افسردگی سوغات زمانه است!
این روزها فیلم
«برف روی شیروانی داغ» به کارگردانی دکتر محمد هادی کریمی بر پرده سینماست؛ فیلمی خوب و خوشساخت كه توانسته مخاطبان زیادی را به خود جلب کند و حرفش را با لحنی شاعرانه و دلنشین به زبان بیاورد و به تصویر بکشد...
اما «برف
روی شیروانی داغ» برای «سلامت» از منظر دیگری قابل توجه است و آن، به تصویر کشیدن یك شخصیت
هیستریونیك (نمایشی) با بازی درخشان
آنا نعمتی است؛ بازیگری که برای بازی در این نقش، کاندید دریافت سیمرغ جشنواره فجر امسال شده بود. با او از اختلال شخصیت هیستریونیک (نمایشی) و چگونگی رسیدنش به این نقش و نقشهای دیگرش حرف زدهایم.
شما در فیلم «برف روی شیروانی داغ» بازی كردهاید كه این روزها در حال اکران است. با توجه به نام فیلم، کمتر کسی میتواند داستان این فیلم را حدس بزند. اگر موافق باشید گفتگویمان را با خلاصهای از داستان فیلم شروع کنیم تا برسیم به نقش شما.
بله؛ داستان فیلم از این قرار است که پس از مرگ مشكوك یك شاعر مشهور، شاگردان او دور هم جمع میشوند و در مورد آخرین شعری كه استادشان سروده، صحبت میكنند. آنها حدس میزنند آخرین شعر شاعر رمز و راز خاصی دارد و تصمیم میگیرند با تلاش خود و با استفاده از راهنمایی مریدان استادشان، رمز این شعر را پیدا كنند. هر كدام از شاگردان نظری دارد و هر یك در مورد شعر ایدهای میدهد. داستان فیلم از همین ایدهها و رمز و رازها شروع و در طول فیلم رمزگشایی میشود و شاعرانه پایان پیدا میكند.
خب، حالا از نقش خودتان در این فیلم بگویید.
من در این فیلم نقش یك مترجم و منتقد ادبی به نام «سپیده» را دارم؛ یک شخصیت «هیستریونیك» که دائم قصد جلب توجه دارد، زیاد حرف میزند و همه را به نوعی تحقیر میكند. در آغاز فیلم همه با این شخصیت او مواجه میشوند اما در صحنهای از فیلم متوجه میشویم كه این ظاهر پرغوغا به خاطر درونی است كه در آن هیچ عشقی وجود ندارد و ناكامیهای متعددی درگذشته زندگی این شخصیت، رفتار او را اینگونه رقم زده است.
چگونه به این شخصیت (سپیده) رسیدید؟ آیا تحقیق و مطالعه خاصی درباره شخصیتهای هیستریونیک (نمایشی) انجام دادید؟
دكتر هادی كریمی، كارگردان این فیلم، راجع به هیستریونیزم برایم توضیح دادند و شخصیت افراد مبتلا به این اختلال شخصیت را برایم خوب تشریح كردند. ضمن اینكه خودم هم در اطرافم و در میان كسانی كه میشناسم، چنین آدمهایی را دیدهام. من قبلا با این قبیل افراد مواجه شده بودم ولی هیچ تحلیلی در مورد آنها نداشتم. این آدمها قابلترحم هستند و باید با آنها رفتار خاصی داشت، نه اینكه مقابله به مثل كرد.
بازی در این نقش روی خود شما هم تاثیر خاصی داشته؟
من بازیگرم؛ یعنی باید ایفای نقش كنم و بعد از اتمام كار، از نقشم جدا شوم. اگر میخواستم در هر نقشی فرو بروم یا هر نقشی
روی من تاثیر بگذارد كه دچار مشكلات روحی روانی میشدم. یعنی شغل بازیگری این است. البته نباید كتمان کنم كه بعضی از نقشها كه بازیگر با آن ارتباط خاصی برقرار میكند و دوستشان دارد و از آنها لذت میبرد،
روی او تاثیر میگذارد و ممكن است نكتههایی از آن نقش تا مدتها در رفتار و گفتار بازیگر به جا بماند
. «سپیده» در این فیلم شخصیت محكم و قدرتمندی دارد و ناخودآگاه روی دیگران تاثیر میگذارد اما چون شخصیت مثبتی نیست عمدا از تاثیرپذیری از او دوری میكنم.
حالا که در این فیلم در این نقش بازی کردهای، میخواهم بدانم به نظر خودت با اینگونه افراد چطور باید رفتار كرد؟
رفتاری كه یك روانشناس توصیه میكند. مثلا همه جا نمیشود از سر ترحم با آنها برخورد كرد و حرفهایشان را پذیرفت یا تایید كرد یا با كسی كه توهم یا هذیانهای عجیب و غریب دارد
نمیتوانیم همان رفتاری را داشته باشیم كه با یك شخص مضطرب و وسواسی یا دچار افسردگی داریم. در كل باید همه ما به گونهای رفتار كنیم كه در محیطمان
سلامت روان وجود داشته باشد. وقتی در جامعهای كه به لحاظ روانی
سلامت دارد زندگی میكنید، شاید بسیاری از بیماریهایی كه حتی جسمی هستند یا حتی منشا مادرزادی هم دارند، بروز نكنند؛ چه برسد به بیماریهای روانی.
فکر میکنی در جامعه ما با این قبیل افراد رفتار درستی صورت میگیرد؟
نه، فكر نمیكنم؛ چون همه مردم که آگاهی و اطلاعات كافی درباره این قبیل بیماریها را ندارند. مثلا مبتلایان به همین شخصیت نمایشی یا هیستریونیك را بیشتر مردم به عنوان یك آدم افادهای و به قول عوام از دماغ فیل افتاده میشناسند و در بیشتر موارد نسبت به آنها رفتارهای واكنشی دارند كه ممكن است عواقبی داشته باشد؛ چه برای فرد بیمار و چه برای فردی كه با او برخورد كرده.
و فکر میکنی از این قبیل آدمها دور و برمان زیاد است؟
متاسفانه بله. زیادند آدمهایی كه كمترین انتقاد را قبول نمیكنند. آنها خودشان هم نمیدانند كه بیمار هستند و فكر میكنند رفتار درستی دارند. شاید اگر میدانستند كه دچار بیماری هستند برای مداوای آن راهحل میاندیشیدند و راحتتر زندگی میكردند.
به نظر شما اوضاع سلامت روان جامعه ما چگونه است؟
نمیخواهم سیاهنمایی كنم ولی حقیقت این است که واقعیتها را شما و هفتهنامهتان در قالب گفتوگوها و آمار و ارقام مستند به نمایش میگذارید. افسردگی و اضطراب خیلی شایع است و بیانگیزگی بیداد میكند. حس میکنم آدمها شكنندهتر از قبل شدهاند و با اینكه سطح رفاه و امكانات بهتر از قبل شده اما پا به پای آن افسردگی هم زیاد شده. انگار افسردگی سوغات زمانه است؛ سوغات تكنولوژی و رفاه و دنیای ماشینی. با مدرنشدن جامعه و صنعتیشدن، بسیاری از روابط خوب و سالم از بین رفته و تمام اینها در زندگی ایمن و
سلامت موثر است. نبود امكانات هم به نوبه خود باعث بروز بسیاری از مشكلات از قبیل مشكلات روحی و روانی میشود. فشارهای دیگر زندگی هم كه بماند.
حالا این جامعه عصبی، شما را اذیت نمیكند؟
چرا، ولی به هر حال من هم در این جامعه زندگی میكنم و همه چیزش ذره ذره در زندگی من تاثیرگذار است. وقتی این مشكلات روحی و روانی را میبینم، غصهدار میشوم و واقعا بیشتر برای خود این افراد ناراحت میشوم تا برای خودم. من دوست دارم آنها هم از زندگی لذت ببرند و شیرینی آن را احساس كنند هر چند هر كاری كنی و هر چقدر بخواهی آرامشی به دست بیاوری و به دنبال آرامش باشی، باز هم این انرژیهای منفی و این عصبی بودنها در روحیه تاثیر میگذارد و ما را عصبی میكند.
شما خودتان به سلامت روحی روانی خودتان اهمیت میدهید؟
بله، من حتما سعی میكنم این مقوله را جدی بگیرم؛
نه تنها در مورد
سلامت روح و روانم، بلكه در مورد
سلامت جسمم هم تمام تلاشم را میكنم كه سالم باشم.
برای سلامت جسمتان چه میكنید؟
من یك رژیم غذایی مستمر دارم كه زیر نظر پزشك است و
این رژیم غذایی هر هفته متناسب با ورزشی كه انجام میدهم، تغییر میكند. چون ورزش در زندگی من نقش مهمی دارد.
مواجه شدن با چه مساله اخلاقیای شما را آزار میدهد؟
دروغ و تظاهر كه متاسفانه در اطراف همه ما زیاد است و آدم را میرنجاند. این دو مورد، من را هم خیلی آزار میدهد.
بعد از عصبانیت، معمولا چه كاری میكنید كه آرامشتان برگردد؟
معمولا سعی میكنم تنها باشم و در یك جای ساكت بنشینم تا اعصابم آرام شود. شاید اگر از كسی كه دوستش دارم عصبانی شوم عصبانیتم به این راحتی به آرامش تبدیل نشود و ممكن است در این شرایط گریه كنم تا آرام شوم. گاهی هم واكنشهای من با توجه به علت عصبانیت متفاوت است.
این روزها چه چیزی شما را ناراحت كرده است؟
اكران بد فیلم «برف
روی شیروانی داغ» خیلی ناراحتم كرد. اصلا چنین توقعی نداشتم.
آنا نعمتی شادیاش را چطور نشان میدهد؟
اگر خیلی شاد باشم، ممكن است از فرط شادی جیغی بزنم كه اسمش هیجانزدگی است!
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.