)
قسمت اول
من از گربه های لعنتی متنفرم!
این جمله ای ست که مردم وقتی
گربه ها را دوست ندارند می گویند. البته وقتی از آنها می پرسید: چرا؟ و دلیل می خواهید، تقریبن هیچ کدام دلیل قانع کننده ای ندارند. به نظر می آید که آنها خودشان هم نمی دانند چرا؟
اگر از آنها بخواهید دلیل خود را بنویسند، خواهید دید که انگار در آن لحظه بی سواد می شوند. اکثر آنها حکم خود را با کلمه ی«من» صادر می کنند. همچنین به ندرت پیش می آید که بگویند، من
گربه را دوست ندارم ،چون... و بعد یک استدلال خوب بیاورند.
آنها تمایل دارند که با فحش و ناسزا به دنیا اعلام کنند که چقدر دلشان می خواهد
گربه ها را بی رحمانه بکشند. این دسته احتمالن کسانی اند که بیشتر دلیل نفرتشان، به خاطر میل به شکار کردن
گربه است. آنها واقعن دسته ی بی رحم و خشنی از مردمند.
قبل از اینکه نظری بدهیم، نگاهی به نظر برخی از افراد درباره ی دلیل تنفرشان می کنیم.
آنها هیچ وقت شاد و خوشحال نگاه نمی کنند: خوب، احتمالن این کارگربه ها به این معنا نیست که حتمن نقشه ای در سر دارند.
گربه ها نمی توانند مثل مالبخند بزنند یا بخندند، بله، اما هیچ حیوان دیگری هم قادر به این کار نیست، اگر دلیل تنفرتان به این خاطر است! پس شما باید از تمام حیوانات متنفر باشید. خوب، این یک دردسرواقعی ست! چون حیوانات بخش عمده ای از زندگی و جهان پیرامون مارا تشکیل می دهند، بنابر این خیلی ساده می توان به این نتیجه رسید که شما از کل جهان بیزارید. از طرفی دیگر، این درست است که انسانها لبخند می زنند، اما همه ی ما می دانیم که اغلب مواقع این لبخند جعلی ست و در واقع در درون انسان ها غم های زیادی وجود دارد. اما اگر دقت کنیم و هوشیار باشیم، می توانیم ببینیم که درواقع،
گربه ها رضایت خود را نشان می دهند و اگر اندوهگین باشند، این اندوه را در رفتار خود نشان می دهند، نه در چهره شان. پس این استدلال به هر شکل اشتباه می باشد.
آنها پنجه ها خود را می لیسند: خوب، خیلی از انسان ها هم عادت دارند ناخن ها ی خود را بجوند یا انگشت خود را بمکند! عادت های زیادی بین انسان ها و حیوانات مشترک است، که اتفاقن خیلی هم این اشتراک زیباست. در هر انسانی یک حیوان وجود دارد( از نظر بیولوژیکی).
این یک دیدگاه واستدلال بی محتواست. به هر حال کدام خطرناک تر است،
گربه ای که پنجه هایش را می مکد، یا انسانی که همیشه مسلح است؟ در باره اش فکر کن!
آنها هیچ وقت صرفه جویی نمی کنند: چه تعداد از مردم سعی می کنند کهبه نفع شما صرفه جویی کنند و شما چقدر نیازمند اندوخته های آنها یید؟ چه تعداد از حیوانات برای شما ذخیره و صرفه جویی می کنند؟ اصلن چه تعداد از حیوانات توان جسمی این را دارند که برای رونق دادن شما تلاش کنند؟
گربه که به سختی می تواند همچین فیزیکی داشته باشد!! به هر حال این استدلال هم غلط است.
گربه ها برای مثال می توانند وقوع زلزله را از پیش خبر دهند. این کار می تواند جان انسان های زیادی را نجات دهد.
هیچ کاری بلد نیستند: این تصور واقعن اشتباه است.
گربه ها تربیت پذیرند و این موضوع را متاسفانه می توان در سیرک ها مشاهده کرد. وقتی
گربه را بگیرید و هیچ کاری برای تربیتش نکنید، بعد انتظار داشته باشید که برایتان شیرین کاری کند، متاسفانه جهل خود را نشان داده اید.
این لعنتی ها خانه را بدبو می کنند: خوب شاید افراد
گربه داری که شما می شناسید خانه شان بو بدهد، این یعنی آن افراد در نگه داری از
گربه شان مسئولیت پذیر نیستند.
گربه ها بسیار تمیزند. اگر شما بستر و خاک مناسب در اختیارشان بگذارید، آنها به طور غریزی از آن استفاده می کنند. آنها با آرامش خود را آراسته می کنند. در حالی که اغلب انسان ها آلوده اند. اگر شما به درستی مراقبت کنید، بستر هرگز بوی تعفن نخواهد داد.
آنها باعث مرگ نوزاادها می شوند: این اظهار نظر بسیار بی رحمانه و از روی نادانی ست. این کاملن نادرست است.
من فکر می کنم این افراد از تسکوپلاموز یک چیزهایی شنیده اند! بهتر است در این باره مطالعه کنید. ترس من این است که همچین افرادی از قشرهای تحصیلکرده باشند. توجه داشته باشید که اغلب کسانی که از
گربه ها متنفرند، تحصیلات بالایی ندارند. اما یک تحصیلکرده با این تفکر می تواند برای
گربه ها بسیار خطرناک باشد.
آنها مسخره اند: هیچ ایده ای ندارم! بعضی
گربه ها بسیار سست و خواب آلودند و اتفاقن به همین دلیل عده ی زیادی جذب آنها می شوند.
ادامه دارد...
ترجمه: فرشته.ا
منبع: pictures-of-cats.org
________________
قسمت دوم
من از گربه ها متنفرم، این چیزی ست که آن ها می گویند.
حالا می خواهم اشاره به نظرات این نوع از مردم بکنم، همان ها که می گویند از
گربه متنفرند. من نمی توانم نقل قول کلمه به کلمه بکنم، زیرا ممکن است قوانین کپی رایت رانقض کرده باشم، به هر حال این صحبت ها ارزش گفتن ندارند جز برای حس کنجکاوی. من نظرم را خلاصه می کنم.
*شخصی دوست داشت
گربه ها را در جاده ها له کند. او با شوق درباره ی دیدن
گربه ای می گفت که با پنجه هایش در جاده صاف شده بود، یا
گربه ی دیگری که سرش دو نیمه بود. به نظر می رسد از دیدن این منظره لذت می برد. شما احساس نمی کنید که چنین شخصی مشکل دارد؟ به نظر می رسد این فرد بسیار عصبی و خشمگین و سرشار ازنفرت به حیوانات یا حتا اشیاء باشد! او وانمود می کرد که با دیدن این صحنه ها احساس قدرت و قلدری می کند.
*شخص دیگری اظهار می داشت که با سنگ به تمام
گربه هایی که در تیر رسش هستند و تمام حیوانات زنده را(تعداد زیادی از حیوانات)می زند یا می کشد. مرد احمق به نظر می رسید که از بیرحمی وقساوت قلبش نسبت به حیوانات راضی بود. در بریتانیا این کار جرم و جنایت محسوب می شود. در آنجا آنها برای کنترل خشمشان محکوم به زندان می شوند، چرا که این خشم می تواند تعمیم پیدا کند. چنین خشمی می تواند ریشه در فقر خانوادگی یا خشونت های خانگی در دوران کوکی داشته باشد. این موضوع مربوط به اکثر خشونت هاست. خشونت زاینده ی خشونت است. خشونت راهی برای بیان خشم است. آسیب زدن به حیوانات کوچک تر راحت تر از آسیب به حیوانات قوی تر است. در اینجا نیز فرد قوی تر با سنگ به
گربه ی ضعیف ضربه می زند، که این نیز نوعی اثبات قلدری ست.
*شخص دیگری که از
گربه ها متنفر بود می گفت، آنها جیغ جیغو و بنفش اند! در باره ی آن مطمعن نیستم. من که تا حالا
گربه ی بنفش ندیده ام! شاید او نامه خود را زمانی داشت می نوشت که براثر مصرف مخدر درخلسه به سر می برد!
*شخص دیگری می گفت: من از
گربه ها متنفرم چون آن ها بی ارزشند،
گربه ها احمق اند و تربیت نمی شوند(او به بستر خاک
گربه اشاره کرده بود) آنها تمایل به بازی با شما ندارند، احساسات و محبت خود را نشان نمی دهند، قبل از اینکه بفهمید شمارا گاز گرفته یا چنگ می زنند، آنها کثیفند و حشرات موذی ای هستند که باید ریشه کنشان کرد. خوب من فکر می کنم، چنین شخصی نیاز به آموزش دارد و با آموزش دیدن احساسش تغییر کند. نکته ی مثبتش این است که تمام چیزهایی که درباره ی
گربه می گوید نادرست است.
گربه ها عاشق بازی کردن اند و به طور غریزی از بستر استفاده می کنند.( 99%گربه ها از بستر استفاده می کنند مگر اینکه دچار بیماری یا استرس ناشی از وجود انسان داشته باشند. احتمال می دهم او با
گربه ای ملاقات داشته که از حظورش راضی نبوده یا به دلیل استرس یا بیماری وحشت کرده یا به او چنگ انداخته است.
گربه ها به شدت حیوانات تمیزی اند. احتمالن در باره ی
گربه ها آموزش های بدی دیده و حتا شاید از حیوانات آنقدر بدش نمی آید.
ادامه دارد...
ترجمه: فرشته.ا
منبع
قسمت سوم
*عبارات دیگری که شنیده ام خانمی بود که می گفت: من از
گربه ها متنفرم چون زمانی که یکی از آن ها پرنده ای از باغ خانه ام را شکار می کرد دیده ام. او می گفت دلش می خواهد برای تلافی
گربه ها را بکشد. دلم می خواهد او با خود فکر کند که چند هزار انسان وجود دارند که به خاطر تفریح، حیوانات را شکار کرده و می کشند؟ آیا باید تمام
گربه های وحشی ای که در آفریقا زندگی می کنند، و به خاط ادامه ی حیات حیوانات دیگر را شکار می کنند، باید کشته شوند؟ انسان ها برای تفریح شکار می کنند و غریزه ی ادامه ی حیات
گربه ها را وادار به شکار می کند. کدام آنها بیشتر مستحق مجازات می باشد؟!
* یک نفر شب ها به
گربه ها لگد می زد و می گفت احساس خوبی ازین کار به او دست می دهد.خوب تو مریض هستی!
*یک نفر به هرحال در این میان به نکته ی خوبی اشاره کرد. او می گفت: من از
گربه ها متنفرم. چرا که باغچه ام را کثیف می کنند و هیچ کاری از من بر نمی آید. قانون با
گربه ها کاری ندارد و
گربه ها هم از قانون اطاعت نمی کنند، پس هیچ راهی نیست که جلوی آن ها را گرفت. او اشاره به
گربه های همسایه ها می کرد. من می توانم اورا درک کنم. اما همه ی ما وقتی کنار هم زنگی می کنیم، مسائل ناخوشایندی هم ممکن است بینمان پیش بیاید که مجبور به تحمل آنیم. اختلافات بزرگی پیش می آید که رفع کردن آن ها دشوار است. سرو صدای همسایه در اینجا مثال خوبی ست. گاهی کسی قانون شکنی می کند و می شود جلوی او را گرفت. اما اگر عملش در چهارچوب قانون عملی انجام دهد که مورد رنجش ما باشد، مجبور به تحمل هستیم. از دید قانونگذاران، کسانی که از ورود
گربه های همسایه به باغچه خود شکایت دارند، در اقلیت اند.
همچنین باید بگویم که
گربه ها مدفوع خود را دفن می کنند و زیبایی باغچه را به هم نمی ریزند، البته باید اعتراف کرد که این بی مسئولیتی شخص همسایه را می رساند که مراقب
گربه ی خود نیست.
گربه در این میان بی تقصیر است.
من از گربه ها متنفرم-----نتیجه گیری
احساس من این است که این دسته ازاشخاص مشکلی دارند که احتمالن مربوط به خشونت می باشد. من روی دلار شرط می بندم که اینها افرادی اند که خشونت فراوانی دارند، اما از آن بی خبرند و نمی دانند که باید کجا این خشونت را تخلیه کنند. یا عدم آشنایی و آموزش است که باعث می شود بگویند: من ازگربه ها متنفرم!
داستان های زیادی در انترنت هست، درباره ی مردی که از
گربه ها متنفر بود اما عاشق
گربه هاشد، چرا که دوست دخترش از
گربه ای نگه داری می کرد و او نیز دانشش درباره
گربه ها تغییر کرده بود. تحقیق و تجربه عاملی اصلی ست که می تواند دیدگاه شما را درباره ی
گربه ها ترسیم کند.
یک چیز دیگر، معمولن زن ها علاقه یبیشتری به
گربه دارند تا سگ، بنابراین شاید حس مردها به گربه، زمانی که زن زندگی خود را می یابند، تغییر کند. می توانید امتحان کنید.
گربه یا هر حیوان دیگری وجود ندارد که رفتار تنفر انگیزی داشته باشد. کسی که از
گربه یا حیوانی متنفر است، در واقع از ماهیت حیوان است. بنابراین کسی که از ماهیت حیوان متنفر است ازطبیعت، و درنهایت از جهان وآفرینش متنفراست، اما مسلمن خودش این را نمی داند!
پایان
ترجمه: فرشته.ا
منبع: pictures-of-cats.org
__________________
: pictures-of-cats.org__