پدر یک خانواده که آرزوی مهاجرت به کانادا را داشت وقتی ایران را برای همیشه ترک کرد هیچ گاه دلتنگ زن و بچهاش نشد. این مرد غربزده تنها یک نامه به خانوادهاش فرستاد و خواست سگش را با پست هوایی به کانادا بفرستند و جالب اینکه در نامه هیچ اشارهای به زن و بچهاش نکرده بود.
به گزارش ایران، پدر بیعاطفه که هیچ حمایت مالیای از خانوادهاش در ایران نمیکرد تنها مقداری پول به حساب بانکی همسرش فرستاد تا برای سگش غذاهای خوب خریده شود و این حیوان اذیت نشود.
سرنوشت تلخ زن جوان
هنوز باور ندارم سعید برای همیشه من و دختر کوچولویمان را تنها گذاشت و رفت.
آن زمان که در قبرس زندگی میکردیم همه چیز خوب بود تا اینکه با پیشنهاد سعید تصمیم گرفتیم به ایران برگردیم. دو ماهی میشد که پایمان به ایران رسیده بود و سعید خواست دوباره برای زندگی به کانادا برویم. اینجا بود که مشکلاتم و تنهایی من و دخترم کلید خورد.
«ندا» در حالیکه اشک از چشمانش جاری میشد و رو به روی قاضی دادگاه شهید مفتح ایستاده بود این جملات را بریده بریده به زبان میآورد. زن جوان در ادامه گفت: آقای قاضی نزدیک به سه سال است از شوهرم خبر ندارم، آخرین باری که با هم حرف زدیم قبل از رفتن وی به کانادا بود که به من و دخترمان قول داد به محض اینکه کارهایش را در کانادا درست کرد ما را نیز نزد خودش ببرد. حالا سه سال از این وعدههای دروغین شوهرم میگذرد اما خبری از وی نشدهاست. تنها یک بار برایم نامهای فرستاده و در آن خواست تا سگ خانگیاش را برایش با هواپیما پست کنم. جالب است بدانید در این نامه هیچ سراغی از دخترش نگرفته بود و تنها نگران احوال سگش بود. به همین خاطر میخواهم از شوهرم بهصورت غیابی طلاق بگیرم و بهخاطر اینکه بیش از سه سال از من و دخترم خبری نگرفته و خانه را ترک کردهاست شکایت کنم و بدین ترتیب مهریهام را بگیرم.
با شنیدن ادعاهای این زن قاضی دستور داد از اداره گذرنامه استعلام بگیرند تا مشخص شود سعید چه روزی کشور را ترک کردهاست. تحقیقات نشان میداد طبق ادعاهای ندا، همسرش نزدیک به سه سال است از ایران رفته و برنگشته است.
یک ابهام عجیب
اما در این میان یک چیز در جریان تحقیقات مبهم بود و آن مقدار ۵۰۰ هزار تومان پولی بود که در شش ماه آخر از سوی سعید به حساب همسرش واریز شده بود. این پرداخت پول به حساب ندا گویا نشان میداد شوهرش کاملاً بیخیال زن و بچهاش نشده و مقدار ناچیزی پول به حسابشان ریخته است، بههمین خاطر مادر سعید در دادگاه برای دفاع از پسرش حاضر شد و فیشهای بانکی را به دادگاه ارائه داد.گویا آنها نمیدانستند ندا یک برگ برنده در دست دارد و آن نامه عجیب سعید به وی است. در این نامه سعید از همسرش خواسته بود اگر نمیتواند برای سگ مورد علاقهاش غذایی بخرد با پولی که به حسابش ریخته است این کار را با خریدن غذاهای لذیذ انجام دهد.
حکم دادگاه خانواده
با وجود این نامه که نشان از عدم حمایت مالی و عاطفی سعید داشت، قاضی دادگاه خانواده با استناد به فیشهای بانکی حق طلاق را از سوی زن جوان به خاطر پرداخت نفقه نپذیرفت.
پرونده در دادگاه تجدید نظر
ندا وقتی دید دادگاه ادعاهای وی را نپذیرفته است به حکم صادره اعتراض کرد و این بار پرونده در دادگاه تجدید نظر استان تهران مطرح شد. قضات عالیرتبه ماجرا را به دقت بررسی کردند و موضوع اصلی آن یعنی ترک خانه مد نظر قرار گرفت و رأی طلاق را با پرداخت مهریه صادر کردند.