محل زندگی طبیعی چینچیلاها محلی به نام «کوردیلرا دی لوس آندس» (Cordillera de Los Andes) به معنی «مسیر کوهستان آند» (The Andes Mountain Range) است که در قسمت غرب آمریکای جنوبی واقع شده است.
این کوهستان وسعتی در حدود ۵۵۰۰ مایل دارد و شامل کشورهایی از جمله پرو،بولیوی، اکوادور، کلمبیا و شیلی میشود.
چینچیلاها در مناطقی با ارتفاع ۳۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ فوت از سطح زمین
زندگی میکنند،یعنی جایی که با توجه به ارتفاع زیاد نسبت به سطح اقیانوس آرام، دارای رطوبت پایینی است.
کوهستان آند دارای آب و هوایی خشک بوده و در معرض وزش بادهای سرد قراردارد، ضمن اینکه پوشش گیاهی در این منطقه تنک و کم پشت بوده و بیشتر پوشیده از مناطق صخره ای است. این کوهستان به وسیله خاکسترهای آتشفشانی پوشیده شده است (که چینچیلاهاعادت به حمام کردن با آن دارند) و فقط بوته ها، علفهای هرز، تخم برخی گیاهان و بخصوص کاکتوس ها در این منطقه میرویند.
چینچیلاها ترجیح میدهند در حفره ها و شکاف های صخره های این مناطق کوهستانی از دیدرس دشمنانی همچون پرندگان و پستانداران دیگر پنهان باشند. البته استفاده از این
محل های مخفی فقط مختص چینچیلاها نیست بلکه مارها نیز که خود از دشمنان اصلی چینچیلاهابه شمار میروند در این قسمت ها ساکن میشوند و به نوعی دشمن غیرقابل اجتنابی برای چینچیلاها محسوب میشوند که گریز از آنها برای
چینچیلا کاری دشوار است.
چینچیلاهای وحشی به صورت گله هایی ۱۴ الی ۱۰۰ تایی در محیط
طبیعی شان
زندگی میکنند. این نوع
زندگی نه فقط به خاطر طبیعت اجتماعی و تاثیرپذیری گروهی آنهاست بلکه به محافظت جمعی آنها به خصوص در برابر شکارچیانی که از بالا مراقب آنها هستندنیز کمک زیادی میکند. این جوندگان به شکلی وفق یافته اند که در صورتی که یک چینچیلابه حالت آماده باش در بیاید همگی آنها به صورتی گروهی به درون حفره ها و پناهگاه های خود میگریزند و فقط یک
چینچیلا برای بازرسی اوضاع خارج شده و در صورتی که شرایط رامساعد ببیند بقیه اعضا از مخفیگاه های خود برای بازی و غذا خوردن خارج میشوند.
چینچیلاها در ساعات بسیار گرم روز درون حفره ها، گودال ها و شکاف ها استراحت میکنند و در طول شب که محیط تا حدی امن تر است برای یافتن غذا از
محل خود خارج میشوند.
در محیط طبیعی، غذای اصلی چینچیلاها شامل پوشش گیاهی تنک منطقه یعنی مواردی همچون بوته ها، کاکتوس ها، تخم گیاهان و علوفه است. آنها همچنین آب مورد نیاز بدن رااز شبنم هایی که در هنگام صبح (زمان طلوع آفتاب) بر روی صخره ها و سنگ ها جمع شده است تامین میکنند.
با توجه به خز و پوشش بدن فشرده ای که این حیوانات دارند در سال های۱۵۰۰ میلادی، تجارت پوست آنان به یک تجارت مردم پسند و پردرآمد بدل شد. مکتشفان اسپانیایی منطقه ای را که این حیوانات در آنجا ساکن هستند به شدت مورد تاخت و تاز قرار دارندتا بتوانند به هر تعداد که میتوانند از این حیوانات اسیر کرده و برای ساخت لباس ازپوست با ارزش آنان و فروش آن به افراد ثروتمند اقدام کنند.
آنها به هیچ وجه در این کار خود موفق نبودند زیرا نمیدانستند که این حیوانات نسبت به شرایط، بسیار حساسند و سفرهای طولانی و اضطراب میتواند به سرعت منجر به مرگ این حیوانات حتی پیش از رسیدن به سن بلوغ شود.
داستان خارج شدن چینچیلاها از مسکن
طبیعی شان و ورود آنها به عرصه تجارت،قصه ای است که همانطور که امروزه هنوز هم مورد بحث و جدل های فراوانی است.
این مشاجرات و مباحثات و داستان هایی که در این خصوص وجود دارد دو شکل کلی دارند. یکی از این داستان ها به این شکل نقل میشود که چینچیلاها به صورت حیواناتی زیبا و مجلل و حیوانات خانگی دوست داشتنی پا به منازل انسان ها گذاشتند و سوی دیگراین داستان اینگونه بیان میکند که این حیوانات به منظور استفاده از پوست و به خاطرمقاصد صرفا تجاری، از محیط اصلی
زندگی شان دور شده و تکثیر آنها در اسارت آغاز شد.
این به شما بستگی دارد که کدام داستان را در این باره قبول میکنید امایک داستان بی غرض در این خصوص نقل میشود که مربوط به سال ۱۹۱۸ است.
در سال ۱۹۱۸ یک مهندس معدن به نام «ماتیاس ف. چاپمن» (Mathias F. Chapman) برای نخستین بار یک
چینچیلا را در طول مشاهدات خود از کوهستان آنددید. او به شدت به این حیوان علاقه مند شد (جنبه رومانتیک داستان) … او به مزایایی که این حیوان میتوانست برای او داشته باشد فکر کرد (جنبه منفی داستان) … او برایداشتن این گلوله پشمی، یک بومی
محل (سرخپوست) را متقاعد کرد که یکی از آنها را به اوبفروشد.
ماتیاس چاپمن تصمیم گرفت که یک گله از چینچیلاها را برای خود داشته باشداما در سال ۱۹۲۰ جمعیت این حیوانات به شدت کاهش یافت و نام
چینچیلا در فهرست حیواناتی قرار گرفت که در معرض انقراض هستند. در این شرایط، معاهده ای میان آرژانتین، شیلی،بولیوی و پرو منعقد شد که بر طبق آن، تعدادی از افراد خبره در خصوص چینچیلاها، هرگونه شکار و خرید و فروش پوست این حیوان را به صورت قانونی، منع میکردند و این حیوانات راتحت حمایت قانون قرار میدادند.
در این شرایط، چاپمن در محافل دولتی شیلی حضور یافته و توانست مجوزهای قانونی برای گرفتن و بردن این حیوانات به آمریکا را کسب کند. او و ۲۳ نفر از افرادیکه با او کار میکردند توانستند با توجه به اینکه این حیوانات در معرض انقراض بودنددر مدت ۳ سال تعداد ۱۱ عدد از آنها را بگیرند گرچه برای هدفی که چاپمن دنبال میکرد(منتقل کردن و تکثیر آنها) همان ۳ عدد چینچیلای ماده برای یک گروه کافی بود.
چاپمن از مشکلات چینچیلاها آگاه بود و میدانست که اسپانیایی ها پس ازگرفتن چینچیلاها بر اثر سیستم حمل و نقل سریعی که داشتند فورا با مرگ زودهنگام چینچیلاهاروبه رو شدند و به همین دلیل روند کاری خود را با سرعت کمتری پیش برد.
او برای ساخت قفس های حمل و نقل
چینچیلا در این سفر، تا حد امکان از چوبهایی استفاده کرد که از
محل زندگی طبیعی آنها جمع آوری شده بودند. آنها در بیشتر ساعات از تابش مستقیم خورشید دور بودند و به وسیله گیاهانی که جمع آوری شده بودند تغذیه میشدند.
چاپمن متوجه شد که چینچیلاها در وضعیت ثابتی به سر میبرند و تصمیم گرفت سفر خود را به مقصد منزلش یعنی لوس آنجلس آغاز کند. او سعی کرد باز هم گیاهان بیشتری از این منطقه جمع آوری کند و همچنین مشابه های مناسبی برای آنها بیابد تا در لوس آنجلسبه مشکل برنخورد.
چاپمن میدانست که این سفر باید به کندی صورت بگیرد تا چینچیلاها بر اثراضطراب حاصل از تغییر ارتفاع ۱۰ هزار فوتی
محل زندگی، با سطح آبهای آزاد دچار اضطراب نشوند بنابراین در حالی که چینچیلاها را در اختیار داشت سفر خود را در ۱۹۹۲ آغاز کردو این سفر ۱۲ ماه به طول انجامید!
تمامی آن چینچیلاها از مرحله نخست حمل و نقل جان سالم به در بردند و بدین ترتیب چاپمن موفق به انجام کاری شد که پیش از آن، اسپانیایی ها در آن به سختی شکست خورده بودند.
قسمت بعدی این سفر این بود که چاپمن و همسرش به وسیله کشتی بخار از طریق مرز ساحلی به «کالائو» (Callao) بروند، یعنی جاییکه مشکل ترین بخش سفر فرا میرسید. در این قسمت آنها باید سوار بر کشتی باری ژاپنی،به سمت «سن پدرو» (San Pedro) کالیفورنیا راه میفتادند.
در طول این سفر، چاپمن و همسرش به طور مداوم از خنک بودن چینچلاها اطمینان حاصل میکردند و آنها را به وسیله قالب های یخ و حوله های مرطوب که بر روی قفس قرارمیدادند، خنک نگاه میداشتند. این بخش از سفر تا حد زیادی خوشحال کننده ولی مقداری نیزناراحت کننده بود زیرا یک عدد از چینچیلاها در این مقطع مرد در حالی که دو عدد چینچیلادر همین زمان متولد شدند. نهایتا چاپمن در ۲۲ فوریه ۱۹۲۳به لوس آنجلس رسید.
او توانست به وسیله ۱۱ چینچیلایی که از محیط
طبیعی شان گرفته بود در سال۱۹۲۳ اولین مزرعه پرورش صنعتی و تکثیر این حیوانات در اسارت را راه اندازی کند. پساز چندین دهه که از آن روز میگذرد حالا مزرعه های زیادی در ایالات متحده، کانادا واروپا به این کار اختصاص داده شده اند. (البته چنین مزارعی در انگلستان وجود نداردزیرا تکثیر این حیوانات و استفاده از پوست آنها در این کشور، منع قانونی دارد.)
بعدی این سفر این بود که چاپمن و همسرش به وسیله کشتی بخار از طریق مرزساحلی به «کالائو» (Callao) بروند، یعنی جایی که مشکل ترین بخش سفر فرا میرسید.
این داستانی بود که چاپمن توانست تعدادی
چینچیلا را گرفته و آنها را تا۲۲ سال نگهداری کند. دستاوردی که او به دست آورد بسیار بزرگ بود و او تنها فردی درتاریخ بود که توانست با موفقیت، این حیوانات را از مسکن
طبیعی گرفته و به سلامت حمل و نقل کرده و پرورش دهد.
امروزه چینچیلاهای وحشی فقط در کشور شیلی
زندگی میکنند و جمعیت وحشی آنهابه خاطر شکارهای بی رویه که سابقا صورت میگرفته و نابودی محیط
طبیعی زندگی شان، همچناندر فهرست در معرض انقراض قرار دارد.
تعهدات بین المللی در خصوص چینچیلاها به تایید رسیده است. در سال۲۰۰۱ تعداد ۱۲ عدد
چینچیلا از نژاد brevicaudata کهپیش از آن گمان میشد به کلی در طبیعت منقرض شده است در کشور شیلی یافت شد.
گونه Langiera chinchilla همچنان در اسارت به عنوان حیوان خانگی و برای بهره بردای از پوست آن، تکثیر شده و رونق زیادی دارد. این در حالی است که جمعیت آنها در محیط اصلی
زندگی شان با توجه به از بین رفتن و نابودی بوته های algarobilia درکوهستان آند، که غذای اصلی آنهاست رو به کاهش نهاده است. نام این گونه از سال 2008وارد فهرست حیواناتی شده است که به شکل وخیمی در معرض انقراض اند (Critically Endangered List) و کمتر از ۱۰ هزار عدد از آنها در طبیعت باقی مانده است. چندین بارسعی شده که چینچیلاهایی که توسط انسان ها تکثیر شده اند به محیط
طبیعی بازگردانده شونداما این عمل هر بار با شکست مواجه شده است.
مترجم : مسعود کشوری
منبع : chinchillachronicles.com