در شهرهایی دور از پایتخت،
دختران و پسران زیادی هستند که هدفشان ورود به دانشگاه و تحصیل در رشتهای است که دوستش دارند. سالها درس میخوانند؛ هزار جور رؤیا میبافند و برنامه میریزند. خود را در کسوت خانم مهندس یا آقای کارشناس علوم سیاسی تصور میکنند که آینده را مطابق میل خود میسازند. غافل از اینکه ممکن است به ناگاه ورود به رشته موردنظر، برایشان ممنوع شود؛ تنها به این دلیل که دختر هستند یا پسر.
روزگارنو: سال گذشته بیست دانشگاه پذیرش
دختران و پسران را جدا کردند. تا حدی سر و صدا به پا شد و مخالفان و موافقان موضع گرفتند. اما در نهایت نه آب از آب تکان خورد و نه اتفاق خاصی افتاد. همین شد که امسال 40 دانشگاه دیگر هم به جرگه پذیرشهای تک جنسیتی پیوستند و شمارشان به بیش از 60 دانشگاه رسید.
امسال
دختران اصلیترین قربانیان این نحوه پذیرش بودند. به این معنا که در سال ۹۰ تنها دو رشته از ظرفیت
دختران حذف شده بود، اما امسال 36 دانشگاه در ۷۷ رشته کارشناسی از پذیرفتن دانشجوی دختر سر باز زدند.
هنوز تعدادی از دانشگاهها به ویژه در تهران، هم
دختران را میپذیرند، هم پسران را. اما اگر پذیرش تک جنسیتی با همین سرعت ادامه یابد، احتمالاً سال آینده تمام دانشگاههای کشور در این رویه متحد شوند. امروز جوانان در سطحی محدود، این امکان را دارند که برای تحصیل در رشته مورد علاقه خود، بار سفر بسته و راهی شهر و دانشگاهی دیگر شوند. اما همین امکان محدود شاید تا سال آینده به آرزویی دستنیافتی تبدیل شود.
آیا این همان تفکیک جنسیتی نیست؟
طرح تفکیک جنسیتی و جداسازی
دختران و پسران در دانشگاهها، از آن طرحهای جنجالی و پرحاشیهای بود که گاه بنای اولیه آن را به مخالفان سرسخت نظام و دشمنان نسبت میدادند و گاه آن را جزء اصول لازمالاجرای اخلاقی و دینی میشمردند.
نخستین زمزمههای پاکسازی دانشگاهها با آغاز دولت نهم شکل گرفت. اتفاقی که از آن با عنوان «انقلاب فرهنگی دوم» یاد میشد. اما این انقلاب، در سطح حرف باقی ماند تا نوبت به دولت دهم رسید و بار دیگر از گوشه و کنار لزوم اسلامی شدن دانشگاهها به طرق مختلف، مطرح شد.
در آستانه جدی شدن بحث، رئیسجمهور دست به قلم برد و در نامهای وزرای کابینه خود را از هر اقدامی در خصوص جداسازی دانشگاهها منع کرد. بلافاصله وزیر علوم، اعلام کرد که اوامر احمدینژاد را به جان و دل اطاعت خواهد کرد و شفافتر از همیشه عنوان داشت که تحت هیچ شرایطی طرح تفکیک جنسیتی دانشگاهها اجرایی نخواهد کرد.
بعد از این اتفاق، انتظار میرفت این بحث حداقل برای چند سال یا تا پایان دولت دهم، مسکوت بماند. اما در عمل چنین نشد و تنها نام و رویه اجرای آن تغییر کرد.
سال گذشته با آمدن دفترچههای انتخاب رشته، مشخص شد که برخی دانشگاهها در رشتههایی خاص پذیرش دانشجویان را به صورت فقط دختر یا فقط پسر اعلام کردهاند. تعدادی دیگر هم این جداسازی را در برگزاری کلاسهای درس پیاده کردند. با این حال رؤسای این دانشگاهها و سایر مسؤولین به صورت کاملاً هماهنگ، هرگونه تفکیک جنسیتی در دانشگاه را به شدت تکذیب میکردند.
به این ترتیب اولین ریشههای جدا کردن
دختران و پسران، جدا کردن رشتهها و کلاسهای درس با انواع توجیهات و تحت عناوین مختلف پا گرفت. عدهای این اتفاق را همان اجرایی شدن طرح تفکیک جنسیتی میدانستند و برخی نظر متفاوت داشتند.
پاسکاری مسؤولان
از طرفی مسؤولیت اجرای این نوع پذیرش نیز دائم از ارگانی به ارگان دیگر و از نهادی به نهاد دیگر واگذار میشود. بسیاری از خود سلب مسؤولیت کرده و از پاسخگویی طفره میروند. برخی رؤسا نیز توجیهاتی میآورند که چندان قابل قبول نیست.
اگر در جریان نحوه پذیرش داوطلبان کنکور دکتری و اما و اگرهای بعد از آن، سازمان سنجش شانه خالی کرد و مسؤولیت آن را متوجه وزارت علوم دانست، در عوض در مورد پذیرش دانشجویان دختر و پسر در دوره کارشناسی، این وزارتخانه اعلام کرده است که هیچ دخالتی در حذف رشتهها نداشته و میزان پذیرش مستقیم بر عهده خود دانشگاه است.
مسؤولان دانشگاهها نیز هر کدام در مورد این اقدام که اتفاقاً امسال در سطحی وسیع رخ داد، دلایل خاص خود را میآورند. برای مثال رئیس دانشگاه صنعت نفت، دلیل نپذیرفتن دانشجوی دختر را عدم نیاز فعلی صنعت نفت به
دختران اعلام کرد.
حال آنکه دانشگاههایی نظیر صنعتی شریف، دانشگاه تهران و دانشگاه شیراز در رشتههای بالادستی نفت و سایر رشتههای مرتبط، امسال هم دانشجوی دختر میپذیرند و معلوم نیست چرا وزارت نفت به این دانشجویان نیاز دارد ولی از دانشجویان دختر دانشگاه صنعت نفت بینیاز است.
دیگر اینکه دانشجویان ورودی امسال در سال 95 فارغالتحصیل خواهند شد ولی آن طور که گفته شده است وزارت نفت امسال به نیروی خانم نیاز ندارد و تا 4 سال آینده نیاز این سازمان مشخص نیست.
بر اساس این شواهد و شواهد بسیاری از این دست، برخی اساتید چنین گمانهزنی میکنند که ذکر چنین دلایلی تنها برای سرپوش گذاشتن بر اصل قضیه است و این سیاست هر نامی که داشته باشد در نهایت به پدید آمدن محدودیت در دانشگاهها، ایجاد تفاوت و تبعیض بین
دختران و پسران و جداسازی آنها ختم میشود. سیاستی که به نظر میرسد چندان هم بدون برنامهریزی و اتفاقی نباشد.