مرد جوانی که متهم است همسرش را از پنجره به بیرون پرت کرده50بار قسم خورد که
قتل کار او نیست و از اتهام تبرئه شد.
به گزارش خبرنگار ما، خانواده دختری به نام عسل سه سال قبل به پلیس خبر دادند دخترشان بر اثر پرت شدن از پنجره فوت کرده است و از دامادشان شکایت دارند.
پدر مقتول به ماموران گفت: یک سال قبل دخترم با مردی به نام شاهین آشنا شد و تصمیم گرفت با او ازدواج کند. او مردی کشاورز بود و بهنظر ما مناسب دخترمان که فوقلیسانس داشت، نبود ضمن اینکه شاهین همسر هم داشت. اصرارهای من برای بههم خوردن این رابطه فایدهای نداشت و دخترم بدون اینکه به ما بگوید با آن مرد به صورت صیغهای ازدواج کرده بود. البته دخترم قبل از این یکبار ازدواج کرده و از شوهرش جدا شده بود و یک بچه داشت. او عاشق شاهین شده بود.
وی ادامه داد: روز حادثه باخبر شدیم دخترم از پنجره پرت شده و جانش را از دست داده است. زمانی که به بیمارستان رسیدیم، یکی از همسایهها گفت دخترم قبل از اینکه به کما برود به او گفته شوهرش شاهین او را از پنجره به پایین پرت کرده است. پدر مقتول گفت از شوهر صیغهای دخترش عسل شکایت دارد. اما شاهین
قتل را انکار کرد و گفت همسرش خودکشی کرد چون با خانوادهاش اختلاف داشت و این درگیریها هیچربطی به او ندارد. با این حال کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
با تشکیل دادگاه در شعبه 71 متهم پای میز محاکمه رفت. بعد از اینکه نماینده دادستان و اولیایدم درخواست خود را ارایه دادند، متهم گفت: در راه دانشگاه بود که با عسل آشنا و عاشق او شدم. با اینکه همسر داشتم او را به صورت صیغهای به عقد خودم درآوردم. عسل همیشه به دلیل مشکلاتی که با خانوادهاش داشت ناراحت بود و میگفت اگر پدر و مادرش او را وادار به ازدواج نمیکردند حالا وضعیت بهتری داشت. هربار که به خانه پدرش میرفت با او دعوا میکرد. عسل دختر مستقلی بود ماشین داشت و برای خودش کار میکرد اما خانوادهاش اذیتش میکردند به همین دلیل هم خودکشی کرد ما هیچ مشکلی نداشتیم. این حرفها از سوی پدر مقتول رد شد. او گفت: اختلاف من و دخترم بهخاطر شاهین بود. بعد از ازدواجشان من دیگر کاری به کار آنها نداشتم، حتی از نوهام مراقبت میکردم تا آنها راحت زندگی کنند. چندباری دخترم به خانه آمد و گفت که شوهرش او را کتک زده و پولهایش را گرفته است. آنها با هم اختلاف داشتند ضمن اینکه یکی از همسایهها گفت که شاهین دخترم را از پشتبام به پایین پرت کرده است. هیات قضات شاهد پرونده را به جایگاه دعوت کردند، او گفت: من شاهین را ندیدم و نمیدانم چه اتفاقی در خانه آنها افتاد اما صدای درگیری را شنیدم و بعد صدای پرت شدن آمد. من هم بیرون رفتم و دیدم که عسل در حالیکه خون زیادی از بدنش میرود میخواهد چیزی بگوید او آرام به من گفت شاهین پرتش کرده است. هیات قضات بهرغم انکار متهم او را به قصاص محکوم کردند و پرونده به دیوانعالی کشور فرستاده شد.
قضات دیوان اعلام کردند این پرونده از موارد لوث است و باید مراسم قسامه انجام شود بنابراین رای صادره نقض و پرونده به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این بار متهم و اولیایدم در شعبه 113 حاضر شدند. اولیایدم اعلام کردند 50 خویشاوند نسبی مذکر ندارند که حاضر به سوگند باشند. به همین دلیل قاضی از متهم خواست تا کسانی را معرفی کند. او نیز گفت: «من هم کسی را ندارم که قسم بخورد اما اگر لازم باشد، خودم 50بار قسم میخورم.» به این ترتیب مراسم قسامه آغاز شد و متهم قسم خورد که عسل همسر صیغهایاش را نکشته است. با این قسم هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند و متهم را تبرئه کردند.