بر
هفت عادت
شخصیت هر كس مجموعه ای از عادات می باشد و عادات نقش مهمی در زندگی ما دارند.عادت شامل: دانش ، مهارت و آرزو می باشد .دانش این امكان را به ما می دهد كه بدانیم چكار باید بكنیم ، مهارت توان اجرای كار است و آرزو انگیزه انجام كارها می باشد.هفت
عادت ، ما را از مراحل زیر خواهد گذراند .
1 – وابستگی : ذهنیت و شخصیتی است كه با آن بدنیا آمده ایم و انتظار داریم كه دیگران به ما كمك كنند.
2 – استقلال : ذهنیتی است كه بر مبنای آن بتوانیم خودمان تصمیم بگیریم و از خود مراقبت كنیم.
3 – اتكاء متقابل [5] : ذهنیتی است كه بر مبنای آن با دیگران همكاری می كنیم تا به چیزی
دست یابیم كه بصورت مستقل توان دستیابی به آن را نداریم.
- سه
عادت اول ، روی تسلط بر خویشتن تمركز دارد. كه همان دسترسی به موفقیتهائی است كه برای انتقال از مرحله لازم است.
- سه
عادت بعدی (عادات 4و5و6) ما را بسوی اتكاء متقابل رهنمون می سازد.
-
عادت هفتم بیانگر بازسازی و بهبود مستمر می باشد كه همان ایجاد ظرفیت كاری و تولیدی در پرسنل می باشد.
عادت 1 : اهل عمل باشید [6].
می توان در زندگی واكنش گرا [7] بود . اگر هوا خوب باشد ، خوشحال شده و اگر هوا بد باشد ناراحت خواهیم شد . اگر مردم با ما خوب برخورد كنند ،خوبیم و اگر بد برخورد كنند ،احساس بدی داریم و واكنش دفاعی را اتخاذ خواهیم كرد. ما همچنین می توانیم در زندكی عمل گرا بودن را انتخاب كنیم و به شرایط اجازه ندهیم تا به ما تحمیل كنند كه باید چه احساسی داشته باشیم.
اولین
عادت انسانهای بزرگ ، اهل عمل بودن است. آنها با توجه به ارزشها كه مستقل از وضعیت هوا ، برخورد دیگران و ... می باشد، عمل می كنند. انسانهای اهل عمل از منابع و توان فكری خود استفاده می كنند تا راه حل پیدا كنند و نه اینكه تنها به گزارش كردن مشكل بسنده كرده ، منتظر حل مشكل توسط دیگران باشند.
زمانیكه ما تصمیم می گیریم اهل عمل باشیم ، نوع مسائلی كه باید روی آنها متمركز شویم بسیارمهم خواهند شد.موضوعات زیادی در زندگی ما وجود دارند كه غالبا به همه آنها مسلط نیستیم.می توان دایره ای كشید كه حوزه مسائل مرتبط به ما را معلوم كند، و نیز دایره ای در داخل آن رسم كرد كه بیانگر حوزه ای باشد كه تحت كنترل و تسلط ما است.انسانهای اهل عمل ،فعالیتهای خود را روی مسائلی متمركز می كنند كه تحت كنترل آنهاست و در طی زمان تلاش در توسعه این حوزه می كنند.انسانهای واكنش گرا ،اغلب روی مسائلی متمركز می شوند كه تسلط و كنترلی روی آنها ندارند.شكایات و انرژیهای منفی آنها رفته رفته حوزه فعالیتهائی كه تحت كنترل آنها بوده را نیز كوچكتر خواهد كرد.
عادت 2: قبل از شروع ،جهت و مقصد را در ذهن داشته باشید.
آقای كاوی می گوید كه بسیاری از مردم نردبان موفقیت را طی می كنند تا در نهایت متوجه شوند كه این نردبان روی دیوار مورد نظر آنها نبوده است.وی می نویسد “ ممكن است خیلی سرمان شلوغ باشد و یا زیاد فعالیت كنیم ، ولی تنها زمانی موثر خواهیم بود كه قبل از شروع ، هدف و نیز نحوه انجام كار را در ذهن داشته باشیم. ” به منظور دستیابی به موفقیت ، كاوی پیشنهاد می كند تا این توان را داشته باشید كه تصویری از آینده (برای مثال : اهداف ، نیازها ، وقایع احتمالی كه ممكن است كار را با مشكل مواجه كند و... - مترجم) در ذهن خود ایجاد كنید.
از این
عادت می توانید برای هر موضوعی در زندگی استفاده كنید. قبل از عمل جراحی ،قبل از جلسه معرفی محصول ، قبل از یك مباحثه یا مناظره بارها مسائل را در ذهن خود دوره كنید تا زمانیكه در شرایط واقعی قرار می گیرید ، شرایط به نظر شما عجیب و غریب نرسیده و از آن نترسید.
عادت 3 : كارها را به ترتیب اولویت انجام دهید.
فعالیتها را اولویت بندی كنید زیرا به احتمال قوی موفق به انجام همه آن چیزهائیكه دوست دارید ، نخواهید شد.
بعبارت دیگر زمان در دسترس و نیز فعالیتهای خود را حول محور اهداف تعریف شده در
عادت 2 ، سازماندهی و مدیریت كنید.
عادت 4 : برنده-برنده بیندیشید.
برنده-برنده یك چارچوب تفكری است كه در تعامل با سایرین همواره به فكر منافع دو طرف می باشد. برنده-برنده یعنی توافقات و راه كارهائیكه منجر به منافع و رضایت طرفین شود.
كاوی اشاره دارد كه : بسیاری از مردم به تفكر برنده-بازنده معتقدند.آنها در این گمان هستند كه “ اگر من برنده شوم ، شما بازنده اید. ” این
افراد بیشتر به جایگاه سازمانی و نیز قدرت و اختیارات ناشی از آن متكی هستند و غالبا در ایجاد ارتباط با دیگران دچار مشكل می باشند.
برای موفق شدن باید یاد بگیرید كه چگونه از توان دیگران استفاده كنید.لازمه آن ، توان برنده-برنده فكر كردن است.اگر این امكان نبود تفكر “برنده – بدون برد” بهتر از” برنده-بازنده” خواهد بود.
در ساخت فرهنگ سازمانی ، بخاطر داشته باشید كه از كسانی كه تابع تفكر برنده-برنده هستند تقدیر شود و سیستم به سمت تفكر برنده-بازنده حركت نكند.
عادت 5 : خوب گوش كنید. ( سپس اظهار نظر كنید )
لازمه خوب گوش كردن تغییر در بینش و شخصیت [8] است (برای مثال بعضی از
افراد كه در جلسات شركت میكنند بجای گوش كردن [9] ، مرتبا در این فكر هستند كه با پرسیدن سوال و یا اظهار نظری ابراز وجود كنند و نیز در مواقعی مشاهده شده كه مسئولان و یا مدیران پروژه ها به جای گوش كردن به منظور آشنائی از نقطه نظرات یكی از اعضای تیم خود،در این فكر هستند كه نظرات خود را بیان كرده و یا اشكالات طرح پیشنهادی را كشف كنند.-مترجم )
درصد كمی از مردم، از گوش دادن ، بعنوان ابزاری برای یادگیری استفاده می كنند.چگونه می توان تفكر برنده-برنده را اجرا كرد اگر نتوان خوب به نظرات طرف مقابل گوش كرد.
عادت 6 : نیروی جمعی [10] ایجاد كنید.
از طریق اعتماد در ارتباطات ، راههائی را پیدا كنید كه با كمك تفاوتهای فردی نفرات خود، مجموعی را ایجاد كنید كه بزرگتر از جمع اجزای آن باشد. به كمك درك و اعتماد متقابل می توان مشكلات را با راه حل سومی [11] كه بهتر از راه حلهای ارائه شده توسط
افراد به تنهائی است ، حل كرد.
عادت 7 : اره را تیز كنید.
در نهایت
عادت هفتم اشاره به این نكته است كه نباید تنها به كاركردن در زمان حال مشغول بود بلكه لازم است هر شخصی به فكرایجاد توانائیهای جدید در خود [12] و نیز بهبود مستمر آنها باشد.لازم است
افراد بین كار های جاری و نیز ظرفیت سازی برای كارهای آتی تعادل ایجاد كنند.آقای كاوی این بحث را با یك افسانه روشن ساخته است:
بنا به این افسانه، غاز كشاورز فقیری شروع به گذاشتن تخمهای طلائی میكند. و در زمان كوتاهی كشاورز ثروتمند می شود. كشاورز طمع كار شده و فكر می كند كه احتمالا تعداد زیادی تخم طلا در شكم غاز وجود دارد.بمنظور دستیابی یكباره به همه تخمهای طلا ، غاز را كشت و پس از باز كردن شكم غاز متوجه شد كه تخم طلائی در كار نیست. نتیجه ای كه می توان گرفت این است كه اگر شخصی تنها به فكر تولید جاری باشد و توجهی به ظرفیت سازی برای آینده نداشته باشد، توانش كاهش خواهد یافت.
مثالی دیگر: دریك سازمان ، فردی كه مسئول كار با ماشین خاصی است ، ممكن است با به تاخیر انداختن فعالیتها مربوط به تعمیرات پیشگیرانه/زمانبندی شده میزان تولید لحظه ای را افزایش داده و به خاطر این كار تشویق شود.قیمت این افزایش تولید مقطعی، كاهش تولید در آینده خواهد بود. زیرا میزان تعمیرات ماشین مورد نظر در آینده افزایش خواهد یافت.و نیز به احتمال قوی شخصی كه وارث این ماشین خواهد شد در آینده به علت توقفات زیاد و نیز هزینه بالای تعمیرات مورد سرزنش قرار خواهد گرفت.
مثالی دیگر( كه در واقع توضیح علت نامگذاری
عادت هفتم نیز می باشد): فرض كنید لازم است شخصی تعدادی كنده چوب را اره كند.این كار با توجه به سوابق حدود 4 ساعت طول خواهد كشید منتها اگر ایشان 20 دقیه زمان صرف تیز كردن اره خود كند می تواند كل كار را در 1:40 انجام دهد.چنانچه مشاهده می شود 2 ساعت وقت صرفه جوئی خواهد شد.
ایجاد تعادل بین كارهای جاری و ظرفیت سازی برای آینده در چهار بعد مد نظر می باشدكه عبارتند از: بعد فیزیكی (مثال: ورزش و مدیریت استرس) ، بعد ذهنی(مطالعه) ،اجتماعی/احساسی (تعامل با دیگران به منظور احساس خوب و مفید بودن) و بعد روحی (عبادات و مطالعات مذهبی) .این بدان معنی است كه شخص باید علاوه بر كارهای روزمره، بخشی از زمان خود را صرف مطالب ذكر شده كند.
با سپاس : پروین