محیط زیست عرصه ای به گستردگی خود حیات است.بر اساس اصل سوم محیط زیست " ماده، انرژی، فضا، زمان و تنوع همگی انواع منابع به حساب می آیند." درهم تنیدگی جهان هستی و تاثیر و تاثر همه پدیده ها از یکدیگر آن چیزی است که در عرصه محیط زیست از گیاه و حیوان، تا آب و خاک و هوا، تا پهنه های طبیعی مانند کوه، کویر، دشت، تالاب و دریا، تا فعالیت های انسانی مانند تولیدات و خدمات، تا رفتارها و هنجارهای انسانی مانند مصرف، از دلمشغولی های یک فعال محیط زیستی است.
در مورد فجایع محیط زیستی کشور مانند آلودگی خطرناک هوای بیش از 7 شهر بزرگ، گسترش ریزگردها به بسیاری از استان ها، نابودی دریاچه ارومیه، نابودی بسیاری از تالاب های کشور، مرگ و میر ماهیان و پستانداران دریای خزر و خلیج فارس، آلودگی و کاهش بسیاری از منابع آب سطحی، خطر کاهش سرانه آب آشامیدنی، بیلان منفی سفره های آب زیر زمینی، فرونشست بسیاری از دشت های کشور، نفوذ آب شور مصب ها به رودخانه ها و نابودی کشتزارها و باغستان های مصبی، آتش سوزی های طولانی مدت و مکرر در مناطق جنگلی، افزایش وسعت بیابان ها و مناطق فرسایشی، نابودی و در معرض خطر بودن تعدادی از گونه های گیاهی و جانوری، کاهش وسعت جنگل های کشور و مسایل مشابه آن، سال هاست هشدار داده می شود. آیا مسئولین میمی خواهند این مسایل را حل کنند؟ آیا اصولا در فکر از میان برداشتن این مشکلات هستند و یا با دستورالعمل های اداری، صورت مساله را پاک می کنند؟ مانند اعلام این که امسال هیچ تعطیلی برای آلودگی هوا نخواهیم داشت و یا اظهار نظرهای متناقض مسئولین در مورد آلودگی آب تهران در سال گذشته.
اگر مسئولان به واقع درگیر حل یکی از این معضلات بشوند، آنگاه پیچیدگی، دشواری و هزینه های هنگفت اجرایی چنبن فعالیتی منجر به رعایت اصل احتیاط و دقت بیشتر در تصمیم گیری های آتی در نحوه بهره برداری از منابع و رفتار با محیط زیست می شود. اما مسئولاتی که سال هاست این مشکلات محیط زیستی را به گوشه پستوهای تصمیم گیری منتقل کرده و با آن ها کجدار و مریض رفتار کرده اند، در تصمیمات جدید خود نیز جانب احتیاط را رعایت نمی کنند.
اگر مسئولان بدانند جلوگیری از اشاعه یک بیماری در دریای مازندران مانند نکروز عصبی ماهیان که از سال 82 منجر به مرگ و میر ماهیان کفال طلایی شده است، چه میزان دشوار است و به چه میزان هزینه و زمان نیاز دارد، آنگاه به راحتی به دنبال احداث پالایشگاه در جنب تالاب بین المللی میانکاله و دریای خزر و بسیاری طرح های به ظاهر فریبنده دیگر نخواهند بود.
باید هشدار داد که روند تغییراتی که در محیط زیست کشور در شرف وقوع است می تواند به روندی غیر قابل بازگشت بدل شود. روندی که در پیش است از تغییرات کمی در حال تبدیل به تغییرات کیفی است و اگر همچنان بر طبل ناپایداری و عدم توجه به قوانین طبیعت بکوبیم تغییرات ایجاد شده قابل جبران و برگشت نخواهد بود.
دریاچه ارومیه با ساخت و بهره برداری40 سد(1) و در دست ساخت بودن 12 سد دیگر و احداث جاده میان گذر به احتضار کشانده شد، حجم آبش بیش از 50 درصد کاهش یافت و به منبع تولید ریز گرد و پراکنش نمک به اراضی زراعی و باغات مردم تبدیل شد و هنوز ساخت 40 سد بر منابع تامین آب این دریاچه در دستور مطالعه است. در چنین شرایطی سخن از انتقال آب بین حوزه ای از ارس یا دریای خزر یا منابع دیگر به این دریاچه می شود. لابد چند سال بعد که ارس با 53 سد ساخته شده و 11 سد در دست ساخت و 49 سد در دست مطالعه و همچنین انتقال آب به دریاچه ارومیه، دچار بحران اکولوژیک شد، با صرف هزینه های هنگفت، یک طرح بسیار عظیم و بی نظیر نه تنها در خاور میانه بلکه در جهان، برای آن ارایه می شود. این چنین است که بسیاری از تالاب های دیگر ایران مانند کمجان، هامون، تشک، بختگان، پریشان، ارژن، مهارلو، گاوخونی، و هیرمند در شرف خشک شدن است و آنگاه می پرسیم که چگونه است که ریز گرد ها امسال بیش از 20 استان ایران را مورد هجوم قرار داده اند؟ آسیب های انسانی ریزگردها را کدام یک از مسئولان و تصمیم گیرندگان طرح های بالا پاسخ گو هستند و چگونه تلاش می شود تا از سلامت مردم حفاظت شود؟ در چنین شرایط ناپایدار تالاب ها، هنوز بر ساخت پالایشگاه در جنب میانکاله و احداث راه از میان خلیج گرگان و نابودی تالاب بین المللی میانکاله ابرام و اصرار می شود تا مردم بهشهر 20 دقیقه زودتر به ساحل برسند و یا استان مازندران نیز پالایشگاه داشته باشد و از استان خوزستان کم نیاورد. استان خوزستانی که مصب کارونش با پیش روی آب شور و خشکیدن نخلستان های ساحلی در اثر کاهش آب کارون به دلیل ساخت 20 سد و در دست ساخت بودن 20 سد دیگر، با ناپایداری مواجه است. و البته قرار است 59 سد دیگر بر روی کارون ساخته شود و بدین ترتیب تالاب هایش بیشتر نابود شود و ریز گردها بیش از پیش سلامت مردم و محصولات زراعی را تهدید کند.
با این همه سد سازی که با هدف تامین آب شرب و زراعی صورت گرفته و آمار آن به 588 سد بهره برداری شده، 137 سد در دست ساخت و 546 سد در دست مطالعه می رسد باز هم" آمارهای موجود در كشور نشان میدهد كه سرانه آب تجدیدپذیر در 50 سال اخیر روند نزولی داشته است و از 7 هزار مترمكعب برای هر فرد در 1335 به 1700 مترمكعب در سال 1387 رسیده است كه این رقم حدود 25 درصد متوسط جهانی است و پیشبینی میشود كه این روند نزولی همچنان ادامه پیدا كند و در افق 1404 به حدود 1300 مترمكعب برای هر فرد برسد. این در حالی است که رقم مصرف 1710 مترمكعب برای هر انسان در سال، مرز تنش آبی است."(2) البته نقش افزایش جمعیت در این روند نباید نادیده گرفته شود، اگرچه هنوز مسئولین بر افزایش جمعیت تاکید دارند و مهم نیست که ساده ترین نیاز همین جمعیت یعنی آب شرب در شرایط کنونی در مرز تنش قرار دارد.
با این همه ناپایداری محیط طبیعی، بر ساخت جاده در دل محیط های حساس کوهستانی جنگل های زاگرسی و هیرکانی و ایجاد رانش ، فرسایش خاک، نابودی پوشش درختی و گیاهی و ایجاد رسوب و پر کردن دریاچه های سدها به بهانه جاده کشی، ایجاد خطوط انتقال نفت و گاز و به بهانه های دیگر تاکید می شود. باید برای توسعه از دل جنگل ابر، از دل میراث طبیعی ایران یعنی کوه دماوند و از دل بلوط زارهای زاگرسی جاده بگذرد. لابد با افزایش قیمت حامل های سوخت در سال جدید علاوه بر نابودی درختان به بهانه جاده و خط لوله شاهد نابودی جنگل ها برای گرم کردن خانه های مردم هم خواهیم بود. توسعه ناپایدار حتی به درختان باغ گیاه شناسی نوشهر و قدیمی ترین پارک ملی ایران یعنی پارک ملی گلستان و پارک ملی دریایی ایران یعنی نایبند در جنب عسلویه نیز رحم نکرده و ارزشی برای آن ها و سایر مناطق تحت مدیریت سازمان محیط زیست قایل نشده است. نابودی جنگل ها و ساخت و سازهای بی رویه در محیط های حساس کوهستانی سبب شده است که با وجودی که متوسط بارش در ایران یک سوم متوسط جهانی است ، ایران در شمار هفت کشور سیل خیز جهان قرار داشته باشد.(3)
هم اکنون که آلودگی هوای تهران و 6 شهر بزرگ دیگر کشور به عاملی خطرناک برای سلامت شهروندان تبدیل شده است، کارشناسانی هستند؛ که مدام هشدار می دهند و مرگ ناشی ازآلودگی هوا را، چه مستقیم و چه غیر مستقیم ، 54 هزار مورد در سال عنوان می کنند و می گویند که 70 درصد مرگ و میر پایتخت به خاطر این قاتل خاموش است ؛ ولی مسئولین در سال گذشته اعلام کردند، این آمار هیچ گونه مبنایی ندارد و آلودگی هوا به مرگ نمی انجامد و تنها عمر را کم می کند.
حجت الاسلام نکونام رییس کمیسیون اصل 90 مجلس در سال گذشته اعلام کرد خسارت آلودگی هوای کشور سالانه 14 هزار میلیارد تومان است. این درحالی است که مردم ما بیش از 20 سال است که این خسارت های جانی و مالی را متحمل می شوند. در تهران حدود 250 روز در سال وارونگی هوا روی می دهد و بنزن که از مهمترین عوامل آلوده کننده هوا و عامل اصلی ایجاد سرطان خون نزد انسان هاست در بعضی مناطق تهران به 200 برابر حد مجاز می رسد.
رد پای اکولوژیک اصطلاحی است که میزان مصرف هر كشور( اعم از مصرف مستقیم، تخریب و آلودگی) در مقابل ظرفیت اكولوژیك واقعی آن کشور را نشان می دهد. مطالعات رد پای اکولوژیک در ایران نشان می دهد که ظرفیت زیستی ایران در سال 2005 حدود یک هکتار برای هر فرد در سال بوده است در شرایطی که میزان بهره برداری از منابع حدود 5/2 هکتار برای هر فرد در سال بوده است.این بیلان منفی اکولوژیک بیانگر خطرات قابل توجه محیط زیستی کشور است.
منفی بودن تراز 67 درصد آبخوانهای كشور و عملكرد رو به نقصان میزان تخلیه از واحد چاه كه در فاصله سالهای 1355 تا 1379 حدود 44 درصد كاهش نشان میدهدنشان از ناپایداری دیگری در عرصه منابع آب زیر زمینی است. این امر منجر به فرونشست زمین در بسیاری از مناطق ایران شده است. مجله نشنال جیوگرافیک به فرونشست نیم متری زمین در ایران در طول سال های 1971 تا 2001 اشاره کرده است.
میزان کل فرسایش خاک در جهان سالانه 26 میلیارد تن تخمین زده میشود و سهم ایران از آن در حدود 2 میلیارد تن میباشد. كانون های بحرانی فرسایش در 30 سال گذشته از 22 كانون به 40 كانون افزایش یافته و میزان رشد فرسایش خاكی 400 درصد است. فرسایش خاک در ایران 6 برابر استاندارد جهانی است.
شیر ایرانی و ببر مازندران از حیوانات نابود شده ایران هستند و دیگر نمی توان آن ها را به وجود آورد. اما در شرایط کنونی نیزدر میان پستانداران ایران 15 گونه آسیب پذیر، 11 گونه در معرض خطر و 4 گونه شدیدا در معرض خطر هستند.از گونه های پرندگانی که در ایران وجود دارند، 20 گونه در معرض تهدید به شمار می آیند. از دوزیستان ایران 3 گونه و از خزندگان ایران 4 گونه در معرض تهدید هستند.
از ماهی های آب های داخلی ایران 3 گونه و از ماهی های دریای خزر، ماهی های با ارزش خاویاری در معرض تهدید شدید هستند؛ به صورتی که میزان صید آن ها که در سال 1364 به 3000 تن در سال می رسیده است در شرایط کنونی به 100 تن در سال رسیده است. بنابراعلام مسئولان شیلات ایران اگر روند آلودگی دریای خزر و صید به همین شیوه ادامه داشته باشد، تا سال 1404 دیگر ماهی خاویار در دریای خزر وجود نخواهد داشت. از گونه های گیاهی ایران نیز 24 گونه گیاهی اندمیک یا بومی ایران در معرض تهدید هستند.
اگر متولیان، تصمیم گیرندگان، قانون گذاران و دستگاه های اجرایی با همین شیوه با محیط زیست کشور برخورد کنند و اقدامات جدی برای رفع مشکلات محیط زیستی کشور انجام ندهند، مشکلات محیط زیست کشور و فجایعی مانند آلودگی هوا، ریزگزدها، مرگ دریاچه ارومیه و سایر تالاب ها و بسیاری مشکلات دیگر سلامت و اقتصاد مردم و کشور را به شدت تهدید خواهد کرد.
در ایران برخی فجایع محیط زیستی مانند آلودگی هوای تهران همچون یک بیماری مضمن و غیر قابل علاج، سال هاست مردم را آزار می دهند و برخی نیز به تازگی به وقوع پیوسته و یا در شرف وقوع هستند. اگر همچنان بانیان این فجایع مانند تصمیم گیران و برنامه ریزانی که موجب نابودی تالاب ارومیه شدند و یا مسئولینی که برای کاهش آلودگی هوای شهرها باید اقدامات اساسی انجام دهند، پاسخگو نباشند این فجایع به راحتی تکرار می شود و تصمیم های جدیدی که بانی فجایع دیگری خواهند بود مانند احداث پالایشگاه در جنب میانکاله، به راحتی اتفاق خواهند افتاد. حل معضلات محیط زیستی کشور باید در دستور کار جدی مسئولان قرار گیرد و کسانی که با تصمیمات نادرست خود بانی این معضلات بودند باید پاسخگوی هزینه های انسانی و اقتصادی درمان این معضلات باشند. فقط این گونه است که با انبوه تصمیمات نادرست جدید در نوع رفتار با محیط زیست مواجه نخواهیم بود.
*کارشناس ارشد محیط زیست
پی نوشت ها:
1- کلیه آمارهای مربوط به سدها از سایت شرکت مدیریت منابع اب ایران daminfo.wrm.ir ارایه شذه است.
2- میزگرد روزنامه اطلاعات دیدگاه های موافق ومخالف درباره سد سازی-یکشنبه 10 امرداد 1389- مهندس بزرگزاده رئیس كمیته سد برای نیروگاه برقآبی در كمیتهسدهای بزرگ ایران
3- 8/8/88- ایرن