نویسنده در این نوشتهها لحن و بیان خاصی را برگزیده و سعی داشته تا ظریفترین نقطهنظرهای امینپور را در مواجهه با عادیترین موضوعات اجتماعی و انسانی بیان کند.
یعقوب حیدری نویسنده
کتاب «
قیصر امینپور در این کتاب قایم شده»، با اشاره به اینکه در این
کتاب بخشی از مطبوعات این سالها مرور شده، گفت: این
کتاب براساس خاطرات من و دیگران از امینپور نوشته شده است. این
کتاب با زبانی ساده و طنزآمیز، زوایای تازهای از شخصیت این شاعر فقید را نشان داده است.
به گزارش خبرآنلاین، «قیصر
امینپور در این
کتاب قایم شده»، نام مجموعه نوشتههایی از یعقوب حیدری است که به تازگی از سوی انتشارات «مروارید» راهی قفسه کتابفروشیها شده است.
حیدری در این
کتاب به گوشههایی از زندگی این شاعر از نگاه خودش و گروهی از نویسندگان و دوستان و همکاران وی پرداخته است. وی که در این نوشتهها لحن و بیانی خاص را برگزیده، سعی داشته تا ظریفترین نقطهنظرهای امینپور را در مواجهه با عادیترین موضوعات اجتماعی و انسانی بیان کند.
حیدری در این
کتاب با نگاهی فانتزی از تجربه آشناییاش با
قیصر در ماهنامه سروش نوجوان مینویسد، و آنچه میگوید برای خواننده تازه است و جالب:
«دوتا قاب عکس خریدهام که جان میدهد برای دو جمله قصار. چه کسی هم بهتر از
قیصر که دارد برای خودش کتابِ «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ را ورق میزند؟
آستینها را بالا میزنم و موی دماغش میشوم:
- ملکالشعرا؟
دو متر میپرد هوا.
- بله؟!
- هیچی، بابا! با ملکالشعرای بهار بودم!
با بیخیالی، قسمتی از آن
کتاب را بلندبلند، با صدای خوشاش زمزمه میکند: مرا تبار خونی گلها به زیستن متعهد کرده است...تبار خونی گلها میدانید؟»
بخشی از داستان «پل سوم» این کتاب:
«داریم کلنگ اولین کانون انجمن-حالا هر چی!-مربوط به نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان ایران را میزنیم. یعنی زدهایم! و این چندمین کلنگ آن است؛ چندمین جلسهای که یک عده جمع میشویم دور هم تا یک وقت، کلاهمان را باد نبرد! در گوشهای هم، محمدرضا یوسفی و داود غفارزادگان و محسن سلیمانی و امیرحسین فردی نشستهاند و بیوک ملکی هم با آن لبخندهای ملیحاش، یکی از چند صندلی خالی را از تنهایی درآورده....
و...قیصر!
در حالی که دارد متفکرانه به این و آن نگاه میکند، با لذت تمام هم، مشغول خوردن بستنیاش است.»
و قسمتی از بخش «جادهای از این ور»:
«میروم سراغ جمله قصاری برای آن یکی قاب عکس.
- قیصر، حالا فرض کنیم قفس نه! اگر یک کتابفروشی داشتی چیکار میکردی؟
انگار کشته مرده این جور حرفهاست! درجا میگوید:
کاری میکردم که مشتریهام مداد و پاککن، خودکار و دفتر ، و هر چیز این جوریرو، از لوازمالتحریر بخرن!»
در این
کتاب همچنین روابط این شاعر با همنسلانش و دیدگاههای او درباره وی و نیز توجه و دلبستگی او به مشاهیر، به گونهای خاص از زبان حیدری توصیف شده است. حیدری درباره این
کتاب توضیح داد: در چند سال اخیر
قیصر پیرو آدمهایی بود که طرز فکرشان در تفکر و تحول فکری او تاثیرگذار بود. از سوی دیگر
قیصر درباره برخی دیگر هم نظراتی داشت و از آنان خیلی راضی نبود.
این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، با اشاره به سمتوسوی فکری
قیصر توضیح داد: آراء
قیصر درباره اطرافیانش در اشعارش منعکس است. او ذهنی روشنفکر و روشنگر داشت و در این
کتاب نیز سعی کردم او را متفاوتتر از آنچه دربارهاش گفته شده نشان دهم و در واقع خود واقعی او را نیز به نوعی افشا کنم؛ چرا که او شاعری پایبند به فکر و پیمان خود در کار بود.
حیدری در ابتدای این
کتاب نوشته است:
«تقدیم به رضا سیدحسینی: که حداقل نصف موهای سرش را در صحبت با قیصر، سفید کرده!»
نگاه طنزآمیز حیدری باعث جذابیت اثر شده است. «قیصر امینپور در این
کتاب قایم شده» اثری است هم برای آنهایی که
قیصر و شعرش را میشناسند و هم کسانی که فقط نام او را شنیدهاند و تا به حال فرصت نداشتهاند به سراغ آثارش بروند.
کتاب «قیصر امینپور در این
کتاب قایم شده» نوشته یعقوب حیدری، به تازگی در شمارگان 1650 نسخه از سوی انتشارات «مروارید» منتشر شد. این
کتاب 160 صفحه و قیمت آن 3300 تومان است.