لغت Euthanasia از دو جزء یونانی “Eu” به معنی خوب و “Thanatos” به معنی
مرگ گرفته شده است. “مرگ خوب” حالتی از
مرگ است که با کمترین درد و استرس حادث شود. اتخاذ تصمیم بر انجام یوتانزی، معمولاً فرآیند دشواری است که محدودیت ها و دوراهی های اخلاقی خاص خود را دارد. در اینجا سعی می کنیم تا با نگاهی گذرا به این مقوله، نکات مهم آن را برای دارندگان
حیوانات و دامپزشکان، دوباره مرور نمائیم.
بر اساس مبانی اخلاق حرفه ای یا اصول انسانیت، باید اطمینان حاصل نمود که چنانچه جان حیوانی باید گرفته شود، این عمل با نهایت دقت و با کمترین درد و استرس صورت گیرد. تکنیک های یوتانزی باید موجب از دست رفتن سریع هوشیاری شده و به دنبال آن ایست قلبی یا تنفسی ایجاد گردیده و در نهایت عملکرد مغزی را متوقف سازد. این تکنیک ها باید چنان اجرا شوند که حیوان قبل از محو هوشیاری، کمترین میزان اضطراب و تشویش را متحمل شود.
موارد مجاز برای انجام یوتانزی
انجام این عمل در صورت حضور صاحب حیوان می بایست توسط وی تقاضا شده و دامپزشک خود نمی تواند چنین تصمیمی را اتخاذ کند. دامپزشک باید تشخیص خود از بیماری، راه حل های ممکن برای درمان آن، طول دوره درمان، هزینه ها و پیش آگهی را به صاحب حیوان توضیح دهد تا در صورت لزوم، وی با آگاهی کامل نسبت به انجام این عمل، تصمیم گیری نماید. با این حال باید توجه داشت که دامپزشک از نظر نوع و صحت تشخیص عارضه و تعیین روش انجام یوتانزی، واجد نقش کلیدی در این امر می باشد. در ادامه، به برخی شرایط که یوتانزی در آن توصیه پذیر است، اشاره می گردد. باید توجه داشت که این موارد تنها راهنمای کلی در رابطه با یوتانزی می باشند و در مورد هر بیمار، دامپزشک باید به بررسی شرایط ویژه مربوط به آن بپردازد.
مواقعی که حیوان دچار درد زیادی است و به هیچ نحو قابل تسکین نمی باشد.
هنگامی که بیماری حیوان درمان پذیر نباشد و برای حیوان ناراحتی های زیادی ایجاد کند.
مواقعی که صاحب دام با وجود درمان پذیر بودن بیماری به دلیل هزینه ها یا مشکلات نگهداری حیوان از ادامه درمان منصرف شده و تلاش برای یافتن فرد دیگر یا گروه های حمایت از
حیوانات و غیره به نتیجه نرسد و آزادسازی حیوان در طبیعت به دلیل ماهیت بیماری وی (رنج آور بودن یا مسری بودن) مقدور نباشد.
مواقعی که حیوان درد ندارد، لیکن به واسطه آسیب های عصبی یا آناتومیکی و …، به هیچ عنوان قادر به راه رفتن، حفظ تعادل یا انجام امور حیاتی خود نیست و به تشخیص دامپزشک واجد صلاحیت، این نقیصه قابل برگشت نباشد.
مواردی که حیوان درد ندارد ولی دچار رنج و ناراحتی است. مثلاً زجر تنفسی به واسطه عوامل غیر قابل برگشت.
مواردی که حیوان قادر به کنترل ادرار و مدفوع خود نبوده و امکان درمان، نگهداری در محیط باز یا برگشت آن به طبیعت وجود ندارد.
عدم توانایی در شنیدن و دیدن به گونه ای که مشکلات آنچنان زیادی برای حیوان ایجاد کند که ادامه زندگی وی بیشتر ناراحتی و رنج باشد تا بهره مندی از حیات.
موارد توحش حیوان به دلایل رفتاری یا بیماری عفونی به نحوی که غیر قابل درمان بوده و رهاسازی آن در طبیعت برای انسان ها و سایر
حیوانات خطرناک باشد.
اثبات یا ظن قریب به یقین وجود بیماری های بسیار خطرناک که طبق دستورالعمل سازمان های بهداشتی، درمان آنها در
حیوانات مجاز نمی باشد؛ نظیرهاری.
در سایر موارد پیش بینی نشده، اولویت نخست متعلق به حیوان و آسایش او است و در مرحله بعد شخص صاحب حیوان مطرح است. پیش از اتخاذ تصمیم یوتانزی می بایست تمام راهکارهای کمک رسانی به حیوان بررسی شده و فرصت کافی تا حدی که حیوان زجر نکشد جهت اخذ یک تصمیم منطقی در نظر گرفته شود.
مواردی وجود دارد که انجام یوتانزی جهت
حیوانات سالم تقاضا می شود. صاحبان آنها معمولاً دیگر به این
حیوانات نیازی ندارند یا اینکه از آنها خسته شده اند!
مطابق نظر “برنارد رولین” یوتانزی
حیوانات سالم تاکنون به عنوان یک اصل حرفه ای در دامپزشکی مورد تأیید قرار نگرفته است. به عقیده وی، تعهد اولیه حرفه دامپزشکی نسبت به
حیوانات است نه انسان، و نخستین وظیفه دامپزشکان حفظ جان
حیوانات مورد درمان آنها است. به نظر وی، عملکرد شخص برخلاف عقاید اخلاقی باطنی خود، منجر به بروز استرس اخلاقی در وی می شود که نتیجه مستقیم تناقض بین آن چیزی است که ما باور داریم و باید انجام دهیم و آنچه که در واقعیت انجام می دهیم. این استرس اخلاقی سلامت فکری و جسمی فرد را متأثر کرده و ذره ذره آن را از بین می برد. لذا برای دامپزشکان متعهد، تنها رهایی حیوان از درد و رنج می تواند دلیلی برای انجام یوتانزی باشد. لیکن وی اذعان می نماید، برای دامپزشکانی که جان
حیوانات را موضوع قابل حمایتی نمی دانند، پاسخ روشن است: حیوان به دنبال تقاضای صاحبش کشته خواهد شد. تنها موضوع مورد توجه برای اینگونه افراد، شاید آن باشد که ایجاد
مرگ بدون درد صورت گیرد و چنانچه برای کم کردن هزینه های صاحب دام، از زجر کشیدن حیوان مایه بگذارند و روش های نادرست و دردناک
مرگ را صورت دهند، از نظر اخلاقی مجرم و قابل سرزنش هستند. به نظر وی، در موارد تقاضای یوتانزی
حیوانات سالم، بهتر است دامپزشک به یافتن راه حل های دیگر اقدام نماید. برای مثال اسب هایی که دیگر قادر به انجام کارهای محوله (نظیر سوارکاری یا بارکشی) نیستند را می توان برای سواری افراد آماتور یا گردشگران به کار برد.
برخی بیماری ها به سختی به درمان جواب می دهند یا نیازمند راه های درمانی و جراحی های سنگینی هستند. گاهی بعضی دامپزشکان چنین بیمارانی را به دلیل فقدان اطلاعات کافی در مورد نحوه درمان یا ماهیت بیماری یا در اختیار نداشتن امکانات درمانی لازم، به یوتانزی محکوم می کنند. اصل اول در چنین مواردی، ارجاع بیمار به مراکز درمانی بزرگتر و تخصصی تر است که این امر، رضایت صاحب حیوان را نیز به همراه خواهد داشت. در غیر اینصورت اگر بعد از انجام یوتانزی، صاحب دام متوجه شود که می توانسته کاری برای حیوانش انجام دهد، این موضوع موجب رنجش بسیار وی شده و ممکن است به موقعیت حرفه ای دامپزشک مسئول نیز صدمه وارد نماید.
با توجه به مواردی که گفته شد، ممکن است درباره علت سخت گیری های موجود در مورد یوتانزی
حیوانات خانگی سؤالی بدین نحو مطرح شود که: چرا در حالیکه روزانه صدها هزار گاو و گوسفند و
حیوانات با مصرف خوراکی در کشتارگاه ها کشته می شوند، کشتن یک حیوان
خانگی آنچنان اهمیتی پیدا می کند که باید بسیاری قواعد و اصول، پیش از تصمیم بر انجام آن تحقق یابند؟
در پاسخ باید گفت که به طور سنتی
حیوانات به عنوان املاک و دارایی افراد انسانی تلقی می شوند. تا زمانی که حیوان را شئ در نظر بگیریم نمی توان آن را موجودی با علایق، خواسته ها و حقوق مختص به خودش تصور نمود. مطابق این عقیده سنتی، از آنجا که یک گاو به عنوان دارایی فرد مطرح است، وی می تواند آن طور که ترجیح می دهد با حیوانش رفتار کند. همچنین اغلب انسان ها برخی انواع
حیوانات را به عنوان منبع غذایی در نظر گرفته و متأسفانه بدون توجه به اینکه هر چند این
حیوانات فاقد فهم و شعور بشری هستند، لیکن قادر به احساس درد و رنج می باشند در برخورد با این حیوانات، تنها به بهره وری اقتصادی و استفاده هر چه بیشتر از آنها توجه داشته و اساسی ترین حقوق این موجودات زنده را نیز برای کسب سود بیشتر، زیر پا می گذارند؛ هر چند این نحوه عملکرد ممکن است برای حیوان هزینه های گزافی از جنس درد و رنج داشته باشد. در طرف مقابل، نگاه اخلاقی جامعه به حیات انسان واضح و روشن است. حیات انسان روحانی و مقدس بوده، محترم است و باید محافظت شود. تا زمانی که
حیوانات شئ پنداشته شوند، برخورد انسان با آنها چیزی جز نحوه برخورد وی با اشیاء نمی تواند باشد. اما وقتی حیوانی در فاصله بین انسان و اشیاء قرار می گیرد (نظیر بسیاری از
حیوانات خانگی)، سردرگمی هایی در مسئولیت های اخلاقی ایجاد می گردد. اینجاست که به دلیل ارتباطات عاطفی که یک حیوان در برخی افراد ایجاد می کند، همچون فردی انسانی و حتی عضوی از خانواده پنداشته شده و قطعاً چنین رابطه عاطفی، به راحتی قابل گسستن نخواهد بود.