مرگ ببر روسی در پارک «ارم»، احتمال انتقال بیماری به مردم+تصاویر سرانجام سرانجام با گذشت 8 ماه و یک هفته از ورود دو ببر «آمور» به باغ‌وحش تهران که به گفته کارشناسان نسل آنها نزدیک به ببر «مازندران» است، یکی از ببرهای اهدایی روسیه به ایران، به علت بیماری در پارک ارم جان بخت و حال ببر ماده نیر چندان مساعد نیست.

کشور روسیه در اردیبهشت ماه امسال، طی یک تفاهمنامه همکاری با ایران، یک جفت ببر سیبری را در مقابل دریافت دو پلنگ ایرانی ماده تحویل سازمان حفاظت محیط زیست ایران داد و در حالی که قرار بود این ببرها برای اجرای "طرح احیای ببر منقرض شده مازندران" در پناهگاه حیات وحش میانکاله در شرایط نیمه اسارت نگهداری شوند، پناهگاه حیات وحش میانکاله، آماده پذیرش ببرها نشد و این ببر ها در پارک ارم نگهداری شدند تا اینکه یکی از آن ها جان باخت و دیگری نیر در وضعیت مناسبی نیست.

در حالی که قرار بود حداکثر ظرف یکماه این ببرها به پناهگاه حیات وحش میانکاله منتقل شوند، سرانجام با عدم تحقق این امر، تامین بودجه مورد نیاز و شیوع یک بیماری همه‌گیر، ببر «نر» ساعت 11 روز پنجشنبه تلف شد.

Resigzed Image Click this bar to view the full image.


این ببرها که پس از 52 سال سوم اردیبهشت ماه سال جاری و علی‌رغم انتقاد برخی کارشناسان داخلی، با تاکید رییس سازمان حفاظت محیط زیست جهت احیای نسل ببر مازندران با موافقت نخست وزیر روسیه علی‌رغم فشارهای رسانه‌ای و گروه‌های مردمی این کشور به ایران آمدند، قرار بود حداکثر یکماه تا آماده شدن زیستگاه خود در میانکاله مازندران، در باغ وحش تهران نگهداری شوند.

این در حالیست که با گذشت 8 ماه و یک هفته چشم‌انتظاری ببرها برای تامین اعتبار و انتقال آنها از قفس‌ها به زیستگاه جدید، سرانجام ببر «نر» بر اثر شیوع یک بیماری همه‌گیر روز پنجشنبه در باغ وحش تهران علی‌رغم تلاش دامپزشکان برای نجات آن تلف شد. از سوی دیگر از باغ وحش تهران خبر می‌رسد که وضعیت ببر ماده نیز مساعد نیست و به طور دایم این حیوان تحت نظر دامپزشکان است.

شنیده‌ها حاکیست بر اثر یک بیماری همه‌گیر در باغ وحش تهران طی چند روز گذشته حداقل 2 قلاده شیر بر اثر یک بیماری تنفسی که منجر به خونریزی از بینی می‌شود تلف شدند.

گزارش‌های دریافتی حاکیست وضعیت سایر شیرهای باغ وحش تهران نیز وخیم است اما هنوز علت این بیماری و راه مقابله با آن مشخص نشده است.

آنطوری که دکتر محمدباقر صدوق، معاون محیط طبیعی و تنوع‌زیستی سازمان حفاظت محیط زیست گفته است بررسی‌های اولیه نشان می‌دهد علت مرگ این ببر شیوع بیماری «مشمشه» در باغ وحش ارم تهران بوده است.

به گزارش ایسنا، هرچند مهندس ضیایی، استاد دانشگاه و مشاور معاونت طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست که مسوول احیای نسل ببرهای ایرانی نیز هست گفته است نتایج نهایی علت مرگ ببر روسی شنبه رسما اعلام می‌شود و در حال حاضر به طور قطع نمی‌توان علت مرگ این حیوان را اعلام کرد.

اما اگر مرگ شیرها و ببر باغ وحش تهران بر اثر بیماری «مشمشه» تایید شود مسوولان دامپزشکی با توجه به این که این بیماری قابل انتقال به انسان است باید در اسرع وقت نسبت به پلمپ باغ‌وحش تهران اقدام کنند.

Resigzed Image Click this bar to view the full image.


هرچند به نظر می‌رسد مسوولان دامپزشکی حتی با توجه به نتایج اولیه آزمایشات باید از همان روز پنجشنبه باغ‌وحش تهران را برای جلوگیری از احتمال انتقال این بیماری به انسان پلمپ می‌کردند.

هم‌اکنون تیم دامپزشکی و کارشناسان نیز در حال استفاده از قرص‌های پیشگیری از انتقال این بیماری هستند.

اما پلنگ‌های ایرانی که در زمان ورود ببرهای روسی با یک هواپیمای اختصاصی روسی به مرکز تحقیقات «سوچی» منتقل شدند در سلامت کامل به سر می‌برند و نخست وزیر روسیه چندین بار تا کنون از آنها شخصا بازدید کرده است.

مهندس ضیائی، مدیر پروژه احیای ببر ایرانی پیشتر به ایسنا گفته بود که نقشه‌ها و طراحی محل جدید انتقال ببرها به میانکاله صورت گرفته اما به دلیل تامین نشدن اعتبار مورد نیاز این پروژه همچنان متوقف است.

شواهد حاکیست آخرین ببر ایران در پارک ملی گلستان در سال 1337 شکار شد و پس از آن دیگر خبری از ببر در ایران نبود. اما پیش از این ببر ایرانی در منطقه مازندران و در جنگل‌های هیرکانی (جنگل‌های مازندران و گیلان تا منطقه سرخس) پراکندگی داشته و جمعیت آن بسیار زیاد بوده است به شکلی که ظل السطان در کتاب تاریخ مسعودی می‌نویسد در برنامه شکاری که در میانکاله داشتم 35 ببر شکار کردم.

به گفته کارشناسان در پی نابودی ببر مازندران، تلاش‌های زیادی برای یافتن ردپای این ببر در کشور انجام شد و پس از سالها کارشناسان به این نتیجه رسیدند که نسل ببر مازندران نیز مانند شیر ایرانی منقرض شده است.

بررسی‌های انجام شده بر روی DNA نمونه‌های پوست ببر مازندران که در موزه‌های مختلف نگهداری می‌شود نشان داد که ببر ایرانی با ببر آمور (ببر سیبری) از نظر ژنتیکی تفاوت چندانی ندارد تا این که چندی پیش وزیر محیط زیست روسیه که در راس هیاتی با مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست ایران ملاقات کرد و خواستار دریافت دو قلاده پلنگ ایرانی و احیای نسل این حیوان در کشور روسیه شد. در این حال مسوولان ایرانی که مدت‌ها به دنبال گرفتن ببر مازندران بودند به شرط تحویل دو قلاده ببر توسط روسیه موافقت کردند دو پلنگ ایرانی را به این کشور بفرستند.

موضوعی که به گفته رییس سازمان حفاظت محیط زیست، موافقت با آن در روسیه با چالش‌های زیادی مواجه بود به شکلی که نخست وزیر روسیه برای این تبادل تحت فشار رسانه‌ها و گروه‌های مردمی روسیه قرار گرفته بود اما در نهایت با پیشنهاد ایران موافقت کرد و سرانجام عصر جمعه دو ببر سیبری پس از چند بار تغییر ساعت پرواز در فرودگاه مهرآباد تهران با یک هواپیمای اختصاصی به کشور آمدند.

گفتنی است مشخصات ببر ایرانی یا ببر مازندران با نام علمی (Panthera tigris virgata) به این شرح است:

رنگ پشت و پهلوی ببر ایرانی زرد متمایل به نارنجی با نوارهای باریک و قهوه ای می باشد و زیر بدن یعنی شکم و سینه سفید رنگ است. پشت گوش ها سیاه بوده لکه سفیدی در وسطش دیده می شود. از ببر ایران که زیستگاه اصلی‌اش دامنه شمالی رشته کوه البرز بوده است با نام ببر خزر یا ببر مازندران در سفرنامه‌ها و کتب تاریخی و ادبی یاد شده است.

ببر ایرانی شباهت زیادی به پسر عموی بنگالی خود دارد ولی نوارهای قهوه‌ای دور بدنش یه پهنی نوارهای ببر بنگال نیست (البته تعداد نوارها در ببر ایرانی بیشتر است) همچنین رنگ پهلوها در ببر ایرانی تیره‌تر (قهوه‌ای‌تر) است.

موهای بدن ببر مازندران بخصوص در زمستان رشد زیادی دارد و موهای صورت او مانند ببر سوماترا بلند است. طول بدن ببر مازندران 140 تا 280 سانتیمتر است و اندازه دم این حیوان بین 60 تا 90 سانتیمتر است. (دو گزارش هم درباره اندازه ببر ایرانی وجود دارد یکی از منطقه لنکران که طول بدن این حیوان را 259 و 5/289 سانتیمتر ذکر شده است)

Resigzed Image Click this bar to view the full image.


غذای ببر خزر گراز، مرال، گوزن زرد، گراز، شوکا، گربه وحشی، خرگوش، پرندگان و خزندگان و در مواقع گرسنگی و عدم دسترسی به شکار طبیعی گاو و گاومیش اهلی بوده است.

بچه‌های این ببر در 4 سالگی بالغ می‌شوند (طول عمر ببر در اسارت 30 سال است)

اما بیماری مشمشه چیست؟

بر اساس اطلاعات پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان دامپزشکی کشور مشمشه یکی از بیماریهای باکتریایی مسری خطرناک است که اغلب سبب ابتلاء تک سمی‌ها می‌گردد. بیماری بشدت کشنده بوده و از اهمیت بالایی در جمعیت‌های اسب برخوردار است.

این بیماری از جمله بیماری‌های مهم مشترک بین انسان و دام است.

عامل بیماری:

عامل بیماری باکتری گرم منفی غیر متحرک فاقد کپسول و غیر هاگزا بنام پزودومناس مالئی ( Pseudomonas mallei ) است که بعضاً در مراجع جدید به نام بورخولدریا مالئی ( Burkholderia mallei ) نیز نامیده شده است.

اپیدمیولوژی:

پزودومناس مالئی یک انگل اجباری بوده که بسهولت توسط نور، حرارت و ضدعفونی کننده‌های معمولی از بین میرود و بنظر نمی‌رسد در یک محیط آلوده بیش از شش هفته باقی بماند. اسب‌ها، قاطرها و الاغها از گونه‌های معمول درگیر می‌باشند.

حیواناتی که از تغذیه بدی برخوردارند و یا در محیط نامطلوب نگهداری می‌شوند از حساسیت بیشتری برخوردارند.

انسان نیز در زمره جانداران حساس به این عامل عفونی است که معمولاً بیماری منجر به مرگ می‌شود. حیوانات آلوده و یا حاملینی که در ظاهر سالم بوده واز بیماری جان سالم بدر برده‌اند عمده‌ترین منابع عفونت بشمار می‌آیند.

نحوه انتشار آلودگی بدان صورت است که آسیب‌ها و ضایعات ریوی (آبسه مانند ) پاره شده و عامل بیماری به درون برونشیول‌ها راه یافته و موجب عفونی شدن مجاری تنفسی فوقانی می‌گردد که در نتیجه سبب دفع ارگانیسم از بینی ودهان خواهد شد.

انتشار بیماری اغلب از طریق بلع مواد غذائی آلوده با منشا ذکر شده اتفاق می‌افتد که در این زمینه آبشخورهای مشترک (آلوده) نقش بسزایی خواهند داشت.

تماس مستقیم پوست با پوست آلوده و وسایل تیمار (مانند غشو) اگر چه می‌تواند خطر آفرین باشد لیکن بندرت ایجاد بیماری پیشرونده می‌نماید . همچنین انتشار بیماری از طریق استنشاقی نیز میتواند اتفاق بیافتد اما این شکل آلودگی احتمالاً تحت شرایط طبیعی نادر می‌باشد.

مشمشه هم‌اکنون از کشورهائی همانند آمریکای شمالی ریشه کن شده است اما مناطقی از جهان منجمله آسیای صغیر، آسیا و آفریقا همچنان آلوده هستند. از آنجا که اخیراً پرورش و نگهداری اسب بویژه بصورت متراکم در حال رشد می باشد و جابجائی دامها در این شرایط بیش از گذشته و به مقاصد مختلف صورت می‌گیرد، بروز و شیوع بیماری مشمشه در این جمعیت‌ها دور از انتظار نیست. در تحت چنین شرایطی میزان مرگ ومیر بسیار بالا خواهد رفت و در تعداد کمی از حیوانات که بظاهر بهبود می یابند (حاملین) بیماری ابقاء می‌یابد و بندرت ممکن است حیوانات بطور کامل بهبود یابند.

گوشتخوارانی همانند شیر ممکن است با خوردن گوشت آلوده به بیماری مبتلا شوند. همچنین آلودگی در گوسفند و بز نیز دیده شده است. با وجودی که انسانها به بیماری خیلی حساس نیستند اما از طریق جراحات پوستی ممکن است به بیماری، به شکل گرانولوماتوز و پیمی مبتلا شوند. مرگ ومیر موردی از میزان بالائی برخوردار است.

بطور کلی اسبدارها که در ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با اسب‌ها هستند و بویژه دامپزشکانی که بدون دقت عمل لازمه اقدام به کالبد گشائی حیوانات آلوده می‌کنند در معرض خطر قرار دارند.

پاتوژنز:

هجوم و حمله جرم اغلب از طریق دیواره روده اتفاق افتاده و در نتیجه آن یا بصورت سپتی سمی ( شکل حاد بیماری ) و یا بصورت باکتریمی ( شکل مزمن بیماری ) اتفاق می‌افتد . عامل بیماری همواره در ریه موضعی شده اما پوست ومخاط بینی نیز در زمره مواضع معمول قرار دارند . سایر احشاء نیز ممکن است محل تشکیل ندولهای تیپیک گردند.

علائمی که در مرحله پایانی بیماری دیده می‌شود، عمدتاً مربوط به برونکو پنومونیا بوده ومرگ در موارد تیپیک بیماری بسبب آنوکسی آنوکسیا پیش می آید .

یافته های بالینی:

در شکل حاد بیماری: تب بالا ؛ سرفه ؛ ریزش بینی همراه با انتشار سریع زخمهائی روی مخاط بینی و همچنین ندولهائی بر روی پوست قسمت تحتانی دستها و یا شکم بروز می نماید . مرگ در اثر سپتی سمی ظرف چند روز اتفاق می‌افتد .

در شکل مزمن بیماری: در این حالت از بیماری علائم بستگی به محلهائی قابل پیش بینی که ضایعات در آنها شکل گرفته اند خواهد داشت . هنگامی که موضعی شدن اصلی در ریه اتفاق بیافتد سرفه مزمن ؛ تنفس دردناک و خونریزیهای مکرر از بینی اتفاق خواهد افتاد. اشکال مزمن پوستی و بینی معمولاً با هم اتفاق می‌افتند. ضایعات مربوط به بینی بر روی قسمتهای تحتانی دیواره میانی و قسمت غضروفی میانی؛ شکل می‌گیرند. ضایعات ذکر شده در ابتدا بصورت ندولهائی باقطر یک سانتیمتر بوده که بتدریج زخمی شده و ممکن است بیکدیگر متصل شوند . در مراحل اولیه ترشحات بینی بصورت سروزی بوده که ممکن است یک طرفی باشد و بعداً بصورت چرکی و نهایتاً بصورت خون آلود تظاهر یابد که بطور معمول این وضعیت بینی؛ توام با بزرگ شدن غدد لنفاوی زیر فکی خواهد بود.

شکل پوستی بیماری ( سراجه یا FARCY ) با ظهور ندولهای زیر جلدی ( بقطر 12 سانتیمتر) که سریعاً زخمی شده و واجد ترشحات چرکی برنگ عسل تیره ( قهوه ای) خواهد شد تشخیص داده می‌شود. در بعضی موارد ضایعات عمقی‌تر بوده و ترشح از طریق فیستولهای ایجاد شده خارج می‌شود.

عروق لنفی بصورت فیبروزی، قطور و شعاعی از ضایعات خارج شده و با همدیگر ارتباط می‌یابند. عقده‌های لنفاوی زه کشی کننده ناحیه درگیر شده و ممکن است ترشحات خارجی داشته باشند.

محلی که می‌توان برای ضایعات پوستی پیش بینی کرد قسمت میانی مفصل خرگوشی است اما این گونه ضایعات در هر قسمت از بدن میتواند ایجاد شود.

حیوانات در گیر با فرم مزمن بیماری معمولاً تا چندین ماه بیمار بوده و مکرراً بهبودی رانشان می‌دهند اما عاقبت یا از پادر آمده و یا با یک بهبود ظاهری بعنوان موارد مخفی باقی می‌مانند.

یافته‌های کالبد گشائی: اگرچه هر گونه کالبد گشائی لاشه دام مبتلا به مشمشه بواسطه خطرات احتمالی ممنوع می‌باشد لیکن علا ئم بیماری در کالبد گشائی به قرار زیر است:

در شکل حاد بیماری خونریزیهای پتشی متعددی در تمام اندام مشاهده می‌گردد که توام با برونکو پنمونی نزله‌ای شدید و بزرگی عقده های لنفاوی برونشیال است. در شکل مزمن بطور معمول ضایعات در ریه‌ها به شکل ندولهای ارزنی همانند آنچه در سل ارزنی دیده می‌شود در تمامی بافت ریه پخش و پراکنده می‌باشند. ضایعات و زخمها روی مجاری تنفسی فوقانی خصوصاً مخاط بینی وجود داشته و باوسعت کمتری در مخاط لارنکس، نای و برونشیت‌ها دیده می‌شود. ممکن است ندولها و زخمها در پوست ودر زیر پوست ( بصورت نسبتاً وسیعی ) وجود داشته باشد.

عقده های لنفاوی که مسئول زه کشی محل در گیر هستند معمولاً حاوی کانونهای چرکی و عروق لنفی دارای ضایعات مشابه هستند . کانونهای نکروتیک هم چنین ممکن است در دیگر اعضاء داخلی نیز وجود داشته باشند . پزودو مناس مالئی و گاهی اوقات اکتینو مایسس پیوژنز، از بافتهای آلوده جدا شده اند.

تشخیص:

قطعی‌ترین راه تشخیص هر بیماری جدا سازی عامل بیماری می‌باشد . در شکل حاد بیماری مشمشه جداسازی پزودو مناس مالئی از بافتهای آلوده چندان مشکل نمی‌باشد . این باکتری از رشد نسبتاً آهسته و خوبی بر روی اکثر محیط‌های کشت آزمایشگاهی برخوردار است که می‌توان سرعت رشد آن را با افزودن گلیسرول و خون دفیبرینه اسب به محیط افزایش داد. در صورت استفاده از محیط کشت بلاد آگار بعد از دو روز کلنی هائی بشکل مدور ؛ کوچک و برنگ قهوه ای خاکستری ایجاد خواهد شد.

پزودومناس مالئی، باکتری گرم منفی فاقد حرکت و از نظر فعالیتهای بیو شیمیائی بسیار ضعیف می‌باشد که همین ویژگیها آن را از پزودومناس پزودومالئی عامل ملیوئیدوز تفریق می‌نماید.

جداسازی جرم از مواردی که درگیر شکلهای مزمن و مخفی مشمشه می‌باشند بسادگی میسر نبوده و در چنین حالاتی می‌بایست از تستهائی همانند تستهای آلرژیک بمنظور تشخیص بهره جست. مهمترین و اصلی‌ترین روش تشخیص بیماری، تست آلرژیک با تزریق بین جلدی در پلک پائین با مایه مالئین است.

تست ذکر شده از حساسیت و ویژگی نسبتاً بالائی برخوردار است . مایه مالئین مورد استفاده از پادگنی که از کشت باکتری مشمشه در محیط بویون گلیسرینه بدست می‌آید گرفته می‌شود که تزریق درحیوان سالم بی‌ضرر بوده ولی در حیوانات آلوده ( راکتور ) سبب تورم و ترشح چرک از گوشه چشم می‌گردد.

مقدار مصرف آن 1/0 میلی‌لیتر بوده که از محلول رقیق شده آن با آب فنیکه پنج در هزار که در این حالت بنام مالئین فنیکه گفته میشود استفاده میگردد. بمنظور انجام تست بعد از مقید کردن تک سمی بطریق لواشه زدن لب بالا و یا گوش با یک دست پلک پائین را در بین انگشتان شصت و سبابه ثابت نموده و مشابه تزریق بین جلدی توبرکولین تزریق انجام خواهد گرفت.

توجه : باید توصیه گردد متعاقب تزریق مالئین از هر گونه تمرینهای آموزشی استرس‌زا جداً خودداری گردد. زمان قرائت 48 ساعت پس از تزریق می‌باشد هرچند در مواردی ممکن است واکنش مثبت حتی در کمتر از 48 ساعت مشاهده گردد. تست و قرائت باید در روز و و در مجاور نور کافی و هوای روشن انجام گیرد و زمان قرائت از 48? ساعت تجاوز ننماید . تست به جز در مواقع اضطراری در فضای سرپوشیده انجام گرفته و دام تا زمان قرائت تحت آن شرایط نگهداری گردد .

کنترل :

متاسفانه این بیماری واکسن و روش پیشگیری از طریق ایمن‌سازی ندارد و اهم روش‌های کنترل بیماری عبارتند از: رعایت شرایط قرنطینه‌ای کامل و پیشگیری از هر گونه تردد دام . منظور از دام، دامی است که وضعیت آن از نظر سلامتی دقیقاً مشخص نیست. شایان ذکر است که هم‌اکنون تمامی اسب‌هائی که توسط کارشناسان سازمان دامپزشکی کشور مورد تست مالئین قرار گرفته‌اند واجد برگه گواهی سلامت مدت دار هستند که در آن وضعیت سلامتی دام کاملاً مشخص شده است.

انجام تست مالئین بصورت مداوم بفاصله هر 3 هفته تا هنگامی که جمعیت مورد نظر در 3 تست متوالی هیچگونه موردی از راکسیون مثبت ویا مشکوک نداشته باشد . جداسازی و اعدام هرچه سریعتر دامهای رآکتور که بدین منظوراقدامات بهداشتی زیر باید متعاقب تشخیص دام رآکتور انجام گیرد:







1 - وسایل انفرادی و تیمار دام مبتلا بطورکلی سوزانده و معدوم شود .2 - جایگاه اسب با مواد ضد عفونی کننده ( مناسبترین ضد عفونی کننده سود سوز آور می باشد ) پس از سوزاندن و دفن بهداشتی فضولات و کود ؛ گند زدائی شده و حد اقل بمدت 6 هفته مورد استفاده قرار نگیرد. 3 - معدوم کردن اسب آلوده با توجه به خطرات احتمالی؛ به گونه ای انجام پذیرد که تماس با دام به حداقل ممکن برسد . 4 - محل دفن لاشه باید قبل از معدوم کردن دام آلوده آماده شده باشد ؛ این محل باید بدوراز کانال آب، چشمه ، قنات و سایر مسیرهای عمومی باشد.