک فیلم ناامید کننده بیوگرافی مانند خواهد شد. اما کارگردان با استفاده از لحظههای به یادماندنی که در فیلمهای دیگر نمیبینیم آن را تبدیل به شاهکاری کرد.
2. نبرد تیتانها به شکل سه بعدی، و شکستها.....
دلیل اینکه فقط جیمز کامرون میتواند با ساختن یک فیلم سه بعدی که قطعا برای همین منظور طراحی شده است پول پارو کند بدین معنی نیست که هرکس دیگری نیز باید همین کار را بکند. چه باور داشته باشید چه نداشته باشید، فیلم سه بعدی همیشه نمیتواند شاهکار باشد. فیلم نبرد تیتانها هم هشداری شد برای فیلمسازان آینده که فکر نکنند سه بعدی کردن فیلم تغییری در بهتر شدن آن و یا فروشش ایجاد میکند.
1. داستان اسباب بازی 3 ریسک زیادی کرد و انیمیشن را تا سطوح قدرتمندی بالا برد...
پایان اسباب بازی 3 به وودی و بقیه گروه میپردازد، آنها فکر میکنند که با ریخته شدن به آشغالدانی قرار است نابود شده و از بین بروند. این صحنه شما را وادار میکند به خودتان بگویید: چیزی نیست، چیزی نیست، آنها فقط بازیگر هستند، آنها واقعی نیستند... صبرکن خدا لعنت کند آنها حتی بازیگر هم نیستند! آنها فقط پیکسلهای کامپیوتری شده روی صفحه تلویزیون هستند! تماشای آنها با دستهای قفل شده در حالیکه منتظر مرگ آتشین خود هستند چنان شما را تحت تاثیر قرار میدهد و احساسات عمیقتان را بیرون میکشد که نمیتوانید از مرگ این عروسکها متاثر نشوید و دردشان را حس نکنید.
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.