سیارات مزاحم برای پیدایش حیات
خارج از مرکز بودن مدار یک سیاره مشتری مانند (گازی و غول پیکر) می تواند بر روی مدار یک سیارۀ زمین مانند (سنگی و کوچک) تاثیر بگذارد، احتمالاً به همین علت است که
سیارات کوچک در چرخه ای ما بین قابل سکونت بودن و نبودن قرار دارند.
جزر و مد برای اغلب ما واژه ای آشنا است، علت روی دادن آن را هم همه می دانیم: جاذبه
تنها قمر زمین. اما به تازگی دانشمندان با شبیه سازی کامپیوتری یافته های جدیدی کسب کرده اند که حکایت از جزر و مد بین سیاره ای می کند اما این بار علت آن جاذبۀ خالی نیست، بلکه خروج از مرکز زیاد
سیارات پر جرمی
مانند مشتری است. این امر ستاره شناسان را وادار کرده است تا به دنبال سیاراتی باشند که مدارشان به ستاره ای مانند خورشید، نزدیک باشد. در واقع آن ها به دنبال، سیاراتی سنگی، مانند زمین هستند که در ناحیۀ قابل سکونت منظومۀ ستاره ای خود قرار گرفته اند (به این ناحیه کمربند
حیات هم گفته می شود)؛ جایی که شرایطی مانند دما و آب مایع به اندازه ای باشد که
حیات را در آنجا پشتیبانی کند.
ستاره شناسان معتقدند اینگونه
سیارات فراخورشیدی احتمالاً به علت اعمال نیرو هایی که توسط خروج از مرکز مداری همسایگان غولشان به وجود می آید؛ در بین مسکونی بودن و نبودن در نوسان هستند.
برای مثال می توان انتظار داشت یک سیارۀ سنگی تنها، یا درواقع سیاره ای با شرایطی مشابه به زمین با یک مدار شبه دایره ای که در لبۀ داخلی ناحیۀ قابل سکونت ستاره اش قرار گرفته همچنان در داخل این ناحیه بماند. اما اضافه کردن سیاره ای نظیر مشتری به این سامانه باعث ایجاد تاثیرات خارجی بر روی
سیارات کوچکتر می شود؛ این تاثیرات به علت بیضوی بودن (خروج از مرکز زیاد)
سیارات غول پیکر به وجود می آید و احتمالاً باعث وارد شدن
سیارات کوچکتر به چرخه ای ما بین شرایط مسکونی بودن و غیر قابل مسکونی بودن می شود. (بیشتر
سیارات فراخورشیدی که تا کنون کشف شده اند چنین شرایطی دارند)
در چنین شرایطی مدار سیارۀ کوچکتر بنا به میزان خروج از مرکز مداری سیارۀ غول کشیده می شود و خروج از مرکز پیدا می کند که این باعث دور شدنش از ستارۀ مادر می شود؛ پس از این اتفاق دوباره مدار سیاره کوچکتر به حالت اولیه یعنی شبه دایره بر می گردد. این دوره بار ها و بار ها تکرار می شود و حداقل هر چرخه آن هزار سال به طول می انجامد. با روی دادن چنین چرخه ای تاثیرات زیادی بر روی سیارۀ کوچکتر اتفاق می افتد که از عمدۀ آنها می توان به تغییرات محسوس میانگین دمای سالانه سیاره اشاره کرد.
روری بارنس یک محقق فوق دکترا از دانشگاه واشینگتون می گوید: "برای برهه ای از زمان، آب مایع می تواند در سطح وجود داشته باشد، اما در بقیۀ اوقات به صورت کلی بخار می شود. "
این تاثیر مداری می تواند به صورت مشابه ای بر روی یک سیارۀ زمین مانند در لبه خارجی کمربند حیاتش (ناحیۀ سکونت) اعمال شود؛ با این تفاوت که تغییر گاه مداریش احتمالاً آن را از ستارۀ مادر بسیار دور می کند و باعث یک انجماد سیاره ای می شود. (انجماد سیاره ای به شرایط سیاراتی گفته می شود که به علت دور بودن از ستارۀ خود هیچ حیاتی را بدون فعالیت های آتشفشانی، پشتیبانی نمی کنند.)
بارنس می گوید: " اقلیم زمین در یک دورۀ ده ها هزار ساله تحت تاثیر مدار های
سیارات دیگر
منظومۀ شمسی قرار می گیرد." اما این را نمی توان نادیده گرفت که این آرایش
سیارات است که قابلیت
حیات دار بودن را تعیین می کند و بسیاری از سامانه های سیاره ای فراخورشیدی که تا کنون کشف شده اند آرایشی مشابه با منظومه ما را نداشته اند.