Resigzed Image Click this bar to view the full image.


آن شب وقتی مانند هر شب دیگر بعد از یک روز پرکار و پر مشغله به امید چند ساعت خواب راحت به خانه برگشتم اصلا به مغزم هم خطور نمی کرد که تا صبح باید پای سخنرانی های غرای سگم سراپا گوش باشم و از آن بدتر تا صبح جوابگوی سوالات بیشمار او باشم .

حالا می فهمم چرا حیوانات قدرت سخنگویی ندارند بدون شک یکی از دلایل مهمش این است که باعث بی خوابی صاحبشان می شوند !!!

البته سگ من موجودی بسیار جنتلمن است که در خواب هم با رعایت تمام نزاکت و ادب اعتراضاتش را بیان می کرد و راستش خوشحال شدم که با سگ بداخلاق و بد عنق همسایه زیاد دمخور نیست . می دانید که رفیق ناباب و و بد آموزی و حرمت شکنی و ... از این حرفها دیگه !

جالب قضیه اینجاست که اصلا هم از حرف زدنش تعجب نکردم شاید چون هر وقت با هم هستیم با کوچکترین نگاه یا حرکت بدن احساسات همدیگر را درک می کنیم درست مثل اینکه با هم حرف می زنیم و از شما چه پنهان من بارها برایش درد دل کرده ام و او تنها با چشمهای معصومش مرا نگاه کرده و دستانم را لیسیده و من این را اینطور ترجمه کرده ام که " صبر داشته باش این نیز بگذرد "

برگردیم سر ماجرای آن شب !

- تو هم آدمی ؟؟؟؟ ( این سوالی بود که ناگهان بین خواب و بیداری شنیدم و ترجیح دادم جوابی ندم و بخوابم چون به نظرم جوابش خیلی واضح بود )

با تو هستم آقای محترم ! پرسیدم تو هم آدمی !!!

دیگه جای گذشت نداشت .... با کمی دلخوری گفتم چه سوال بی ربطی !! خجالت بکش بعد از اینهمه سال با هم بودن ... واقعا که !

گفت : نمی فهمم چی می گی . سوال منکه واضحه مثلا من یک سگم می خوام بدونم تو هم یک آدمی ؟؟؟

من به شما می گویم واقعا سگها کارشان حساب کتاب نداره یک سوال ساده را به زبان ما آدمها بلدند جوری بپرسند که هیچ نفهمی دارند توهین می کنند یا فقط سوال می کنند .

حالا منظورشو فهمیدم ...گفتم آره خوب شک داری مگه ؟

گفت همسایه طبقه پایینی هم آدمه ؟!همون که گفت از اینجا رد می شی سگتو بغل کنه راه پله را نجس می کنه ! اونهایی که با هم رفتیم گردش همه توی پارک بودن! اونی که جیغ کشید منو دید ! اونی که نوازشم کرد! اونی که با تو دعوا کرد که چرا منو بردی توی پارک! یا اونی که می خواست منو ازت بخره یا ....

دیدم اگه بخوام بذارم همه نوع آدمی که تا حالا دیده برام تعریف کنه با یک حساب سرانگشتی شیرین تا خود صبح بیداریم !!!!!

برای همین وسط حرفاش گفتم آره جان من آره عزیزم همه اونهایی که روی 2 پا راه می رند و تو دیدی همه آدمند.

با شک نگاهی کرد و گفت : مطمئنی ؟

گفتم به حرف من شک نکن اگه هم بذاری بخوابم که دیگه آخر معرفتی !! برای اینکه دلش به رحم بیاد و دست از سرم برداره به اندازه عقل خودش گفتم می دونی که بالاخره غذای سگ و دامپزشکی و واکسن و چکاپ و وسیله بازی سگ و ..... همه خرج داره دیگه برای همین ها صبح باید برم سر کار می فهمی که !

ولی اصلا به نظر نمی رسید گوش کنه چه برسه به اینکه بفهمه !

دوباره بی اعتنا به توضیحات من گفت : ببین ما سگها شکلهای مختلف هستیم می دونی که !

شما که به اخلاق سگها وارد هستید اگه بخواهند وارد استدلال منطقی شوند پاک آدمو شرمنده می کنند (خصوصا اگه نصفه شب باشه که آدمیزاد هوش و حواس درستی هم نداره )

از سر ناچاری گفتم اوهوم می دونم !!!

گفت ولی با اینکه اینقدر تفاوت در شکلمون داریم ولی همه خصوصیات مشترک داریم اصلا اسم سگ که میاد همه قبل از اینکه قیافشو به یاد بیارند به یاد وفاداری و نگهبانی از اموال صاحبش و دوستی در حد از جون گذشتن برای صاحبش می اقتند درسته ؟

گفتم : البته !

گفت پس چرا شما که همه اسم آدمیزاد دارید هر کدوم یک جوری هستید؟ جدی اصلا قابل پیش بینی نیستیدها یکی مثل تو از من نگهداری می کنه یکی اجازه نمی ده از جلوی خونه اش رد بشم یکی نوازشم می کنه یکی با لگد دورم می که یکی نگرانه که مواد غذایی کامل به من برسه یکی می گه زمستون می بندمش تو باغ تا زنده است نگهبانی می ده وقتی هم مرد یکی دیگه میارم یکی برای سگهای کثیف خیابون هم غذا می بره یا براشون پناهگاه ی سازه یکی سگ براش سیبل مقابل برای نشونه گیری با سنگه

قبول کن که نمی شه به همه گفت آدمیزاد !

عجب روزگاریه توی خواب هم نمی ذارند فکر آدم راحت باشه حرفهای سگم کلی منو به فکر فرو برد راستشو بخواهید جوابی براش نداشتم برای همین در کمال سیاست انسانی !! و بدون اینکه با صداقت بگم نمی دونم!! به جاش گفتم:

"جوابتو آماده دارم ولی حالا که نصفه شبه منم کلی خسته ام ".

قرار ما فردا همین ساعت همینجا همین رویا !!!

هرچند که فکر می کنم برای پیدا کردن جواب سوالی به این سختی مهلت کمی ازش گرفتم .

مگر اینکه نوع آدمیزاد در پیدا کردن جوابش هرچه زودتر کمک کنه .

خدایی افت داره جلوی سگم کم بیارم !


دست نوشته های مهدی مقدم (تیموتیان)
89/8/24