مشاجره و نزاع بين فرزندان يك خانه بقدرى شايع است كه اكثر والدين آن را امرى عادى مى پندارند. اكثر والدين معتقدند، اين نزاع ها خيلى زود تمام مى شود و بچه ها دوباره با هم دوست شده و بازى مى كنند اما آيا اين سهل انگارى ها در تربيت فرزندان اثرات مخربى بر روح و روان و حتى جسم كودكان نمى گذارد .
خشم كودك
خشم پديده اى است كه در اكثر موجودات زنده ديده مى شود. در كودك انسان نيز خشم وجود دارد، ولى اكثر والدين معمولاً آن را ناديده مى گيرند.
عده اى از روانشناسان تحقيقات گسترده اى روى رشد و رفتار كودك انجام داده اند. برخى از اين تحقيقات بر خشم و رفتار قهرآميز كودك صورت گرفته است.
روانشناسان رشد و شخصيت كودك مى گويند: «كودك انسان نيز مانند بزرگسالان خشمگين مى شود. او به دلايلى مثل ناكامى، تبعيض، بى توجهى، كمبود محبت و ... دچار حالات خلقى نامناسبى مى شود كه نتيجه آن خشم است.»
روانشناسان معتقدند: «كودك بايد خشم خود را بروز دهد و والدين بايد احساسات او را درك كنند. عدم بروز خشم در كودكان باعث مى شود آنان دچار استرس، عدم امنيت و ناراحتى هاى روانى شوند.لذا خشم در عين حال كه مى تواند برخاسته از ناهنجارى هاى روانى كودك باشد، خود مى تواند باعث بروز ناراحتى هاى روانى در كودك شود.» اما آنچه بيشتر از همه والدين را نگران مى كند درگيرى هاى بين خواهر و برادرها يا فرزندان يك خانواده است كه مى تواند علل متعددى داشته باشد.
نزاع بين فرزندان يك خانواده مى تواند ناشى از ناكامى، تبعيض، فاصله سنى زياد، يادگيرى اجتماعى و تفاوت جنسيت ها باشد. اين موارد هر يك مى توانند خشم كودك را برانگيخته و در نتيجه اين تنش خشم خود را متوجه فرزند ديگر خانواده كند و اين درگيرى بطور كلى محيط خانه و امنيت و آرامش داخلى آن را متشنج كند. در صورت عدم تجزيه و تحليل درست خانواده ها از رفتارهاى خشم آميز كودكانشان اين معضل مى تواند هم به بهداشت روانى خانواده آسيب بزند و هم باعث بروز اختلالات روانى چندى در خود كودكان شود.
روانشناسان روى اين مسئله تحقيقات زيادى انجام داده اند و هميشه جنسيت به عنوان يكى از مؤلفه هاى اصلى در بروز برخى رفتارهاى ناهنجار مورد بحث و بررسى بوده است.
تفاوت جنسيت در نوع، بروز و شكل رفتار پرخاشگرانه و نزاع بين خواهر و برادرها مشهود است. عده اى از روانشناسان علت اين تفاوت ها را زيستى دانسته و عده اى ديگر آن را ناشى از الگوپذيرى و نقش پذيرى جنسيتى فرد در جامعه دانسته اند.
تحقيقات نشان داده است هورمون تستوسترون و استراديول با ميزان شيوع پرخاشگرى در مردان رابطه مثبت دارد. اين هورمون ها در صورتى كه غلظتشان در خون زياد شود، باعث افزايش رفتار پرخاشگرانه مى شود. البته اين، بدان معنا نيست كه تنها مردان به دليل تغييرات هورمونى رفتار پرخاشگرانه نشان مى دهند. تحقيقات نشان داده است زنان به دليل عدم تعادل ترشح پروژسترون و استروژن قبل از قاعدگى و طول مرحله اول اين دوره افزايش تحريك پذيرى و خصومت را در حكم بخشى از سندرم پيش از قاعدگى (PMS) تجربه مى كنند.
البته عوامل ديگرى چون كمبود ويتامين (آ) و (ب)، پائين بودن سطح قند خون و اختلال متابولسيم پرولاكتين مى تواند منجر به PMS شود.
خيلى وقت ها شكايت از نزاع كودكان از سوى والدين بى معنى است، زيرا در اكثر مواقع كودكان خشم و نزاع را از والدين و روابط خانوادگى متعددى ياد مى گيرند.
يكى از علل لجبازى يا پرخاشگرى كودك رفتار نامناسب خود والدين است. بخشى از نزاع و درگيرى هاى بين كودكان به دليل الگوبردارى از رفتار والدين است. زمانى كه كودكان هميشه شاهد بحث و مشاجره بين والدين خود هستند از طريق مشاهده رفتار آنان ياد مى گيرند چگونه رفتار كنند و در واقع همان الگوى رفتارى والدين را پيش مى گيرند.
نقش تربيت خانواده در بروز خشم كودك خيلى زياد است، معمولاً والدين كودكان خود را همان طور تربيت مى كنند كه خودشان تربيت شده اند.
همين باعث مى شود يا به منبع ايجاد كننده ناكامى حمله كنند يا به هدفى ديگر.
در اين مواقع وقتى پدر و مادر كودك را از يك موضوع محروم يا به عبارتى «ناكام» مى كنند، كودك به دنبال فشار روانى اى كه تحمل مى كند، وقتى كه مى بيند نمى تواند به سمت والدين خود حمله ور شود اين فشار روانى خود را با حمله يا آزار و اذيت يا احتمال خشم نسبت به ساير خواهر برادرهايش بروز مى دهد.»
البته عده اى از افراد خصوصاً نوجوانان دچار خشم كور مى شوند. آنها بدون هيچ تحريكى به موقعيت هاى منفى با خشم پاسخ مى دهند.برخى تجارب ناخوشايند خيلى سريع واكنش خشم آگين آنها را برمى انگيزد مثل بوهاى نامطبوع، دماى زياد، آب سرد، ترافيك و ... اين افراد بايد خشم خود را بدين طريق كنترل كنند كه هرگاه با موقعيت هاى منفى مثل آنچه در بالا گفته شد روبه رو شدند و احساسات منفى پيدا كردند، بدانند كه احتمال بروز خشم در آنان از نسلى به نسل ديگر انتقال مى يابد كه به اين جريان چرخه خشونت مى گويند.
والدينى كه كودكان خود را آزار مى دهند غالباً مى دانند كه اين اعمال باتوجه به معيارهاى جامعه غلط است اما به هر حال به كار خود بطور عادت ادامه مى دهند. متخصصان مى گويند اگر اين عادت شكسته نشود، اين الگو از نسلى به نسل ديگر انتقال پيدا مى كند.، البته اين انتقال فقط از پدر و مادر به فرزندانشان صورت نمى گيرد، كودكان و نوجوانان در اين دوران بسيار مستعد تقليد الگوها از والدين خود هستند و آنها ابتدا خواهر و برادرهايشان را هدف آزار و پرخاشگرى قرار مى دهند و سپس پرخاشگرى را به نسل ديگر منتقل مى كنند.
تبعيض ميان كودكان و نزاع
در هر جايى سخن از عدالت و رفتار عادلانه است. رفتار عادلانه و عدالت بطور جدى ميان فرزندان يك خانواده مطرح است. عدالت ارزشى است كه در اوايل زندگى از تعامل با والدين، معلمان و ديگر افرادى كه سرمشق هستند كسب مى شود.به ما آموخته شده كه نتايج آنچه را در حال حاضر انجام مى دهيم در آينده خواهيم ديد. روانشناسان معتقدند، با وعده هاى خاصى كه در كودكى به افراد داده مى شود و به آن عمل مى شود، اعتقاد به عدالت در كودك شكل مى گيرد. همچنين ياد دادن مقررات جامعه و مقررات عادلانه اجتماعى نيز در شكل گيرى عدالت در كودك بسيار مؤثر است. مقررات عادلانه تنها شامل اطلاعات از هنجارها نيست، بلكه پذيرفتن مسئوليت اعمال مان نيز جزو همان دسته عدالت ها قرار مى گيرد.روانشناسان معتقدند: «كودكان غالباً بر سر تقسيم دارايى ها و استفاده از آنها به نزاع مى پردازند. بهترين اتاق نصيب چه كسى شود بهترين غذا را چه كسى بخورد و ... آنها همچنين بر سر وظايفى كه دارند نزاع مى كنند. اين والدين هستند كه مى توانند عدالت را ميان آنها برقرار كرده و رفتار عادلانه را به كودكان شان بياموزند.»
خشم كودك و تلويزيون
سال هاست كه نتايج تحقيقات روانشناسان روى برنامه هاى خشونت آميز تلويزيون نشان مى دهد اين برنامه ها تأثيرات سوئى بر رفتار كودكان دارد. بخشى از يادگيرى هاى كودكان و نوجوانان از طريق مشاهده و الگوبردارى صورت مى گيرد. نمايش فيلم هاى خشونت آميز موجب مى شود الگوبردارى آنها توسط كودكان تأثيرات نامطلوبى بر ساختار رفتارى آنان بگذارد.
اما عده ديگرى از روانشناسان در تحقيقات خود نشان داده اند كه بخش زيادى از كودكانى كه خشونت در تلويزيون را مشاهده مى كنند، از خود پرخاشگرى نشان نمى دهند. مهمترين عامل تأثيرگذارى در اين پديده نگرش والدين به خشونت است يعنى كودكانى كه برنامه هاى خشونت آميز نگاه مى كنند، تا هنگامى كه الگوى خشونت و رفتار پرخاشگرانه را در خانواده خود نديده باشند، نسبت به ديگران رفتار پرخاشگرانه نخواهند داشت.تحقيقات ديگر نشان مى دهد آنهايى كه خشونت در تلويزيون را ترجيح مى دهند بطور فطرى پرخاشگرتر هستند.
هر چه خصيصه پرخاشگرى نيرومندتر شود ميل به تماشاى فيلم هاى خشن افزايش پيدا مى كند و تأثير فيلم هاى خشن مى تواند براى مدت كوتاهى تا زمانى كه فرد عصبانى است، تأثير داشته باشد.
چند توصيه براى پايان نزاع
والدين در رفتار خود با هم بايد دقت زيادى داشته باشند و رفتار پرخاشگرانه خود را هنگام حضور كودكان بروز ندهند.
والدين بهتر است با رفتار منطقى و نرمش به حل اختلافات خانوادگى بپردازند.
والدين به خواست منطقى كودكان شان پاسخ داده و مقاومت خصومت آميزى در برابر خواست هاى نابه جاى آنان نشان ندهند.
والدين نبايد فرزندان شان را بمباران انتقادى كنند، رفتار انتقادآميز تنها منجر به تخريب شخصيت كودك مى شود.
والدين بهتر است به نكات مثبت شخصيت كودكان شان تأكيد كنند.
والدين بايد ريشه هاى لجبازى و حالت دفاعى و مشاجره لفظى منفى را در آنها از بين ببرند و يك رابطه مثبت و سازنده را در بين فرزندان شان برقرار كنند.
والدين بايد بگذارند فرزندان دختر و پسر خانواده كه در حال مشاجره هستند، اجازه پيدا كنند كه خود مشكلات شان را حل كرده و والدين با مداخلات خود به اين مشاجرات دامن نزنند.
والدين براى حل مشاجرات بين خواهر و برادرها بايد نقش يك مشاور و راهنما را بازى كنند.
والدين همواره بايد به رابطه ارزشمند خواهر و برادرى تأكيد كنند. آنها بايد به فرزندان شان ياد بدهند كه يكديگر را دوست داشته باشند و به هم احترام بگذارند.
والدين بايد از فرزند كوچكتر بخواهند كه به خواهر يا برادر بزرگترش احترام بگذارد و به فرزند بزرگتر نيز ياد بدهند كه چگونه مراقب خواهر يا برادر كوچك خود باشد.
كودكان بايد معناى ارزشمندى و دوست داشتن را بفهمند.