گفت و گو با دکتر هومن ملوک پور (دامپزشک) به مناسبت روز جهانی حیوانات:
آموزش باعث «حیوان دوستی» در جامعه میشود / اکثر جانیان معروف در کودکی «حیوان آزار» بودهاند
سبزپرس – گروه محیط طبیعی؛ حمیدرضا میرزاده: خدا رفتگان همه را بیامرزد. «آقا نظر» صبحها که از خواب بیدار میشد پیش از هرکار به سرغ قناریاش میرفت. آب و دانهاش را نگاهی میکرد و بعد به بقیه کارهایش میرسید. با اینکه از بچگی به او گفته بودند با لباسی که به بدن سگ خورده است، نمیتواند نماز بخواهد اما هیچوقت از سگها فراری نبود همیشه برای سگهای ولگرد محل غذا میریخت. اما خیلیها علیرغم احترامی که برای آقا نظر قایل بودند، چندان از این کار خوششان نمیآمد. از آن زمان، سالها می گذرد دیگر نه آقا نظری در این دنیاست و نه غذا دادن به سگ برای خیلیها کاری عجیب است. حالا خیلیها در خانهشان از سگ و گربه نگهداری میکنند. زمانهی ضرب المثل «از بی کسی، به گربه میگه مونسی» هم گذشته است. حالا سگ و گربه و پرنده برای بعضیها شریک زندگی شدهاند. با اینحال هنوز خیلیها هم هستند که از حیوانات میترسند و از آنها دوری میکنند. برخورد این دو گروه با هم گاهی اوقات چندان جالب نیست. شاید بیشتر از هر کس، یک دامپزشک با این مسایل روبرو باشد. دکتر «هومن ملوک پور» 14 سال است که دامپزشکی میکند. او یک روز عصر در کلینیکش برای ما درباره نگهداری از حیوانات و مخالفان این ماجرا توضیح داد.
شما سالهای زیادی است که دامپزشک هستید. تخصص شما درمان چه حیواناتی است؟
- به طور کلی دامپزشکی در دنیا چند شاخه دارد. شاخه مربوط به حیوانات تجاری مانند گاو و گوسفند است و شاخهای نیز مربوط به حیوانات غیر تجاری است. در شاخه دوم نیز دامپزشکان در دو زیر مجموعه کار میکنند. یکی از زیر مجموعهها مربوط به حیوانات باغ وحش است و دیگری مربوط به حیوانات خانگی نظیر سگ، گربه و پرندگان زینتی است. من دامپزشک خوش شانسی بودهام که توانستهام در همه این شاخهها فعالیت کنم.
از سال 75 تا کنون که مدیر کلینیک دامپزشکی هستید، مراجعه به شما توسط صاحبان حیوانات چه تغییراتی کرده است؟ آیا در طول این سیزده سال دفعات مراجعه به شما تغییری داشته است و یا اینکه نوع حیواناتی که امروز برای درمان نزد شما آورده میشود تغییر خاصی داشته است؟
- این مسئله از دو جنبه قابل بررسی است هم از جهت کیفی و هم از جهت کمی. وقتی در سال 75 مجوز راهاندازی این کلینیک را گرفتم، کلینیک من، نهمین کلینیک تهران بود. حالا بیشتر از صد کلینیک دامپزشکی در تهران وجود دارد. همیشه وقتی تقاضا بیشتر میشود، عرضه زیاد میشود. پس نگهداری از حیوانات در تهران افزایش زیادی داشته است. از نظر کیفی هم تغییراتی را در این حوزه داشته ایم. در این مدت دید جامعه نسبت به حیوانات خانگی تفاوت داشته است. در دهههای 60 و 70 عملاً دیدن حیوان خانگی در خیابان تقریباً غیر ممکن بود و اگر هم مشاهده میشد پدیدهای عجیب و نامتعارف به حساب میآمد. در حالی که امروزه به راحتی این پدیده پذیرفته میشود. ولی متاسفانه در همان حال که فرهنگ نگهداری از حیوان خانگی پیش رفته است، مخالفان این قضیه نیز مخالفتر شدهاند. به خاطر اینکه هر این اتفاق بیشتر به چشم میآید، واکنشها هم افزایش پیدا میکند. این واکنش در دید بخشی از جامعه وجود دارد و حتی در برخی از جراید هم مقالاتی در مخالفت با نگهداری حیوانات خانگی به چشم میخورد که برخی ازآنها حتی علمی هم نیستند.
شروع نگهداری از حیوانات در خانه ها و همزیستی حیوانات غیر تجاری با انسان از کجا آغاز شده است؟
- نگهداری از حیوانات خانگی به قرنهای قبل باز میگردد. مثلاً سگ 15 هزار سال قبل اهلی شد که انسان این کار را انجام داد برای استفاده از تواناییهای سگ که بعدها کم کم انسان به عنوان یکی از دوستان سگ شناخته شد. در اروپا و آمریکا وقتی بگویید «بهترین دوست» مردم بلافاصله به یاد سگ میافتند. به خاطر بسیاری از خصوصیاتی که ای کاش برخی از انسانها داشتند! ولی موج افزایش نگهداری از حیوانات خانگی در اروپا و آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم دیده میشود. به دلیل اینکه جوامع خیلی سریع به سمت اقتصادی و صنعتی شدن پیش رفتند و زندگی شهری افزایش پیدا کرد. برخورد بین آدمها، تمایل به ازدواج و داشتن فرزند کمتر شد. آدمها وقت کمتری را میتوانستند با هم باشند و به همین دلیل آنها به طرف نگهداری از حیوانات همراه رفتند. این اتفاق را در چند سال اخیر میتوانید در جامعه خودمان ببینید.
معمولاً در ایران چه قشرهایی از حیوانات خانگی نگهداری میکنند؟
- از اقشار مختلف هستند. چه کسانی که به دلیل علاقه به حیوانات از حیوان خانگی نگهداری میکنند و چه کسانی که به خاطر نمایش این کار را انجام میدهند. خوشبختانه من تعداد کسانی که به خاطر علاقه از حیوانات نگهداری میکنند را بیشتر می بینم.
بسیاری از اتفاقاتی که در کشور امروزه رخ میدهد به دلیل گسترش رسانهها است. مثلاً موضع جشنهای بین المللی نظیر ولنتاین از طریق اینترنت و ماهواره به ایران رسید. در مورد حیوانات چطور؟ فکر میکنید گسترش رسانهها در به وجود آمدن موج نگهداری از حیوانات خانگی در ایران موثر بوده است؟
- مسلماً. همانطور که گفتم وقتی نگهداری از حیوانات در اروپا زیاد شد به همان نسبت و با چند سال تاخیر این اتفاق در ایران پیش میرود. مثل بسیاری از مسایلی که ما از اروپا و آمریکا الگو برداری میکنیم، نگهداری از حیوانات هم به همین شکل است. مسئله اینجاست که جامعه ما پذیرای بعضی از مسایل است و ممکن است با برخی از مسایل مخالفت کند. برای جا افتادن هر مسئله جدیدی که وارد جامعه میشود زمان احتیاج است. مثلاً همین اینترنت در اوایل استفاده غیر صحیح زیادی از آن میشد ولی حالا با گذشت چند سال کاربران واقعی اینترنت میدانند که در اینترنت به دنبال چه هستند.
معمولاً موضوعات جدید به همراه مُد هستند. در موضوع نگهداری از حیوانات آیا مد هم وجود دارد؟
- من معتقدم که تعداد بسیار زیادی از صاحبان حیوانات به خاطر علاقه از حیوانات نگهداری میکنند. ولی مانند خیلی از چیزهای دیگر مانند مدُ لباس، برخی از افراد جامعه به دلیل کمبودهای شخصیتی متوسل به چیزهایی میشوند تا در جامعه به چشم بیایند. ماشین اخرین مدل سوار شوند، لباس با مارک خاص بپوشند و شاید سگ هم نگهداری کنند. اینجا گناهکار حیوان و فرهنگ نگهداری از حیوان نیست. گناهکار کسی است که به خاطر ضعف خود این کار را انجام میدهد. این یک وجه قضیه است. وجه دوم این است که شما نمیتوانید همه دارندگان حیوانات خانگی را به خاطر عده بسیار کمی که اشتباه میکنند به یک چوب بزنید. درست مثل این که درباره رانندگی صحبت کنیم و بگوییم چون بالاترین میزان مرگ و میر در ایران مربوط به تصادفات رانندگی است پس دیگر از اتومبیل استفاده نکنیم. نمیتوانیم بگوییم همه به دنبال مد هستند. جالب است بدانید که اهلی کردن سگ اولین بار توسط آریاییها انجام شده است و در جنگهایی که بین ایران و رم اتفاق افتاد از ایران به اروپا رفت. حتی اگر هم مد باشد اروپاییها مد را از ما گرفته اند!
آیا انتخاب نوع حیوان برای نگهداری هم میتواند تابع مد باشد؟
- می تواند باشد. مثلاً ما دو- سه سال قبل تعداد بسیار زیادی متقاضی برای نگهداری از «ایگوانا» در ایران داشتیم. فقط به این دلیل که در یکی از سریالهای آقای «مهران مدیری» در چند صحنه یک ایگوانا نمایش داده شد. بعضیها هستند که به خاطر امکانات مالی، تمایل به نگهداری از شیر دارند. حتی یکی دو سال پیش روزنامهها نوشتند که عدهای از یک موزه در تهران توله شیر خریداری کردهاند. اما مسئله اینجاست که مدافعان حقوق حیوانات میگویند باید از حیوانی نگهداری کرد که توانایی ادامه زندگی در حیات وحش را نداشته باشد. الان در دنیا میبینید که باغ وحشها و سیرکها تعطیل میشوند. اما به همان نسبت که باغ وحشها تعطیل میشوند، پارکهای وحش در دنیا افتتاح میشوند. یعنی حیوان در محیط طبیعی خودش زندگی میکند و شما به دیدن آن در محیط زندگیاش میروید.
بسیاری از طرفداران محیط زیست عقیده دارند که نگهداری از حیوانات خانگی باعث علاقه و توجه جامعه به حیوانات و تنوع زیستی جهان میشود و به نفع محیط زیست است. نظر شما چیست؟
- من هم با این عقیده موافقم. این یکی از فواید نگهداری از حیوانات خانگی است. طبق تحقیقی که در دهه 1990 در دانشگاه برکلی امریکا روی 3800 دانشجو انجام شده بود مشخص شد افرادی که در کودکی در خانهای زندگی میکردند که در آن حیوان خانگی نگهداری میشده است، سیستم ایمنی بدنشان پنج برابر قویتر بوده است. این نشان میدهد که زندگی در کنار یک حیوان به طور طبیعی باعث تقویت سیستم ایمنی بدن میشود. چون فرد در مجاورت میکروبهایی قرار میگیرد که باعث بیماریاش نمیشود اما بدنش را قویتر میکند. این یکی دیگر از فواید است.
اما برخی معتقدند که حیوانات خانگی باعث بروز بیماری در انسان میشوند.
- من به عنوان کسی که از حیوان خانگی نگهداری میکنم و روزانه با دهها حیوان سرو کار دارم معتقدم اگر حیوانی که در خانه زندگیمیکند تحت درمانهای دورهای و واکسیناسیون دورهای قرار گیرد میزان بیماریزایی اش برای انسان از میزان بیماریزایی یک انسان دیگر برای انسان کمتر است. به خاطر اینکه بین دو انسان، میکروبها، قارچها و بیماریهای مشترک زیادی وجود دارد اما در حیوانات بیماریهای کشنده زیادی وجود دارد که اثری روی انسانها ندارند. با این حال این درست است. اگر کسی بهداشت فردی را رعایت نکند بیمار میشود. ما همیشه توصیه میکنیم اگر حیوانی خیابانی را میبینید نکات بهداشتی را رعایت کنید چون ممکن است آلوده باشد.
عدهای به دلیل برخی از شنیدهها درباره حیوانات مثل اثرات تماس با مو و بزاق حیوانات، از حیوان دوری میکنند.
- بعضی از خرافات در جامعه وجود دارد. مثلا میگویند که موی گربه باعث نازایی میشود و یا بزاق سگ سرطان زاست. با اینکه این گفتهها پایه علمی درستی ندارند ولی عده زیادی به خاطر ناآگاهی این مسایل را قبول میکنند. مثلاً بیماری به اسم «توکسوپلاسموز» وجود دارد. اگر یک گربه با عامل این بیماری در تماس باشد، برای آن درمان ضد انگل انجام نشود، حیوان در مدفوعش توکسوپلاسموز را دفع کند و پنج روز بگذرد تا توکسوپلاسموز از تخم خارج شود و وقتی خارج شد به موی بدن گربه بچسبد و مو از طریق یکی از منافذ وارد بدن انسان شود، «شاید» یک فرد دچار این بیماری بشود و شاید هم چنین اتفاقی رخ ندهد. اگر یک خانم در سه ماهه اول بارداری قرار داشته باشد ممکن است به خاطر ورود این عامل به بدن دچار سقط جنین و یا بروز ناهنجاریهای جنینی شود. ولی ممکن است در هنگام شستشوی گوشت آلوده به توکسوپلاسموز، این عامل از طریق زخمی کوچک وارد بدن انسان شود. ورود این عامل به بدن از طریق گوشت آلوده پنج برابر بیشتر از ورود توکسوپلاسموز به بدن از طریق یک گربه است. در هلند تعداد حیوانات خانگی 4 برابر تعداد کودکان یک تا 16 ساله است. اما تعداد بیماریهایی مثل توکسوپلاسموز بسیار کم است.
درباره اثرات روانی نگهداری از حیوانات بگویید.
- شما اگر بررسی کنید افرادی مثل خفاش شب، بیجه و... که مرتکب قتلهای سریالی شدهاند همگی در کودکی حیوان آزاری داشتهاند. مثلاً بیجه اعتراف کرده بود که در کودکی سگها را دار میزده و گردن آنها را قطع میکرده و به داخل چاه میانداخته است. برعکس این اتفاق هم صدق میکند وقتی به یک حیوان عشق و محبت میورزید بهتر میتوانید به یک انسان هم عشق بورزید. در حال حاضر بسیاری از کودکان اطلاعات درستی از حیوانات ندارند. یکبار در مهد کودک به همکلاسیهای دخترم تصاویری از حیوانات دادم و از آنها خواستن تا آنها را رنگ امیزی کنند قریب به 80 درصد آنها حیوانات را اشتباه رنگ کردند مثلا فیل بنفش و زرافه آبی رنگ داشتیم. این یعنی که بچهها طبیعت خود را به درستی نمیشناسند و این عدم شناخت باعث ترس میشود. اولین واکنشی که یک کودک در تهران در مواجهه با حیوانات دارد پرتاب سنگ است. این به خاطر ترس است. در صورتی که در دیگر کشورهای به این صورت نیست. من زمانی که در آلمان بودم از پنجره خانهام مادر و فرزند 6-5 سالهای را دیدم. مادر داشت لباس گرم به کودک میپوشاند و کودک از خانه خارج شد. شهرداریها در آلمان روی تیرهای چراغ برق ظرفهایی را گذاشتهاند تا بتوان در آنها برای پرندگان غذا ریخت. کودک به سمت این طرفها رفت و همانطور که مشغول غذا ریختن بود، پرندهها به سراغ او رفتند و بدون ترس روی دست او نشستند و دانه خوردند.
به نظر شما مشکل اصلی کجاست؟
- فکر میکنم مشکل اصلی، مشکل فرهنگی است. به همین خاطر من شخصاً تلاش کردم درباره نگهداری و همزیستی با حیوانات در مطبوعات مطلب بنویسم و در تلویزیون برنامه اجرا کنم. این کارها نا خودآگاه در جامعه تاثیر میگذارد.
وقتی ده سال قبل طرفداران محیط زیست دست به کارهایی مثل پاکسازی کوهستان و یا حاشیه جادهها میزدند، این کار برای بسیاری از مردم تعریف نشده بود اما امروزه در بین بسیاری از جوانان این کار به مد تبدیل شده است و برخی حتی برای نمایش هم که شده مثلاً زبالههای خود را از طبیعت بازمی گردانند. بعضی از ما محیط زیستیها میگوییم که این کار حتی اگر برای مد و نمایش هم باشد خوب است. فکر میکنید درباره نگهداری از حیوانات خانگی تبدیل شدن به مد میتواند مناسب باشد و باعث تغییر نگرش جامعه شود یا خیر؟
- درباره بعضی از هنجارها و رفتارهای مناسب تاثیر پذیری از مد را مناسب میدانم. ولی بحث موجود زنده فرق میکند. نگهداری از موجود زنده با مثلاً جمعآوری زباله از طبیعت فرد می کند چون شما در جمعآوری زباله تصمیم به کاری میگیرید و به تنهایی آن را انجام میدهید اما در نگهداری از حیوانات شما دو موجود زنده هستید و بحث تقابل بین شما و حیوان مطرح است. همانقدر که شما حق حیات دارید، آن موجود هم حق حیات دارد. پیروی از مد در نگهداری از حیوانات جنبههای مثبت هم دارد. من بارها دیدهام خانوادههایی را که برای پیروی از مد از حیوان نگهداری کردهاند و آرام آرام به حیوانات علاقهمند شدهاند. اما در مقابل این گروه تعداد بسیار زیادی از افراد را دیدهام که به خاطر مد از حیوان نگهداری میکردهاند و بعداً مانند کودکی که اسباب بازی خریده است و کمی بعد از آن دلزده شده است، از حیوان خود دلزده شدهاند. پس پیروی از مد تیغی دو لبه است و نمیتوان با قاطعیت
گفت خوب است یا بد. بستگی به اتفاقات بعد از آن دارد. من یک راننده تاکسی را دیدم که عقاید شدیداً مذهبی داشت اما یک سگ خیابانی را نزد من آورد که پایش شکسته بود. آن راننده حاضر بود هزینه زیاد عمل جراحی پای سگ را بپردازد و معتقد بود که حیوان مخلوق خداست و باید به آن کمک کرد. اما در مقابل افرادی را دیدهام که مراجعه میکنند و عجله دارند تا هرچه سریعتر سگ بخرند. یکبار از یکی از آنها پرسیدم چرا اینقدر اصرار دارید که به سرعت سگ بخرید.
گفت امروز چهارشنبه است و بعد از ظهر میخواهم با دوستانم به شمال بروم. دوستانم همگی سگ دارند و من هم میخواهم به همراه خودم سگ ببرم. این تقابل دو قطب مثبت و منفی در جامعه ما وجود دارد که شاید بعضی را به آن طرف سوق میدهد که فردی که یک حیوان را نجات میدهد را نمی بینند، اما فردی را که برای نمایش حیوان میخرد را ببینند.
میتوان مرز بندی خاصی بین مخالفان و موافقان حیوانات خانگی در جامعه داشت؟ مثلاً بگوییم افراد با فرهنگ سنتی و مذهبی مخالف هستند و افراد با فرهنگ مدرن موافق؟
- شاید بتوان تا حدودی این گفته را تصدیق کرد چون در هر حال در دین اسلام درباره نجس بودن سگ و مکروه بودن تماس با گربه آمده است و در ذهن افراد معتقد تاثیر میگذارد. ولی من فکر میکنم سنت و آموزشی که در دوران کودکی داده میشود، بیشتر از مذهب در این بحث دخیل است. البته امکان دارد که مذهب هم در این آموزش و سنت دخیل باشد. به همان نسبت آموزش میتواند افراد را حیوان دوست کند. با این حال من مرز بندی خاصی را نمیتوانم انجام دهم. همانطور که من مراجعه کنندگانی را دارم که از قشر مذهبی و سنتی هستند و به خاطر علاقه، حیوان نگهداری میکنند اما افراد بسیار زیادی از قشر امروزی و تحصیلکرده جامعه را میشناسم که از حیوانات دوری میکنند. در هر دو قشر هم موافق وجود دارد و هم مخالف. نمی توان مرزبندی خاصی را انجام داد.
معمولاً در تهران تقاضا برای نگهداری چه حیواناتی بیشتر است؟
- اگر کلینیک ما را به عنوان جامعه آماری کوچکی به شمار بیاوریم، درصد پروندهها به این صورت است. حدود 75 درصد دارندگان حیوان خانگی، از سگهای آپارتمانی و سگهای نگهبان نگهداری میکنند. در حدود 15 درصد از افراد گربه نگه میدارند. مابقی افرادی هستند که از حیواناتی نظیر پستانداران کوچک و پرندگان زینتی نگهداری میکنند.
مراجعه کنندگان به شما فقط در همین محدوده جغرافیایی کلینیک شما یعنی شمال تهران زندگی میکنند؟
- معمولاً هر چه از کلینیک دور شویم تعداد مراجعه کنندگان هم کمتر میشود اما مراجعه کنندگانی هم داریم که از محلههای پایین شهر به کلینیک میآیند. حتی مراجعه کنندگانی داریم که از کرج میآیند. خیلی وقتها مراجعه کنندگان ما برای تشخیص بیماریهای لاعلاج به ما مراجعه نمیکنند بلکه به خاطر درمانهای دورهای مراجعه میکنند.
در ایران علاقه به نگهداری از حیوانات خانگی بیشتر مربوط به نگهداری از پستانداران است. این طور نیست؟
- تقریباً همینطور است. درصد عمده افراد از پستانداران نظیر سگ و گربه نگهداری میکنند و تعدادی نیز از همستر و موش سوری نگهداری میکنند. کمتر از 10 درصد افراد از پرندگان زینتی استفاده میکنند و عده کمی هم از حیواناتی نظیر مار، ایگوانا و... نگهداری میکنند. نگهداری از ماهیهای آکواریومی هم در جامعه کم نیست. قبلاً ماهیهای خاصی مثل ماهی قرمز و دلقک ماهی و... در آکواریومها بود اما در چند وقت اخیر تعداد افرادی که علاقه به نگهداری از ماهیهای عجیب و غریب دارند رشد داشته است. قبلاً نگهداری از ماهیهای گوشتخوار خیلی مرسوم نبود و از گونههایی نظیر «اسکار» که خطر حمله کردن ندارند استفاده میشد. اما امروزه برخی افراد از ماهیهایی نظیر «آروانا» نگهداری میکنند که مانند کوسه است و میتواند به راحتی دست انسان را قطع کند.
عجیبترین حیوانی که برای درمان نزد شما آوردهاند چه بوده است؟
- به من مراجعه نکردهاند، میتوان
گفت من به آنها مراجعه کردهام! با حیوانهای عجیب زیاد کار کردهام. با پنگوئن، گراز دریایی، شیر دریایی، چند نوع دلفین و نهنگ کار کردهام. چند وقت پیش پای یک گربه پالاس (از گربههای نادر ایران) را جراحی کردم. من دامپزشک خوش شانسی بودم. در کنار مرحوم «هرمز اسدی» (از کارشناسان خبره مدیریت حیات وحش که در سال 1376 حین انتقال چند گوزن زرد بر اثر تصادف جان سپرد) حضور داشتم و کار بیهوشی گوزنهای زرد ایرانی را برای انتقال انجام میدادم. غده نخاعی یک شیرهندی را در باغ وحش جزیره کیش جراحی کردم. روی یکی از آهوهای جزیره کیش هم جراحی انجام دادهام. به طور کلی نگهداری از حیوانات عجیب و غریب زیاد شده است. انواع طوطیهای آمریکای جنوبی به ایران آمده است و در بازار به فروش میرسد. من حتی خانهای را دیدهام که در آن از پنگوئن امپراطور نگهداری میشود. در قسمتی از خانه یخچالی قوی وجود دارد که محیطی سرد را درست میکند و پنگوئنها را در آنجا نگهداری میکنند. چند مورد شیر دیدهام. حتی شنیدهام پلنگ در خانه نگهداری میکنند.
فکر میکنید چرا حیوانات عجیب و غریب به خانهها راه یافتهاند؟
- به نظرم به این دلیل است که دست قاچاقچیان بازتر شده است. پیش از آنکه بازار حیوانات خیابان مولوی تعطیل شود به آنجا زیاد میرفتیم تا ببینیم چه حیواناتی را به بازار آوردهاند. فروشندگان میگفتند شما پول بدهید ما برای شما حتی فیل هم میآوریم. کاملاً مشخص بود که فردی که این حرف را میزند، میتواند این کار را انجام دهد. از طرف دیگر پول در دست عدهای از افراد جامعه افزایش پیدا کرده است و آنها نمیدانند با پولشان چه کار کنند و دست به کارهای عجیب میزنند.
به بحث موافقان و مخالفان برگردیم. در حال حاضر در بعضی رسانهها تبلیغات گستردهای در مخالفت با نگهداری حیوان صورت میگیرد. مثلاً سال گذشته در برنامه تلویزیون «درشهر» تصویر زشتی از زندگی زن مسنی را نشان داد که از گربه نگهداری میکرد. به نظر شما باید چه کرد تا با این هجوم تبلیغات بر علیه حیوانات خانگی که بسیاری از آنها هم غیر علمی هستند مقابله کرد؟
- من هم آن برنامه تلویزیونی را دیدم. کار ناجوانمردانهای بود. زنی تنها که برای غلبه به تنهایی از گربه نگهداری میکرد. گربه بر خلاف سگ سر و صدایی ندارد. آنها تصویر زشتی از زندگی پیرزن نشان دادند و دائماً چهره او را نشان دادند. در صورتی که در تلویزیون صورت قاتلها و خلافکارها را نشان نمیدهند. این طور با آبروی یک نفر بازی کردند. کاری که ما میتوانیم برای مقابله با این تبلیغات منفی انجام دهیم کار فرهنگی است. متأسفانه در ایران تشکل فعال به آن صورتی که فعالیتهای منسجم و اصولی انجام دهد، نداریم.
تا به حال به افرادی برخوردهاید که مخالف نگهداری از حیوان هستند اما از حیوانات نگهداری میکنند؟
- بله چندین مورد را دیدهام. معمولاً این گروه از افراد مسن و با فرهنگ سنتی جامعه هستند اما فرزندانشان که جوان هستند از حیوان نگهداری میکنند و آنها هم مجبورند با این ماجرا کنار بیایند. مثلاً پدر و مادری که دوست ندارند از حیوان نگهداری کنند اما فرزند 15-14 ساله شان اصرار بر نگهداری از حیوان دارد. جالب اینجاست که بسیاری از این افراد به حیوانات علاقهمند میشوند. چون فرزندشان مثلاً به دانشگاه میرود و آن پدر و مادر از حیوان نگهداری میکنند و اگر اتفاقی برای حیوان بیافتد حتی خودشان با ما تماس میگیرند و نگران وضع حیوانشان هستند.
درباره صفتهایی که به حیوانات داده میشود چه نظری دارید؟ مثلاً میگویند گربه بی چشم و رو است و سگ وفادار است.
- اینها درست نیست. مثلاً درباره گربه که اشاره گفتید. نباید گربه را با موجودی مثل سگ مقایسه کرد. از اهلی شدن سگ 15 هزار سال میگذرد اما از اهلی شدن گربه فقط 4 هزار سال میگذرد. گربه هنوز یک حیوان نیمه وحشی است. گربه موجودی «در کنار» است «وابسته» نیست. درباره گربه خرافات بسیار است. قومی که بیشترین احترام را به گربه قایل بودهاند مصریان بودند. در قسمت مصر موزه بریتانیا مومیایی آدمها در کنار مومیایی گربههایشان است. در مصر باستان جریمه کشتن گربه مرگ بوده است. مثلاً زمانی که خشایارشا قصد حمله به مصر داشت به او خبر دادند که مصریها به گربه احترام میگذارند. او هم دستور داد تا روی سپر سربازانش عکس گربه حک کنند. او بدون تلفات جنگ را پیروز شد چون مصریها حاضر نشدند روی سپر ایرانیها شمشیر بکشند.