"جیمز دونالدسون"،
بازیکن حرفه ای
سابق بسکتبال در
انجمن معتبر بسکتبال ملی (NBA)، با قد ۲ متر و ۲۰ سانتیمتر، ۲۰ سال بازی برجسته ای را در بسکتبال
حرفه ای که شامل (ان بی اِی) در آمریکا و سایر لیگهای ورزشی
حرفه ای خارجی، می باشد انجام داده است. قابل توجه ترین سالهایش با "
دالاس ماوریکس" بوده است، هنگامیکه گلهایش درون زمین، مهارتهای مهار شوت، و "ریباندینگ" او به تیم کمک کرد تا در سال ۱۹۸۸ به
فینال باشگاههای غربی"ان بی اِی"برسد. در همین فصل "ان بی اِی" آقای "دونالدسون" همچنین برندۀ جایگاهی در تیم ستارگان ۱۹۸۸ شد. آقای "دونالدسون" درحالیکه با سختیهای ورزشکاری روبرو بودند،
رژیم گیاهخواری استواری را رعایت می کردند. در این قسمت، آقای "جیمز دونالدسون" عشق خود را به بازی بسکتبال و
تأثیر مثبت رژیم دلسوزانۀ گیاهخواری را در زندگیشان متذکر می شوند:
۳۰ تیم در (ان بی اِی) در سراسر ایالات متحده وجود دارند و اکنون "ان بی اِی" واقعا در حد جهانی گسترش یافته است، که آنها از سراسر دنیا
بازیکن می گیرند، طرفداران در سراسر دنیا وجود دارند. "ان بی اِی" همچنین محلی است که بهترین بهترینها در آن، بسکتبال بازی می کنند: "
شکیل اونیل" و "مجیک جانسون" و مایکل جوردن" و "لبرون جیمز"، منظورم بسیاری از بازیکنان بزرگ است و حالا بازیکنان بسیاری از سراسر دنیا: "یاو مینگ" از چین، "
دیرک نویتزکی" از آلمان، بازیکنان بزرگی از همه جا. این بازیها اکنون بازیهای جهانی شده است، نه فقط بازی انجمن بسکتبال ملی.
آقای "جیمز دونالدسون" دربارۀ اینکه چطور شغل بسکتبال او شروع شد و پیشرفت کرد، توضیح می دهد:
آخرین سال تحصیلم در دبیرستان زمانی بود که من اولین بار توپ بسکتبال را برداشتم، شروع به بازی، تمرین کردم تا خوب بشوم زیرا هنگامیکه آغاز کردم آنقدر خوب نبودم. تمام چیزی که می خواستم انجام بدهم این بود که شانسی برای رفتن به دانشگاه داشته باشم و من به دانشگاه ایالت واشینگتن در ایالت واشینگتن رفتم، بعنوان یک
دانشجوی ورزشکار از آنجا فارغ التحصیل شدم و توسط "سیاتل سوپر سونیکس" از "ان بی اِی" در سال ۱۹۷۹ انتخاب شدم. این زمان مصادف با سالی بود که "سونیکس" برندۀ مسابقات قهرمانی و قهرمانی دنیا شد.
بنابراین من به تیم قهرمان دنیا پیوستم و کار من در واقع در سال ۱۹۸۰ آغاز شد، زیرا در سال ۱۹۷۹ به ایتالیا رفتم و یک سال در آنجا بازی کردم و سپس برگشتم و کارم را در "ان بی اِی" در سال ۱۹۸۰ آغاز نمودم و تا سال ۱۹۹۶ در
بسکتبال "ان بی اِی" بازی کردم و سپس ۴ سال دیگر تا سال ۲۰۰۰ در بسکتبال بین المللی در اسپانیا، ایتالیا و یونان بازی کردم.
ما تیم های بسیار خوبی با "دالاس ماوریکس" داشتیم. ما بازی کردیم و سرانجام در فینال باشگاههای غربی در سال ۱۹۸۸ در مقابل "
لس آنجلس لیکرز" شکست خوردیم، اما یک سری متشکل از ۷ بازی بود که به دقایق پایانی بازی کشیده شد؛ ما گروه "ماوریکس" یکی از بهترین تیمهای لیگ بودیم. "لس آنجلس لیکرز" کمی بهتر بود، اما بازیکنان بزرگی داشت: "
کریم عبد الجبار"، "جیمز ورثی" "بایرن اسکات" "
مجیک جانسون"؛ و "پت رایلی" مربی بود. در حدود همان زمان در ۱۹۹۸ تیم تمام ستاره ام رابا "ان بی اِی" ساختم. اما من یک
بازیکن تیمی هستم و برای من همه چیز تیم است و اینکه تیم چقدر خوب است. همچنین، وقتی که من در سال ۱۹۹۲ در "نیویورک نیکس" بازی میکردم ما به فینال مسابقات باشگاههای شرقی رسیدیم و دوباره در طی هفت مسابقه به "مایکل جوردن" و "
شیکاگو بولز" باختیم.
|
Click this bar to view the full image. |
من در مقابل برخی از بهترینها بازی کرده ام. چند سال پیش، "ان بی اِی" فهرستی کلی از ۵۰
بازیکن از بزرگترینهای بسکتبال "ان بی اِی" از گذشته را تهیه کرد، مانند: "باب کوزی" "بیل شارمان" و "بیل راسل" تا بازیکنان امروز مانند: "شکیل اونیل"، "کوب برایانت"، "لبرون جیمز"، و من به کار خودم نگاه می کنم؛ من از
سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ بازی کردم و شمردم که در مقابل حدود ۳۷ تا از ۵۰
بازیکن بزرگ تمام زمانها بازی کرده ام. من هرگز نترسیدم از اینکه در مقابل بهترین ها بازی کنم، چون باعث می شد که بهتر شوم. اما دشوارترین آنها "موسی ملون" بعنوان
بازیکن مرکزی در "ان بی اِی" بود. غیر قابل مهار ترین بازیکن، که هر بار سعی کردم او را متوقف کنم، نتوانستم، "کریم عبد الجبار" بود که امتیاز آورترین
بازیکن در تمام زمانها بوده است. بنابراین "کریم" شاید
غیر قابل مهار ترین بود. "
موسی ملون" سخت ترین و سخت کوش ترین بازیکنی بود که باید در مقابلش بازی کردم. بازیکنان مورد علاقه ام که دوست داشتم در مقابلشان بازی کنم، مردانی مانند "
مایکل جوردن" بودند؛ فکر می کنم "مایکل" شاید بزرگترین بازیکنی بوده که دیده ام. بعلاوه، "مایکل" باعث می شد که سایر هم تیمی هایش بهتر گردند؛ بنابراین شما فقط نباید مراقب "مایکل" می بودید، بلکه باید مراقب سایر هم تیمی هایش هم می بودید چون او بازی آنها را هم بهتر می کرد. بازی کردن مقابل "
مجیک جانسون" بسیار بسیار هیجان انگیز بود؛ گاردی بزرگ که قدی حدود ۲ متر و ۱۰سانتیمتر داشت و می توانست توپ را کنترل کند و با تمام سرعت بطرفتان می آمد و نمی توانستید او را متوقف کنید. او تقریباً به بزرگی من بود و بعنوان گارد بازی می کرد. "
چارلز بارکلی"، نیز از کسانی بود که از بازی مقابلش واقعاً لذت می بردم؛ او بسیار کوتاهتر بود، اما خیلی فعال بود، او یکی از معدود بازیکنانی بود که توپ را می گرفت و درست بالای سر من توپ را در حلقه می کرد و سپس، البته "دکتر.جی" مراقب او بود و مقابل او بازی می کرد. اینها برخی از بهترین بازیکنان هیجان انگیز بودند که همراه دیده اید
چه چیزی الهام بخش آقای "جیمز دونالسون" شد تا گیاهخوار شود
|
Click this bar to view the full image. |
من زمانی را که
گیاهخوار شدم، بیاد دارم. من با "دالاس ماوریکس" در "دالاس" بازی می کردم، در کشور گوشت و سیب زمینی که گاوهای شاخ بلند را هر جایی در حرکت می دیدی. من خواستم که
گیاهخوار شوم. یادم هست که مربی من نگران بود که نتوانم همانطور که در گذشته قوی بودم و استوار بازی می کردم، بازی کنم. قبلاً دو مورد از بازیکنانی بودند که سعی کردند
گیاهخوار شوند، "
دیک و بیل والتون" و "
بابی جونز". من فکر کردم، "خب، گیاهخواری روش سالمتری برای زندگی است." چون
من عاشق حیوانات هستم، از من خواسته شد که سخنران گروه حقوق حیوانات در دالاس شوم. من در سالهای ۱۹۸۷-۱۹۸۶خیلی دربارۀ حقوق حیوانات نمی دانستم. من عاشق حیوانات بودم، اما دربارۀ حقوقی که آنها باید داشته باشند، نمی دانستم. ما ممکن است فیلمهایی دربارۀ
کشتارگاه ها ببینیم و کتابهایی دربارۀ محیط زیست، منابع حیوانی، دامپروری و این قبیل چیزها و همچنین
مزایای تغذیه ای گیاهخوار شدن بخوانیم. من علاقه مند بودم. بنابراین شروع کردم به یادگیری و مطالعۀ بیشتر، شروع به تماشای فیلمهای بیشتر و پرسیدن پرسشهای بیشتر نمودم و درست حدود همان زمان، تقزیباً در سالهای ۸۹-۸۸-۱۹۸۷ من
گیاهخوار شدم.
تا بحال ۲۰ سال است که ادامه دارد.
در آن زمان گیاهخواریم، من یکی از
بزرگترین و قویترین بازیکان در "ان بی ای" بودم. با قد ۲٫۲۰ متر و وزن ۱۲۹ کیلوگرم بازی می کردم که برای یک
بازیکن "ان بی اِی"، بدنی بزرگ و قوی است. من فکر می کردم
لاغر خواهم شد و شاید حدود ۹۷ کیلوگرم بشوم و دیگر نتوانم بازی کنم. اما، من به تمرینم ادامه دادم. مراقب بودم که چه چیزی می خورم و به
غذای متعادل کاملا گیاهی توجه می کردم. من در حقیقت
چربی بدنم را از دست دادم، پس لاغر تر شدم، اما هنوز همان وزن
سابق را داشتم و سپس
قویتر شدم.
|
Click this bar to view the full image. |
در این سالها در تمام مسابقات شرکت کردم،
۸۲ بازی. اگر شما به کتاب رکوردها نگاهی بیندازید،
من جزو ۵ نفر اول هستم بخاطر بازی پی در پی بدون اینکه بازیی را از دست بدهم. بخاطر
گیاهخواری، من به آن دست یافتم، بخاطر مراقبت از خودم. در بازیهای بسیاری من هر دقیقه از بازی، ۴۸ دقیقه، را بازی می کردم و شخصی که من در مقابلش بازی می کردم از من می پرسید، "
چطور مرتب می دوی؟ چطور این کار را هر شب انجام می دهی؟" در "ان بی اِی" شما ۳ یا ۴ شب در هر هفته بازی می کنید و بعلاوه هر روز تمرین می کنید. پس دریافتم که این توانایی را با
گیاهخوار شدن بدست آوردم، قادر بودم
استقامت بیشتری داشته باشم؛ میت وانستم قدرتم را حفظ کنم؛ قادر بودم لاغرتر و سریعتر باشم؛ بازی به بازی و روز به روز، تمرین بعد از تمرین می توانستم به حالت اول برگردم،و حتی به عنوان
یک بازیکن ۴۰ ساله در اسپانیا و ایتالیا و یونان، همچنان ۲ بار در روز تمرین می کردم و ۲ بار در هفته با افرادی نصف سن خودم بازی می کردم.
من بخاطر دلایل زیادی گیاهخوار شدم: ابتدا، من حیوانات را دوست دارم و همچنین به زندگی آن ها احترام می گذارم. دوم، به
محیط زیستم، تمام چیزهایی که برای تولید غذا بکار می روند و آلودگی هوا و چیزهای دیگر توجه داشتم، و نمی خواستم که بیشتر از این در انجام آن ها سهیم باشم. سوم،
فواید سلامتی. من می خوانم و مطالعه می کنم. من یاد گرفتم که راه سالمتری برای زندگی کردن وجود دارد. این یک راه پاکیزه تر برای سیستم شما جهت پردازش بروی غذاهایی که می خورید است. و چهارم، از دید
فلسفه، این احترامی است برای تمام موجودات زنده، انسان ها و حیواناتی که شایستۀ احترام می باشند.