قلب
قلب پرندگان به طور نسبی از قلب پستانداران بسیار بزرگتر است و از نظر مقایسه نزدیک به 38/1_02/1 درصد وزن بدن را در گنجشک و حدود 5/0 درصد وزن بدن را در موش تشکیل می دهد.قلب در مرغان زنبور خوار احتمالا نزدیک به 4/2 درصد وزن بدن است و تعداد ضربان ان می تواند به بیش از 1000 بار در دقیقه برسد. ترکیب اندازه نسبتا بزرگ و ضربان زیاد به بازده
قلبی نسبتا زیادی منجر می شود.بازده
قلبی (به لیتر به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در دقیقه بیان می شود) در یک نوع طوطی استرالیلیی در حال پرواز نزذیک به 7 مرتبه از بازدده
قلبی یک انسان و یا یک سگ در حال حداکثر فعالیت،بیشتر است. مجموعه ی مقاومت محیطی در پرندگان اندکی کمتر از پستانداران است. با این حال بازده
قلبی زیاد، به فشار سرخرگی زیاد (140 تا 250 میلیمتر جیوه در گونه های گوناگون) و متناسبی نیاز دارد تا با سرعت زیاد خون را به جریان بیندازد. این تفاوت های عمده میان گردش خون پرندگان و پسنتانداران یک سیستم حمل اکسیژن موثر را به وجود می اورد که به توان فعالیتی شایان توجه در پرندگان کمک می کند.
قلب+
قلب در خط میانی درون قفسه صدری قرار میگیرد .از انجا که ششها در کمحل پشتی قرار می گیرند، کبد و نه ششها،قلب را در هر سمت در بر می گیرد.تشریح قلب پرندگان بجز در اندک بخش های خاص،همانند قلب پستانداران است. سینوس سیاهرگی در ماکیان اهلی و برخی از گونه های دیگر پرندگان به طور کامل در دیواره دهلیز راست تعبیه نشده است. بنابر این سیاهرگ میان خالی قدامی راست و سیاهرگ میان خالی خلفی منفرد به درون سینوس سیاهرگی قابل تمایز،اما نه بسیار مشخصی باز می شوند که با دریچه های حساس راست و چپ، اما عضلانی نگهداری می شوند. دیواره ی سینوسی ،دهانه سیاهرگ میان خالی قدامی چپ را از مجرای دو سیاهرگ دیگر جدا می کند. دریچه دهلیزی_بطنی راست ،به شکل زبانه ای عضلانی بوده و بدون طنابهای وتری است. دریچه دهلیزی_بطنی چپ و دریچه های آئورت و سرخرگهای ششی به همتای خود در پستانداران همانند هستند.
سیاهرگهای ششی چپ و راست با هم و یا به طور مجزا به درون دهلیز چپ باز می شوند.در ماکیان اهلی باز شدن به طور مجزا رایج تر است. سیاهرگ ها در دهلیز بهم می پیوندند و رگ واحدی را بوجود می اورند که دهانه ان به داخل
مجرای دهلیزی_بطنی پیش می اید و به وسیله زبانه ای به نام دریچه سیاهرگ ششی نگهداری می شود.بنظر می رسد این دریچه جریان خون ششی را به سمت بطن چپ هدایت و از بازگشت ان جلو گیری می کند. این دریچه در گنجشکسانان بیشتر تحلیل رفته است.دیواره بطن چپ دو تا سه برابر ضخیم تر از دیواره بطن راست است.
قلب++
سلول های عضله قلب پرندگان قطری (10_1 میکرون) صرفا برابر یک پنجم تا یک دهم قطر سلول های عضله قلب پستانداران دارند.ساختمان درونی این سلول ها نیز در پرندگان بسیار ساده تر است. برای نمونه
دستگاه لوله های
T کوچک T-tubules که در پستانداران توی هم رفتگی توبولار سار کولم را تشکیل و فضای بیرون سلولی عمقی درون لیف عضلانی را در بر می گیرند،در پرندگان وجود ندارد. به هر حال همانند پستانداران،شبکه درون سیتوپلاسمی کاملا رشد کرده است.مستدلا قطر کوچک سلول عضله قلب پرندگان به همراه سطح بزرگ نسبت به حجم،نیاز به وجود توبولهای درونی را در اتصال انقباضی_تحریکی اشکار می کند. در عوض تماسهای میان سار کولم و شبکه درون سیتوپلاسمی در سطح سلول، اتصال حاشیه ای کافی فراهم می کند.تفاوتی دیگر میان سلول عضله قلب پستانداران و پرندگان،نبود خط M line
M در پرندگان است. این خط در پستانداران به وسیله اتصالهای متقاطع دربردارنده رشته های میوزین منطبق بر وسط نوار مضاعف شکننده نور به وجود می اید.
قلب+++
در مهره داران خونسرد عضلات دهلیز ها ازادانه در امتداد عضلات بطن ها قرار می گیرند، اما در پرندگان همانند پستانداران حلقه هایی از بافت فیبروزی سوراخ های دهلیزی-بطنی و ائورتی و ششی را در بر می گیرند و بنابر این دهلیز ها را از بطن ها جدا کرده و از پخش عمومی تحریک از دهلیز ها به بطن ها جلوگیری می کنند. در نتیجه در پرندگان و پستانداران به یک دستگاه هدایتی خاص برای انتقال جریان عصبی Impulse از دهلیز ها به بطن نیاز است. این دستگاه حلقه فیبروزی را در نقطه ی واحدی، یعنی در محل گره دهلیزی-بطنی سوراخ می کند. دستگاه هدایتی از گره سینوسی-دهلیزی اغاز می شود که در قاعده دریچه سینوسی-دهلیزی راست و میان سوراخهای سیاهرگ میانخالی قدامی راست و سیاهرگ میانخالی خلفی قرار دارد. سپس با انشعابات تحت اندوکاردی گسترش یافته و با سلول های معمولی میوکارد در دیواره های دهلیزی تماس می یابد. همانند پستانداران ،سلول های گره سینوسی-دهلیزی از دیگر سلول های عضله قلبی ،فرکانس دپولاریزاسیون Depolarization بیشتری دارند و به همین دلیل سرعت ضربان قلب را کنترل می کنند.
ادامه دارد...
گره دهلیزی-بطنی که در بخش پشتی-خلفی و راست دیواره میان دو بطن واقع شده به
دسته دهلیزی-بطنی منجر می شود. در ماکیان اهلی دسته دهلیزی-بطنی، بافت فیبروزی جدا کننده دهلیز ها از بطن ها را سوراخ می کند و به
اندام های پایینی راست و چپ تقسیم می شود و در دیواره میان دو بطن به سمت پایین ادامه می یابد. از
گره دهلیزی-بطنی نیز دسته ای از رشته های عصبی موسوم به
حلقه دهلیزی_بطنی راست بیرون می اید که ویژه پرندگان است. این حلقه مجرای دهلیزی-بطنی راست را در بر می گیرد (احتمالا فعالیت دریچه عضلاتی را کنترل می کند) و در قاعده ائورت به
گره تنه ای-پیازی Truncobulbar با رشد متغیر متصل می شود. گره تنه ای-پیازی به نوبه خود رشته های عصبی موسوم به
دسته تنه ای-پیازی را بیرون می دهد که از درون حلقه فیبروزی ائورتی ادامه می یابد و به دسته دهلیزی-بطنی در محل دو شاخه شدن به اندام های پایینی راست وچپ، وصل می شود. به قلب به وسیله الیاف سمپاتیک شتاب دهنده، مولد و نگاهدارنده تونیسیته والیاف عصب واگ که اثر بازدارنده تونیسیته روی ضربان قلب دارند، عصب می رسد.
ادامه دارد...
دسته دهلیزی-بطنی و شاخه های ان از سلول های پورکنژ تشکیل شده اند. در ماکیان اهلی قطر این سلول ها نزدیک به 5 مرتبه از سلول های معمولی میوکارد بیشتر است. سلول های پورکنژ بر اساس انتظار از قطر نسبتا بزرگ انها و در مقایسه با سلول های معمولی میوکارد سرعت هدایت الکتریکی نسبتا زیادی دارند. بنابر این انها در تکمیل انقباض میو کارد برای رسیدن به بازده پمپاژ دلخواه نقش مهمی دارند. همانند پستانداران، تماس الکتریکی میان سلول های پور کنژ و میو کارد در طول دهنه برخورد گاه های دیسکهای بینابینی، پذیرفته شده است. اما دیسک های بینابینی کوچکتر و کمتر از دیسکهای پستانداران بنظر می رسند.
ادامه دارد...
گرد آوری : کوشا
منابع : تحقیقات Dr.A.S.KING و Dr.J. MACLELLAND
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.